کد خبر: 59833
منتشر شده در یکشنبه, 11 اسفند 1398 12:31
۱۱ اسفند ۱۳۹۸ - ۱۲:۳۱ رسانه در عصر پسامدرن وقتی با سیاست و رقابت پیوند میخورد همچون یک بمب اتم عمل میکند. خبرگزاری مهر، گروه بین الملل-سعید عبدالملکی*: در جهان امروز ذهن و روان انسانها تبدیل به بستری بکر و مناسب برای انواع کاشت ها و برداشتها شده است. بهگونهای که اگر کسی بخواهد طرف مقابل اش...
۱۱ اسفند ۱۳۹۸ - ۱۲:۳۱
رسانه در عصر پسامدرن وقتی با سیاست و رقابت پیوند میخورد همچون یک بمب اتم عمل میکند.
خبرگزاری مهر، گروه بین الملل-سعید عبدالملکی*: در جهان امروز ذهن و روان انسانها تبدیل به بستری بکر و مناسب برای انواع کاشت ها و برداشتها شده است. بهگونهای که اگر کسی بخواهد طرف مقابل اش را بهزانو دربیاورد از این ابزار استفاده میکند و با به استیصال کشاندن اعصاب و روان او به هدف اش دست مییابد. مثلاً پخش یک شایعه و یا رسانهای کردن بعدی از زندگی خصوصی یک فرد کافی است تا ستون فقرات ذهن و روح وی را در هم شکست و برای همیشه نابودش کرد.
حال تصور کنیم این درهمریختگی اعصاب و روان در سطح گسترده همچون یک جامعه یا کشور و یا قاره باشد، چه بلایی سر آن میآید؟ ترس، فوبیا، افسردگی، اضطراب، درماندگی اجتماعی و حتی خودکشی از پیامدهای بلاشک این مسئله هستند.
با این وصف؛ در دنیای امروز «روان» و «رسانه» ارتباطی تنگاتنگ و ناگسستنی باهم دارند و اساساً از طرق رسانه است که میتوان به اهداف روانشناختی دست پیدا کرد. و این دو در کنار هم از هر ابزار فوق پیشرفته جنگی قویتر عمل میکنند.
کرونا ویروس که مدتی است به تیتر یک تقریباً تمام رسانههای خبری دنیا تبدیلشده است و سایه شوم آن بر روان و تن جامعه ایرانی سنگینی میکند، قبل از آنکه یک امر پزشکی شایع باشد در چارچوب مفهوم روان و رسانه قابلدرک و بررسی است. چراکه میبینیم این ویروس قبل از آنکه جسمها را نابود کند، شناخت و رفتار کشورهای درگیر را به تسخیر خود درآورده است. و بر ذهن و ادراکات آنان اثرگذاری مضاعف داشته است.
رسانه در عصر پسامدرن وقتی با سیاست و رقابت پیوند میخورد همچون یک بمب اتم عمل میکند. و علاوه بر روانآشفتگی، خسارتهای مادی قابلملاحظهای به بار میآورد.
چینیها که قدرت اول اقتصادی جهان هستند اگرچه در مقابل این ویروس کشنده و خطرناک با تمام توان مقابله کردند و در اندک زمانی بیمارستانی برای آن احداث کردند و نشان دادند که همچنان قدرت برتر اقتصادی و عملیاتی جهان هستند اما توجه شان از تولید و چرخش کارخانههایشان و صادرات محصولاتشان معطوف و مشغول به مهار این بیماری شد و این امر برای یکقطب اقتصادی نشانه آسیبپذیری روانشناختی است.
آری؛ در جنگ روانی پسامدرن اینگونه یک کشور و جامعه بهزانو درمیآید چراکه ماهیت این نوع جنگ اثرگذاری بر ادراک انسان و شوکدرمانی است و با ایجاد خطاهای ادراکی، آن فرد و جامعه دچار خطا در محاسبه و تصمیمگیری میشود.
اساساً در چنین وضعیتهایی فرآیندهای عالی روانی همچون قوه تفکر، احساس و ادراک، حافظه، استدلال و حل مسئله مختل میشود و تنها چیزی که برای انسان اولویت پیدا میکند جان به دربردن است.
اگر آمار جانباختگان و مبتلایان به این بیماری را با آمار کشتهشدگان تصادفات جادهای و یا کشتهشدگان ناشی از بیماریهای صعبالعلاج، آنفولانزا و سایر سوانح گوناگون مقایسه کنیم به این نتیجه میرسیم که کرونا ویروس قبل از آنکه یک بیماری شایع باشد یک جنگ روانی ـ شناختی عمیق است بهگونهای که ترس و نگرانی را به جان اکثریت کشورها انداخته است و روند جاری زندگی آنان را مختل کرده است.
شوربختانه در کشور ما این بیماری از دایره بیمارستانی خود خارجشده و به سبک زندگی و فضای کسبوکار ضربه اساسی وارد کرده است. عوامل چندی در این امر دخیل بودهاند. نخستین عامل شاید ویژگیهای روانشناختی خاص ما ایرانیان است که همواره جامعهای هیجان محور هستیم و در قبال چنین رخدادهایی مسئله محوری نداریم بلکه دستخوش هیجانات و القائات میشویم و فضایی هیستریک خلق میکنیم که سبب میشود کنترل وضعیت از دستمان خارج شود و صدالبته این پاشنه آشیل باعث شده است تا دشمنان از همین نقطه ضربه خود را وارد سازند.
همچنان که در چند روز اخیر بهوضوح مشاهده شد خبرگزاریها و شبکههای ماهوارهای دشمن ملت که بهنوعی خدمتگزار قدرتهای بزرگ جهانی هستند در آتش کرونا دمیدهاند و دلهره بر روان و جان تمام مردم انداختهاند و با پوشش خبری گسترده و اغراقآمیز و ترس افکن، این بیماری را بهمانند یک دایناسور آدمخوار و خزنده به تصویر میکشند که در حال بلعیدن تمام ایران است.
اگرچه این قبیل رسانهها به خیال خود رسالت خبری خود را انجام میدهند، لیکن این سبک انتشار از نظر دانش روانشناسی و بهویژه روانشناسی سیاسی، یک رفتار معنادار قلمداد میشود، بهویژه که اثر تلقین را بالا میبرد بهطوریکه حتی اگر کسی در معرض ابتلا به آن نباشد ممکن است در اثر ترس و تلقین واقعاً به این بیماری دچار شود.
اگرچه انکار این بیماری مسری ساده انگارانه به نظر میرسد، لیکن بار عملیات روانی آنکه توسط رسانههای مذکور صورت میگیرد پر رنگتر از شیوع آن است. مفهوم روانتنی (سایکوسوماتیک) در روانشناسی از این تحلیل پشتیبانی میکند چرا که تعدادی از بیماریهای جسمی همچون زخم معده، کمردردهای مزمن، بیماریهای پوستی، سرماخوردگی، سردردهای شدید، و میگرن ریشههای عصبی و ذهنی دارند.
همچنین ترشح بیشازاندازه هورمون کورتیزول که بر اثر استرس زیاد رخ میدهد باعث تضعیف دستگاه ایمنی بدن و شکنندگی در برابر ویروسهای هرچند خفیف میشود.
بنابراین؛ در چنین بحرانهایی اساساً خودمراقبتی، خودکنترلی و خویشتنداری تکتک افراد جامعه نقش بسزایی ایفاء میکند. همچنین خودآگاهی ملی، همدلی و مشارکت بالا میتواند به ما کمک کند تا زودتر از شر این ویروس سرگردان خلاص شویم.
................
* پژوهشگر روانشناسی توسعه و رئیس کمیته روانشناسی سیاسی انجمن علوم سیاسی ایران
کد خبر 4866875
برچسبها
مطالب بیشتر
نوشتن دیدگاه