اگر پدر و مادری مضطرب و نگران باشند و از چیزی بترسند، بچه ها متوجه می شوند که شرایط ناامنی برقرار شده و باید از آن پرهیز کنند. این یکی از راه های انتقال اضطراب از والدین به بچه هاست. مادر به بچه هایش می گوید در حالی که او برای رفتن سرکار آماده می شود، برای مدرسه رفتن لباس بپوشند و حاضر شوند. پانزده دقیقه بعد، مادر آماده بردن بچه ها به مدرسه است ولی آنها هنوز لباس خواب به تن دارند. او به ساعتش نگاه می کند و می داند که دیر سر کار می رسد. مادر فریاد می زند: «گفتم که باید حاضر می شدید. حالا دیر می رسیم. وقتی هم دیر برسیم، اتفاق های بدی می افتند. چرا کاری که به شما می گویم را نمی توانید انجام دهید؟»    بچه ها درحالی که مادرشان همچنان به داد و بیداد کردن ادامه می دهد، شروع به پوشیدن لباس هایشان می کنند. درحالی که به نظر می آید مادر در حال بروز خشم فراوان خود است، این قضیه بیشتر به استرس و تمایل او به نگران شدن در مورد چیزهای کوچک مربوط می شود. برای اینکه او نه تنها وقتی استرس دارد سر بچه ها داد می زند، بلکه به طور مرتب نگران احتمال رخ دادن اتفاقی برای بچه ها وقتی که مشغول بازی یا کارهای دیگر هستند، نیز می شود.  خیلی از بزرگسالان در مواجه شدن با استرس و اضطراب مشکل دارند. وقتی این بزرگسالان در آینده والدین می شوند، این اضطراب آنها به خاطر نگرانی های آنها در مورد بچه هایشان بیشتر هم می شود. متاسفانه وقتی بچه ها شاهد واکنش اغراق آمیز والدین خود به اضطراب هستند، این قضیه برای بچه بیش از پیش گیج کننده و آزار دهنده می شود. بچه ها به طور مرتب به والدین خود نگاه می کنند تا اطلاعاتی در مورد اینکه چطور شرایط ناآشنا را تعبیر و تفسیر کنند و اطلاعاتی بدست آورند.  اگر پدر و مادری مضطرب و نگران باشند و از چیزی بترسند، بچه ها متوجه می شوند که شرایط ناامنی برقرار شده و باید از آن پرهیز کنند. این یکی از راه های انتقال اضطراب از والدین به بچه هاست. اگرچه یک پدر و مادر  می توانند چند گام برای جلوگیری از انتقال این اضطراب بردارند. اولین گام این است که وقتی بچه آنها رفتارهای مضطربانه از خود نشان داد، احساس گناه نکنند. برای اینکه اضطراب می تواند به سختی کنترل شود. راه دوم برای والدین یافتن راهکارها واستراتژی هایی برای مطمئن شدن از اینکه اضطراب در دراز مدت به بچه های آنها سرایت نکرده، است. در این شرایط والدین باید استرس خود را تا جای ممکن کنترل کنند و سپس به بچه ها در کنترل اضطراب خود آنها کمک کنند.  تلاش پدر و مادر برای مبارزه با اضطراب می تواند الگوی رفتاری مناسب برای بچه ها برای تقلید کردن و اجرای آن در زندگی خودشان باشد. پدر و مادر می توانند این پروسه را با یک برنامه ریزی کنترل استرس انجام دهند. این برنامه می تواند شامل تکنیک های ریلکسیشن و آرامش ذهنی و مقابله با افکار نگران کننده از طریق فکر کردن در مورد چگونگی احتمالی رخ دادن آنها باشد. اگر اضطراب یک پدر و مادر به حدی است که قابل کنترل نیست، باید با یک مشاور که بتواند راه هایی برای کنترل آن به شما ارائه کند، حرف بزنید. دراین شرایط بچه ها هم ازاین مشاوره نفع زیادی خواهند برد.  وقتی پدر یا مادر تجربه استرس را دارند، سعی کردن و آرام ماندن مقابل بچه ها مهم و ضروری است. اگرچه لغزش هایی وجود دارند و بعضی اوقات اضطراب و استرس بروز می کنند. این مشکلی نیست برای اینکه بچه ها باید ببیند که والدین آنها چطور با شرایط استرس زا مقابله می کنند.  وقتی که ماجرا تمام شد و همه چیز به حالت آرام بازگشت، والدین باید در مورد اضطراب خود حرف بزنند و در مورد اینکه چرا به آن شیوه واکنش نشان داده اند، توضیح دهند. تنش و استرس نباید نسل به نسل منتقل شوند. راههایی هستند که والدین می توانند از طریق آنها اضطراب خود را تحت کنترل قرار دهند. این به والدین اجازه می دهد تا الگوی رفتاری مناسبی برای مقابله با استرس ارائه دهند و به بچه های خود هم کمک کنند تا این الگوها را اجرا کنند.