کد خبر: 8531
منتشر شده در چهارشنبه, 14 مهر 1395 08:21
برنامهنویسی ذهن ناخودآگاه به نظر ترسناک میرسد ولی کاملاً امکانپذیر است خیلی مهم است که این واقعیت را درک کنید: برای اینکه بتوانید یک تغییر بادوام در عادات، افکار، ایدهها، نگرش، جهانبینی و عقایدتان ایجاد کنید، باید الگوهایی که در ذهن ناخودآگاهتان هست را تغییر دهید.برنامهنویسی ذهن ناخودآگاه...
برنامهنویسی ذهن ناخودآگاه به نظر ترسناک میرسد ولی کاملاً امکانپذیر است
خیلی مهم است که این واقعیت را درک کنید: برای اینکه بتوانید یک تغییر بادوام در عادات، افکار، ایدهها، نگرش، جهانبینی و عقایدتان ایجاد کنید، باید الگوهایی که در ذهن ناخودآگاهتان هست را تغییر دهید.برنامهنویسی ذهن ناخودآگاه به نظر ترسناک میرسد ولی کاملاً امکانپذیر است. تکنیکهایی که در زیر به آن اشاره میکنیم، به شما آموزش میدهد چطور قدم به قدم قدرت ناخودآگاهتان را با چند دقیقه در روز وقت گذاشتن، به دست بگیرید.اعمال کردن این تکنیکها نیازمند زمان، تمرین و پشتکار است. البته این سه عامل فقط زمانی معنا پیدا کرده و شما را به سمت موفقیت هدایت میکند که بدانید چه میکنید.اهمیت تکرار خیلی شبیه به رفتن به باشگاه ورزشی است – پشت سر هم و پشت سر هم تمرین میکنید تا اینکه عضلاتتان کمکم قویتر شده و بدنتان خوشفرمتر میشود. عضلات مغز هم همینطور هستند. باید به صورت مداوم و با پشتکار روی عضلات مغزتان هم کار کنید. این تنها راهی است که از طریق آن خواهید توانست تغییری بادوام در ذهن ناخودآگاهتان ایجاد کنید.در این مقاله، توضیح میدهیم که چطور با ارزشمندترین دارایی که دارید یعنی ذهن ناخودآگاهتان، ارتباط برقرار کنید. تکنیکهایی که در این مقاله برایتان لیست کردهایم، مربوط به روش پیامهای پنهانی هستند. پیامهای پنهانی تکنیکی قوی برای ارتباط برقرار کردن با ذهن ناخودآگاهتان است. قبل از اینکه اسرار ارتباط به ذهن ناخودآگاه را برایتان فاش کنیم، چند قانون هست که باید بدانید:قوانین فرآیند برنامهنویسی ذهن ناخودآگاهقانون اول: بدانید چه میخواهید وقتی میخواهید در سطح ناخودآگاه تغییر ایجاد کنید، اول باید ببینید دقیقاً چه چیز را میخواهید تغییر دهید.باید خاص و مشخص باشد ولی نه خیلی جزئی. باید در خواستهتان منطقی باشید (اینکه بخواهید مثل یک پرنده پرواز کنید عقلانی نیست ولی اگر خواستید در دورههای آموزشی چتربازی شرکت کنید منطقی است) و باید فقط و فقط روی آن تمرکز کنید.تمرکز کردن روی موضوعات مختلف به صورت همزمان فقط ذهن ناخودآگاهتان را گیج خواهد کرد. با این روش سردرگم میشوید که متضاد هدفمند بودن است.بعنوان مثال، اگر میخواهید نیمه گمشده و شریک زندگیتان را پیدا کنید، فقط باید روی آن متمرکز شوید و آن را به موضوعات دیگر مثل پول در آوردن، وزن کم کردن و غلبه بر اضطراب بسط ندهید. خیلی خوب است که اهداف مختلفی داشته باشید ولی باید تمرکزتان را یکییکی روی آنها قرار دهید.ولی بعضی هدفها نیازی به برنامهنویسی ذهن ناخودآگاه ندارند، به همین دلیل میتوانید هدف اصلیتان را در کنار اهداف دیگر اینچنینی که نیاز به تمرین ندارند (مثل گرفتن گواهینامه رانندگی) پیش ببرید. اگر اهداف مختلفی دارید که نیاز به تغییر ذهن ناخودآگاه دارند، هدفی را انتخاب کنید که برای شما اولویت اول است.قانون دوم: موانع موجود در ذهن ناخودآگاهتان را پیدا کنید. وقتی هدف اصلیتان را انتخاب کردید، باید با خودتان حرف بزنید و موانع ذهنی ناخودآگاهی که بخشی از هدف بزرگ هستند را پیدا کنید.بعنوان مثال، زنی که میخواهد شریک زندگی خود را پیدا کند: باید صادقانه، بدون هیچ نقابی، بدون هیچ بهانهای درمورد چیزهایی که جلو او را برای دیدن آن فرد میگیرد صحبت کند. شاید بیش از اندازه وابسته است و این باعث میشود مردها از او فراری شوند، بنابراین باید به آن مسئله هم در کنار هدف اصلی خود رسیدگی کند.وقتی با خودتان گفتگو میکنید، باید از خودتان بپرسید: چه چیز جلو من را برای رسیدن به این هدف میگیرد؟ من چه موانعی در ذهن ناخودآگاهم دارم؟گاهی اوقات شاید نتوانید خودتان پاسخ این سوال را پیدا کنید، بنابراین برای پیدا کردن آن باید کمک بگیرید. این کمک میتواند یک مشاور روانشناس یا حتی یک دوست صمیمی باشد که شما را خوب میشناسد. باید جوابی که آنها میدهند را به خوبی بپذیرید.دلیل اینکه از نظر ناخودآگاه مسدود شدهاید باید پیدا شود.اجازه بدهید برای روشنتر کردن این موضوع یک مثال دیگر را بررسی کنیم: مردی در تلاش است پول بیشتری درآورد ولی موفق نمیشود. یک چیز او را عقب میکشد و همیشه هم این اتفاق میافتد. او تصمیم میگیرد با ذهن ناخودآگاهش گفتگو کند ولی باید دلیل یا دلایلی که جلو او را برای رسیدن به هدفش میگیرد را پیدا کند.این میتواند باورهای ناخودآگاه محدودکننده مثل، «پول باعث میشود وقت کمتری با خانوادهام سپری کنم» یا یک الگوی رفتاری مثل نداشتن پشتکار و مدام و مدام شروع کردن پروژههای مختلف باشد. او باید دلیل را پیدا کند و بر طبق آن یک سیستم ارتباطی با ذهن ناخودآگاه خود ایجاد کند.قانون سوم: روشهای تغییر ذهن ناخودآگاه را قبل از خواب اعمال کنید. زمان استفاده از روشهای برنامهنویسی ذهن ناخودآگاه قبل از خواب یا بلافاصله بعد از بیدار شدن است.حدود ۱۵ دقیقه قبل از خواب، ذهن و بدن شروع به آرام شدن میکند، عضلات شل میشوند، تنفس راحتتر میشود و ضربانقلب کندتر میشود و کل بدن وارد وضعیت آسایش میشود. در این نقطه، ذهن امواج آلفا تولید میکند.محققان نشان میدهند که در این بازه بین بیداری و خواب، امواج مغزی کندتر میشوند و بین ۱۴-۷ موج الکتریکی در ثانیه خواهد بود. به این امواج، امواج آلفا گفته میشود. براساس تحقیقات در این مرحله، تونل ذهن ناخودآگاه برای گرفتن پیام باز است.روشهای انتقال پیام به ذهن ناخودآگاه درکنار استفاده از پیامهای پنهان (یک تکنیک کامل که با جزئیات کامل در این مقاله برایتان شرح میدهیم)، ۴ روش موثر دیگر هم برای ارتباط با ذهن ناخودآگاه وجود دارد و کمک میکند باورهای مثبت و قاطعی در خود ایجاد کنید.با صحبت کردن مستقیم با ذهن ناخودآگاه میتوانید هدفی که تعیین کردهاید را برآورده کنید، احساساتی خوب تجربه کنید، از نظر احساسی به تعادل برسید و احساس آرامش و راحتی بیشتری کنید.از همین امروز شروع کنید و نتیجه بگیرید!روش اول: استفاده از استعاره برای برنامهنویسی ذهن ناخودآگاه استعارهها به شدت موثر هستند و تاثیری فوقالعاده بر ذهن ناخودآگاه دارند. جای تعجب نیست که کتابها، نمایشنامهها، فیلمها، اشعار و حتی تبلیغات به صورت گسترده از استعاره برای رساندن پیام خود استفاده میکنند.بعنوان مثال، استعاره میتواند یک زمین و بذر یا دنیایی با امکانات بیانتها باشد، قوی مثل هواپیماهای در آسمان، یک درخت بزرگ و تنومند کنار یک رودخانه، خانهای که به شما احساس آرامش میدهد و …چطور از استعاره برای برنامهنویسی ذهن ناخودآگاه استفاده کنیم؟قدم اول – از موسیقی استفاده کنید موسیقی آرامشبخش، گوشنواز و لذتبخش به مغز کمک میکند آرام شود. این موسیقی باید به صورت مداوم (هر شب) گوش داده شود و باید به شما آرامش دهد.از گوش دادن به موسیقی که باعث بیدار و هوشیار نگه داشتن شما میشود خودداری کنید.توصیه ما این است که از موسیقی موج آلفای مغزی استفاده کنید. با کمی جستجو در اینترنت میتوانید نمونههایی از آن را دانلود کنید. این نوع موسیقی مغز شما را با امواج آلفا همگام میکند. وقتی مغز وارد وضعیت امواج آلفا شد، برنامهنویسی ذهن ناخودآگاه بسیار آسانتر میشود.موسیقی امواح آلفا مغز شما را در وضعیت پذیرش قرار میدهد.به همین دلیل است که بزرگترین گروههای مدیتیشن در جهان برای مدیتیشن وارد وضعیت آلفا میشوند.قدم دوم – بذرها را بکارید وقتی وارد وضعیت آرامش عمیق شدید، زمان گفتگو با ذهن ناخودآگاهتان است.شروع به کاشتن پیامهای جدید کنید، پیامهایی که شما را به سمت موفقیت و پیشرفت سوق میدهند.در ابتدا ممکن است به نظرتان عجیب و غیرطبیعی بیاید ولی نگران نباشید. نیاز به زمان و تمرین دارد. یادتان باشد که ذهن ناخودآگاهتان بین واقعیت و خیال را تشخیص نمیدهد.وقتی امواج آلفا درب به سمت پیشنهادهای مثبت را باز میکند، استعارههای قوی اینکار را انجام خواهند داد.بعضی افراد منطقیتر هستند و روش خیالی و استعاری چندان برای آنها موثر نیست.از کجا بدانم این روش برنامهنویسی ذهن ناخودآگاه برای من موثر است؟ اگر عاشق خیالبافی هستید، اگر شخصیتی هنری دارید، اگر در زندگی روزمرهتان وقتی خاطره تعریف میکنید یا با دوستانتان صحبت میکنید از استعاره استفاده میکنید، اگر زندگی را یک تمثیل یا داستان اخلاقی میبینید و اگر وقتی این روش را خواندید از آن خوشتان آمد، یعنی این روش برای شما مناسب است.روش دوم: نتیجه نهایی این روش برای تغییر ذهن ناخودآگاه نیاز به چند مرحله دارد. قبل از شروع باید وارد وضعیت آسایش شوید.دو روش موثر برای وارد شدن به وضعیت آرامش عمیق وجود دارد: ۱) همانطور که در روش اول توضیح داده شد، تولید امواج مغزی آلفا. با گوش دادن به موسیقی آلفا میتوانید ذهنتان را وارد وضعیت امواج آلفا کنید.۲) روش دوم تنفس است. البته همه میدانند چطور نفس بکشند ولی تعداد کمی هستند که اینکار را درست انجام میدهند. روش درست نفس کشیدن بسیار ساده است و فقط به هوشیاری نیاز دارد.روش تنفس درست و رسیدن به آرامش عمیق: – هوا را از بینی داخل بکشید و به مدت ۳ ثانیه یک نفس عمیق بکشید. بگذارید هوا از ریههایتان هم پایینتر رود. آن را در معدهتان احساس کنید (اگر اینکار را درست انجام دهید، خواهید دید که شکمتان باد خواهد کرد). شکمتان را پر از اکسیژن کنید.– هوا را در شکمتان احساس کنید و بعد احساس کنید که بالا به سمت ریه میرود.– وقتی هوا را در ریه احساس کردید، طی ۵ ثانیه آن را از دهانتان بیرون دهید.این نوع تنفس را ادامه دهید تا احساس ریلکسی و آرامش کنید.برای افراد باتجربه ممکن است فقط نیاز به ۳ تنفس باشد ولی برای دیگران ممکن است چند تنفس بیشتر طول بکشد تا به ریلکسی برسند یادتان باشد که هر چقدر هم که طول بکشد، درست نفس کشیدن عملی بسیار سلامتبخش و یک درمان طبیعی برای استرس است.همچنین میتوانید روش تنفس را با روش موسیقی آلفا ترکیب کنید.۵ قدم برای برنامهنویسی ذهن ناخودآگاه براساس روش دومهدف تعیین کنید این هدف میتواند کوچک یا بزرگ باشد. تا زمانی که آن را با تمام وجود بخواهید این مسئله اهمیتی ندارد.نتیجه را تجسم کنید تصویری مطلوب از به نتیجه رسیدن آن هدف در ذهنتان تجسم کنید و تصور کنید که زندگی بعد از آن اتفاق چطور خواهد شد. نتیجه نهایی را بعد از برآورده شدن آرزویتان تجسم کنید.روی حسی که ایجاد میکند تمرکز کنید به همه زوایا دقت کنید – اینکه چه حسی در شما ایجاد میکند، چه رنگهایی میبینید، چه صداهایی میشنوید، چه آدمهایی دور و برتان میبینید، کجا هستید، مناظر اطرافتان چطور است، و اینکه میدانید به آرزویتان رسیدهاید چه حسی در شما ایجاد میکند. این مرحله درواقع یک ویدیو از زندگی بعد از برآورده شدن آرزویتان است در برنامهنویسی ذهن ناخودآگاه بسیار اهمیت دارد.تصویر ثابتشما به تصویری در آینده بعد از رسیدن به آرزویتان نگاه میکنید، یعنی طوری که دوست دارید زندگیتان باشد. این مرحله تصویر و تجسم ثابت است. به زندگی بعد از برآورده شدن آرزویتان نگاه کنید. چه تصویری است؟ این عکس قاب شده است؟ کنار که هستید؟ آیا این عکس رنگی است؟ در آن عکس کجا هستید؟ تمام جزئیات را در صورت امکان تصویر کنید.ترکیب و مطابقت با سرعت هر چه تمام تر روی ویدیو و عکس جابهجا شوید. خودتان را در تصویری قاب شده درست همانطور که دوست دارید تصور کنید بعد بلافاصله روی ویدیو و تصاویر متحرک بروید. اینکار را دو تا سه دقیقه ادامه دهید. اگر توانستید بیشتر ادامه دهید، هیچ اشکالی ندارد و نتیجه کارتان را بهتر خواهد کرد.* اینکار را به مدت ۲۱ روز هر شب قبل از خواب انجام دهید. فقط چند دقیقه از وقتتان را میگیرد.راههای تاثیر بر ذهن ناخودآگاهپیامهای پنهانی تکنیکی قوی برای ارتباط برقرار کردن با ذهن ناخودآگاهتان استمدیتیشن هدایتشده برای برنامهنویسی ذهن ناخودآگاه بسیاری افراد تصور میکنند که مدیتیشن هدایتشده برای ایجاد تغییرات در ذهن ناخودآگاه موثرتر است چون میتوانند بدون اینکه مجبور باشند مدام تمرکز کنند، وارد آن شوند.ولی اگر تصور میکنید نیازی به کمک ندارید، خودتان اینکار را انجام دهید. هر دو این روشها عالی هستند به شرط اینکه به صورت روزانه (یا بهتر است بگوییم شبانه) آن را تکرار کنید.مهارت تنفستان را تمرین کنید یکبار در روز هم که شده وقت بگذارید و تنفستان را تمرین کنید. این کار به دو طریق به شما کمک میکند:۱) بدن شما با روش تنفس صحیح آشنا میشود.۲) تمام روز یا بخشی از روز احساس آرامش و ریلکسی خواهید کرد.فقط به ۳-۲ دقیقه زمان نیاز دارید. وقتی این کار را در طول روز هم تمرین کنید، وارد شدن به حالت آرامش عمیق در شب برایتان آسانتر خواهد شد.روش سوم: استفاده از خاطرات گذشته برای رها کردن قدرت ذهن ناخودآگاه این روش هم مثل روشهای قبلی نیاز به وضعیت آرامش عمیق دارد.با متدی که در روش دوم توضیح داده شد، نفسهای عمیق بکشید و ذهنتان را وارد وضعیت آرامش عمیق کنید.قدم اول – یک خاطره قدیمی را روی سطح بیاورید از ذهن ناخودآگاهتان بخواهید که یک خاطره خوب از گذشته را روی کار بیاورد.مطمئناً خاطرات زیادی به ذهنتان خواهد آمد. خاطرات منفی را به سادگی دور کنید و اصلاً به آنها فکر نکنید و فقط روی خاطرات خوب متمرکز شوید.فقط یک خاطره انتخاب کنید و روی آن تمرکز کنید. این خاطراه را دوباره زنده کنید.
اگر به نظرتان غیرممکن میرسد، به این فکر کنید که در همان لحظه یک لیمو میخورید. اگر توانستید خودتان را در حال خوردن لیمو تجسم کنید و طعم آن را در دهانتان احساس کنید، آن خاطره را هم میتوانید دوباره در ذهنتان زنده کنید.
به خاطر آوردن یک خاطره خوب قدیمی بلافاصله احساسی خوب در شما ایجاد خواهد کرد و باعث میشود بتوانید با ذهن ناخودآگاهتان ارتباط برقرار کنید.
هر شب یک هدیه برای شماست
خیلی از آدمها با فکر کردن به مشکلاتی که در زندگیشان است و آدمهایی که ناراحت یا عصبانیشان کردهاند به خواب میروند. آنها قبل از خواب تمام اتفاقات بدی که آن روز، آن هفته یا در گذشته برایشان افتاده است را مرور میکنند. این رفتار اگر به صورت مداوم تکرار شود، تاثیرات مخربی بر ذهن ناخودآگاه میگذارد.
این افراد به جای اینکه از این زمان فوقالعاده برای دسترسی به ذهن ناخودآگاهشان و ایجاد تغییر عمده در آن استفاده کنند، خودشان را به ورطه تاریکی و منفیگرایی میکشانند. بعد به این فکر میکنند که چرا هیچ چیز تغییر نمیکند یا حتی اوضاع زندگیشان بدتر میشود.
وقت باارزش خوابتان را با احساس اضطراب و ترس هدر ندهید. آن را پنجرهای ببینید به سمت بهتر کردن اوضاع.
این تمرین را به شکل یک عادت درآوردید و آنرا تجسم کنید. هر شب ذهن ناخودآگاهتان را با انبوهی از خاطرات مثبت قدیمی بمباران میکنید. فکر میکنید با این روش اضطرابتان بیشتر خواهد شد یا بدتر؟
قدم دوم – شمارش معکوس
بعد از متمرکز شدن روی یک خاطره خوب قدیمی و زنده کردن دوبارهی آن، از ۱۰۰ تا ۱ را معکوس بشمارید.
بعد از هر چند شمارهای که شمارش معکوس میکنید، به خودتان بگویید، «من حس خوبی نسبت به خودم دارم»، «من خودم را دوست دارم»، «من آرام و آرامتر میشوم».
میتوانید جملات مختلفی را امتحان کنید، به شرط اینکه مربوط به خودتان و درست باشند.
بعنوان مثال، اگر هدفتان این است که ذهن ناخودآگاهتان را به سمت پیدا کردن شریک زندگیتان هدایت کنید، بعد از هر چند شمارش به خودتان بگویید، «من رابطه موردنظرم را به سمت خودم میکشانم»، «عشق در اطراف من است»، «جهان عشق زندگیام را برای من خواهد فرستاد»، «زندگی من عالی است و میخواهم آن را با کسی قسمت کنم».
اگر چالش یا دوراهی داشته باشید، از ذهن ناخودآگاهتان بخواهید کمکتان کند که آن را حل کنید و به خودتان بگویید که به خودتان اعتماد کامل دارید.
برای ایجاد تغییر از اوقات شب بهره ببرید.
فرصتی استثنایی برای یک اتفاق فوقالعاده در اختیار شما قرار داده شده است.
و این فرصت هر شب قبل از خواب در اختیار شماست.
هر شب قبل از خواب فرصت دارید تا ایدههای مثبت را در ذهن ناخودآگاهتان حک کنید.
مهم نیست که باید ساعت ۴ صبح از خواب بیدار شوید. بهانه نیاورید. انجامش دهید.
یادتان باشد برندههای واقعی همیشه فقط هر کاری که خودشان دوست دارند را انجام نمیدهند. آنها هر کاری لازم باشد را انجام میدهند.
اگر ۱۰ دقیقه برای تصویر کردن زندگی ایدآلتان وقت ندارید، از روش استعاره یا تنفس استفاده کنید، حداقل کاری که میتوانید بکنید این است که ذهنتان را با موجهای آلفا همگام کنید تا ذهنتان وارد آرامش عمیق شود.
گوش دادن به موسیقی هیچ کار سختی نیست و میتوانید هر شب به راحتی آن را انجام دهید. حتی اگر فقط چند ساعت برای خوابیدن وقت داشته باشید.
روش چهارم: لحظه اوج بعنوان لنگری برای مهار کردن ذهن ناخودآگاه
این روشی بسیار قوی برای برنامهنویسی ذهن ناخودآگاهتان است که اگر آن را هر شب به مدت ۳۰ روز به درستی انجام دهید، اثراتی بسیار طولانیمدت بر جای خواهد گذاشت.
تحقیقات نشان داده است که بین ۴ هفته تا ۹۰ روز طول میکشد تا بتوانید یک مسیر عصبی جدید در مغز ایجاد کنید.
اول، یک آرزو انتخاب کنید که بیشتر به دردتان میخورد
لیست آرزوهایتان را بردارید و یک آرزوی مثبت که میخواهید در زندگی به آن برسید را انتخاب کنید. این میتواند پول، یک ویژگی اخلاقی که ندارید و دوست دارید در خودتان ایجاد کنید یا هر چیز دیگری که میخواهید به دست آورید باشد.
اگر لیستی از آرزوهایتان تهیه نکردهاید، دیگر وقتش است که اینکار را بکنید. اینکار بسیار ضروری است چون باید بدانید که برای خودتان، زندگیتان، مسیرتان و اهدافتان چه میخواهید.
بعد از اینکه خواستهای که بیشتر به آن تمایل داشتید را انتخاب کردید، میتوانید به مرحل دوم بروید.
اتفاقی را به یاد آورید که حس هیجانی عمیق در شما ایجاد کرده است
روی اتفاقی متمرکز شوید که باعث شده بود فکر کنید در اوج جهان ایستادهاید.
این اتفاق هر چیزی میتواند باشد – اولین قرارملاقات عاشقانهتان، اولین فروشتان در کار، وقتی به کسی که دوستش داشتید پیشنهاد رابطه دادید و او پذیرفت، یا حتی وقتی در یک بازی برنده شدید.
این میتواند هر خاطرهای باشد که برای شما خیلی مهم بوده و باعث شده احساسات هیجان مثبت بسیار شدیدی را تجربه کنید.
چون ممکن است ذهنتان به فکر کردن و یادآوری خاطرات مثبت عادت نداشته باشد، شاید اینکار در ابتدا برایتان سخت باشد. ذهن ناخودآگاه اکثر افراد معمولاً طوری برنامهنویسی شده است که به سمت خاطرات منفی و بد گذشته برود و آنها را بارها و بارها مرور کند. وقت بگذارید و اتفاقی را به خاطر آورید که هیجانی عمیق و مثبت به شما داده است.
با قدرت هرچه تمامتر وارد آن اتفاق شوید
یک خاطره انتخاب کردید؟ عالی است. حالا قدم بعدی این است کهآن را دوباره با تمام جزییات و احساسی که در شما ایجاد کرده بود، به خاطر آورید. سعی کنید شادی که تجربه کرده بودید، رایحهها، رنگها، صداها، ضربان قلبتان، تصویر اطرافتان، واکنش مردم و کاری که در آن لحظه میکردید را دوباره در ذهتان زنده کنید.
آن حس جریان را احساس کنید، عمیقاً وارد آن شوید و دوباره در ذهن ناخودآگاهتان آن را تجربه کنید. وقتی شیرجه زدهاید و آن احساسات عالی را دوباره تجربه میکنید، زمانی عالی برای وصل کردن آن به آرزویی است که انتخاب کرده بودید.
نمونهای از یک اتفاق هم در گذشته
مثلاً خودتان را در زمان دانشگاه تصور کنید که جلو همه شاگردان کلاس سخنرانی دارید.
۵۰ نفر به شما خیره شدهاند و شما به این فکر میکنید که چه باید بگویید. شروع به حرف زدن میکنید و کمی ترسیدهاید. بعد خیلی راحت میشود و همه چیز را به خاطر میآورید و سخنرانی جریان پیدا میکند و بسیار روان و راحت پیش میرود.
روی سکو احساس اعتمادبهنفس میکنید، حس میکنید که بر ترستان غلبه کردهاید، کمکم احساس میکنید که خیلی از این حس که دیگران به حرفهایتان گوش میدهند خوشتان میآید و از بلند و بااعتمادبهنفس حرف زدن با آنها احساس لذت میکنید. به خودتان میبالید و احساس غرور میکنید. حس میکنید کاری بسیار ساده و لذتبخش است.
حس میکنید که دنیای جدیدی از راحتی پیش روی دیگران را کشف کردهاید و دوست دارید دوباره و دوباره سخنرانی داشته باشید. بعد در نقطه ای که بالاترین هیجان را دارید، زمان آن است که آرزویی که میخواهید به آن برسید را در ذهن ناخودآگاهتان بکارید.
چرا این روش تا این اندازه قوی و موثر است؟
وقتی اتفاقی (یک اتفاق واقعی یا خیالی) حس بسیار شدیدی از هیجان در شما ایجاد میکند، وقتی تکانههای عصبی از شکاف سیناپسی عبور میکنند، پروتئینی درکنار انتقالدهندههای عصبی تولید میشود.
این عمل باعث میشود که این اتفاق به طریقی بسیار قویتر از یک خاطره ساده که هیچ احساسی در بر ندارد، با انتقالعصبی مرتبط شود.
وقتی این اتفاق را به خاطر میآورید و دوباره آن را تجربه میکنید و آن احساسات از گذشته را روی کار میآورید، پروتئین دیگری تولید میشود و وقتی آن آرزو را به این اتفاق وصل میکنید، به صوت فیزیکی این آرزو را به این انتقال عصبی وصل کردهاید.
نکاتی برای گرفتن بهترین نتیجه از فرآیند برنامهنویسی ذهن ناخودآگاه
– برای یک دوره حداقل چهار هفتهای، فقط روی یک آرزو تمرکز کنید.
– اینکار را هر شب قبل از خواب یا هر صبح بلافاصله بعد از بیدار شدن انجام دهید.
– آن را به یک عادت تبدیل کنید. برنامه نویسی ذهن ناخودآگاه را در زمان و مکان مشخص انجتم دهید. اگر عادت دارید ساعت ۹ شب اینکار را بکنید، هر شب حول و حوش همان ساعت شروع کنید.
– ۱۰-۵ دقیقه در روز وقت برای تکرار آن پیدا کنید. اگر تصور میکنید که وقت ندارید، تلویزیون تماشا نکنید یا هر کار دیگری که غیرضروری است را حذف کنید. ایجاد یک مسیر عصبی جدید و شکل دادن واقعیت جدیدتان بسیار مهمتر از تماشای برنامههای تلویزیونی است.
یکی را انتخاب کنید یا از همه روشها استفاده کنید – انتخاب با شماست
هر کدام از چهار روش برنامهنویسی ذهن ناخودآگاه که در بالا برایتان توضیح دادیم روشهایی عالی برای گفتگو و برقراری ارتباط با ضمیر ناخودآگاهتان، تغییر آن و از بین بردن موانع و باورهای محدودکننده آن است.
روشی را انتخاب کنید که برایتان بهتر است.
برای اینکه به قدرت بیشتری از ذهن ناخودآگاهتان دست پیدا کنید میتوانید همه روشها را با هم استفاده کنید ولی یکی از مهمترین اسرار موفقیت در این کار داشتن پشتکار و ثباتقدم است.
البته علاوه بر داشتن پشتکار و انجام مداوم این کار، باید آن را به درستی هم انجام دهید. اسیر افکار منفی نشوید، هدفمند باشید و در این تمرینات تمرکزتان روی موفقیت باشد.
منبع: مردمان
نوشتن دیدگاه