کد خبر: 20154
منتشر شده در چهارشنبه, 08 شهریور 1396 11:55
گروه سياسي: صادق زیبا کلام در يادداشتي در روزنامه بهار نوشت: ابراهیم یزدی فردی دموکراسیخواه و آزادیخواه بود و مانند سایر اعضای نهضت آزادی دغدغهاش از همان دیرباز و از آغاز فعالیت در سالهای دور، تحقق دموکراسی برای کشور بود.هدف نهضت آزادی و جریانی که ما آنها را به نام ملی- مذهبی میشناسیم، از سال...
گروه سياسي: صادق زیبا کلام در يادداشتي در روزنامه بهار نوشت: ابراهیم یزدی فردی دموکراسیخواه و آزادیخواه بود و مانند سایر اعضای نهضت آزادی دغدغهاش از همان دیرباز و از آغاز فعالیت در سالهای دور، تحقق دموکراسی برای کشور بود.هدف نهضت آزادی و جریانی که ما آنها را به نام ملی- مذهبی میشناسیم، از سال 40 و حدود نیم قرن پیش که مبارزه علیه رژیم شاهنشاهی را آغاز کردند، برگزاری انتخابات آزاد، نبود سانسور، نبود زندانی سیاسی و حاکمیت قانون بوده است. این افراد بین این خواستهها و آرمانها و اسلام منافاتی نمیدیدند.
به عبارت دیگر معتقد بودند میتوان در یک جامعه هم یک نظام و حکومت اسلامی برقرار باشد و هم این آرزوها تحقق پیدا کند. با این نیت و امید بود که پس از کودتای 28 مرداد سال 32، نهضت آزادی و طرفداران مرحوم بازرگان مبارزه را علیه رژیم شاه شروع کردند. میتوان وارد بحثهای پیچیده فلسفی و عقیدتی شد و پرسید آیا آرزوهایی که آیتالله طالقانی، مهندس بازرگان، دکتر یزدی و ملی- مذهبیها داشتند اساسا در یک حکومت اسلامی قابل تحقق است یا خیر؟ آنچه مسلم است این است که اعضای نهضت آزادی بین این خواستهها و درکی که از اسلام داشتند هیچگونه منافاتی نمیدیدند. به همین دلیل نهضت آزادی را پایهگذاری کرده و دقیقا به خاطر همین خواستهها و مبارزه با شاه سر از زندان در آوردند. زمانی هم که نهضت اسلامی و انقلاب آغاز شد، با همین تفکر و باور بود که پشت سر حضرت امام خمینی(ره) قرار گرفتند و مبارزه را به جلو بردند.
موضوع قابل توجه دیگر در ارتباط با فعالیتهای اجرایی ابراهیم یزدی است که تنها مربوط به چند ماه منتهی به انقلاب و چند ماه پس از انقلاب است. پیش از انقلاب و در زمان اوج آن از دوم شهریور بود که رژیم عراق از امام خمینی(ره) خواست که عراق راترک کند. زمانی که این اتفاق افتاد، دکتر یزدی از آمریکا به نجف آمد، زیرا ارتباط بسیار نزدیکی با امام داشت. خود امام نظرشان رفتن به یک کشور اسلامی بود، زیرا برخی از نزدیکان امام از جمله مرحوم صادق طباطبایی و صادق قطبزاده ارتباطات نزدیکی با حافظ اسد داشتند و پیشنهاد کردند که امام به سوریه برود و امام هم با این پیشنهاد موافق بود. اما دکتر یزدی و برخی دیگر از اطرافیان امام خیلی با سوریه موافق نبودند، زیرا میدانستند رژیم بعثی حاکم بر سوریه متعلق به حافظ اسد، یک رژیم بسته و دیکتاتوری است و خبرنگاران نمیتوانند به راحتی به امام دسترسی داشته باشند. در حالی که در شهریور 57 که چند ماه به انقلاب مانده بود، باید تبلیغات و کارهای زیادی انجام میشد و دکتر یزدی میدانست که باید از رسانههای بینالمللی بهرهبرداری کنند و این موضوع در سوریه امکان تحقق زیادی نداشت.
او معتقد بود اگر بتوانیم امام را به یک کشور اروپایی ببرند که خیلی هم با رژیم شاه نزدیک نباشد، مانند اتریش، آلمان یا فرانسه بهتر است. از طرفی امکانات فرانسه بیشتر بود به همین دلیل امام هم با رفتن به فرانسه موافقت کردند و دکتر یزدی به همراه امام به پاریس رفتند.یعنی تقریبا از اوایل مهر ماه 57 بود که نقش دکتر یزدی به عنوان نزدیکترین فرد به امام بسیار برجسته شد، اوترتیب مصاحبهها را میداد و بحثها را تنظیم میکرد. با توجه به اشراف و آشنایی دکتر یزدی به افکار عمومی در غرب و آمریکا و اروپا، ایشان مصاحبههای امام را به گونهای تنظیم میکردند که موجب شده بود افکار عمومی در این کشورها از مبارزات مردم ایران و نهضت آنها طرفداری کنند و از حکومتهایشان میخواستند که از رژیم شاه حمایت نکنند. این موضوع به واسطه تصویر بسیار مردمیای بود که از مبارزات ملت ایران، که مبارزهای علیه خشونت بود، به وجود آمده بود.
تصویری که امام در مصاحبههایشان از آینده نظام اسلامیترسیم میکردند یک نظام بسیار دموکراتیک بود. از امام بارها پرسیده شده بود در نظام سیاسی که شما در نظر دارید برقرار کنید و بر مبنای آن در جهت سقوط رژیم شاهنشاهی تلاش و حرکت میکنید، با مخالفان و منتقدان چطور برخورد خواهید کرد و یا اینکه تکلیف حقوق و جایگاه زنان در نظام سیاسی آینده ایران چه میشود و در مقابل هم پاسخهای امام به این سؤالات و دیگر سؤالاتی از این دست موجود است. در آن چهار ماه، از اوایل مهر تا 12 بهمن که امام از پاریس به تهران آمدند، دهها مصاحبه صورت گرفت درباره اینکه حکومت اسلامی که میخواهد تاسیس کند چه نظامی خواهد بود و در نهایت پس از اینکه امام و دیگر یاران انقلاب که همراه ایشان بودند از جمله مرحوم ابراهیم یزدی به ایران آمدند و انقلاب با حضور آنان به پیروزی رسید. انقلابی که سیر حوادث آن به قدری سریع بود که شاید برخی تصور نمیکردند به این سرعت رخ دهد، اما در نهایت رژیم شاهنشاهی سقوط کرد و انقلاب به نتیجه رسید.
نوشتن دیدگاه