کد خبر: 26275
منتشر شده در چهارشنبه, 10 آبان 1396 22:24
به گزارش جهان نيوز، لایحه «ممنوعیت ازدواج افراد زیر 18 سال» درحالی در مجلس شورای اسلامیمطرح است که موافقان این لایحه به آماری مبنی بر طلاق ،آمار مرگ و میر، عدم توانایی زندگی مشترک زوجین در این سنین استناد میکنند که هرگز در آمار رسمیکشور صدق نمیکند و خود این مورد نیازمند شفاف سازی است. مسئله...
به گزارش جهان نيوز، لایحه «ممنوعیت ازدواج افراد زیر 18 سال» درحالی در مجلس شورای اسلامیمطرح است که موافقان این لایحه به آماری مبنی بر طلاق ،آمار مرگ و میر، عدم توانایی زندگی مشترک زوجین در این سنین استناد میکنند که هرگز در آمار رسمیکشور صدق نمیکند و خود این مورد نیازمند شفاف سازی است. مسئله دیگری که مورد استدلال موافقان افزایش سن ازدواج قرار گرفته، عضویت ایران در یک نهاد بین المللی به نام «کنوانسیون حقوق کودک» است که ازدواج افراد زیر 18 سال را ممنوع کرده است! لازم به ذکر است که کشورهای دیگر عضو این کنوانسیون با توجه به اقتضائات جامعه خود، حداقل سن ازدواج را مشخص کردهاند که به ازدواج سفید و روابط خارج از عرف در جوانان این کشورها دامن زده است. بررسی هدف پنجم سند 2030 را که به ظاهر برابری جنسیتی و عدم ازدواج کودکان را مد نظر دارد، نشان میدهد که این قانون فقط گامیدر راستای تبعیت بی چون و چرا از این سیاستهای بینالمللی است چرا که مسئله مهم تر از اصلاح قوانین سن ازدواج در کشور ما، افزایش سن ازدواج، کاهش فرزندآوری و طلاق است.قانون مدنی کشور ما با در نظر گرفتن فطرت و حقیقت وجودی افراد سن ازدواج13 سالگی را برای دختران و برای پسران 15 سالگی برای پسران قرار داده است. حال آنکه برخلاف جریان سازیهای اشتباهی با عنوان «ازدواج کودکان» از آن یاد میشود . بر اساس آمارها شمار طلاق در ازدواجهای زیر 18 سال از ازدواجهای بالای 18 سال کمتر بوده و آمار طلاق در ازدواجهای بالای 18 سال چند برابر است. در این رابطه گفتگویی با دکتر «کبری خزعلی»، نماینده شورای عالی انقلاب فرهنگی در شورای فرهنگی اجتماعی زنان و خانواده انجام شده است که در ادامه مشروح آن را میخوانید .
لایحه «ممنوعیت ازدواج افراد زیر 18 سال» درحالی در مجلس شورای اسلامیمطرح است که موافقان این لایحه به آماری مبنی بر بالا بودن طلاق ،آمار مرگ و میر، عدم توانایی زندگی مشترک زوجین در این سنین استناد میکنند به نظر شما این آمار دقیق است؟
دکتر خزعلی : خیر این آمار هرگز در آمار رسمیکشور صدق نمیکند و خود این موارد نیازمند شفاف سازی است. مسئله دیگری که مورد استدلال موافقان افزایش سن ازدواج و منع و محدودیت ازدواج نوجوانان قرار گرفته، عضویت ایران در یک معاهده بینالمللی به نام «کنوانسیون حقوق کودک»(این کنوانسیون آزادی کشورها را در تعیین سن ازدواج مطابق فرهنگهای خود به رسمیت شناخته است ) ولی سن پایان کودکی را 18 سال اعلام کرده است و براساس آن برخی اسناد بین المللی ازدواج افراد زیر 18 سال را ممنوع کرده اند! لازم به ذکر است که کشورهای دیگر عضو این کنوانسیون با توجه به اقتضائات جامعه خود، حداقل سن ازدواج را مشخص کردهاند که اعلام سنین 15 و 16 را در کشورهایی مانند انگلیس و آلمان شاهد هستیم و برخی نیز با ایجاد محدودیت در سن ازدواج و ایجاد محرومیت برای نوجوانان از برخورداری از حمایتهای قانونی و عرفی به ازدواج سفید و روابط خارج از عرف در جوانان این کشورها دامن زده اند. بررسی هدف پنجم سند 2030، که برابری جنسیتی و عدم ازدواج کودکان را مد نظر دارد، نشان میدهد که این تلاشها فقط گامیدر راستای تبعیت بی چون و چرا از این سیاستهای بین المللی است چرا که مسئله مهم تر از اصلاح قوانین سن ازدواج در کشور ما، بحران کاهش اصل ازدواج و تجرد 13 میلیون جوان است و مشکل رو به تزاید افزایش سن ازدواج، کاهش فرزندآوری و افزایش طلاق است که با تصویب چنین قوانینی قطعاً به آنها دامن زده خواهد شد.قانون مدنی کشور ما با در نظر گرفتن فطرت و طبیعت ونیاز افراد سن ازدواج13 سالگی را برای دختران و15سالگی رابرای پسران قراردادهاست. براساس آمارها شمار طلاق در ازدواجهای زیر 18 سال از ازدواجهای بالای 18 سال کمتر بوده و آمار طلاق در ازدواجهای بالای 18 سال پنج برابر است و با توجه به ضرورت اذن پدر ، شرط مصلحت و اجازه دادگاه برای ازدواج در سنین زیر سن قانونی هر نوع ارتباطی قانونمند میشود.
بایدتاکیدکردبلوغ و شرایط ازدواج درشهرهای مختلف با تنوع فرهنگی متفاوت است. به عنوان نمونه در سیستان و بلوچستان ، هرمزگان وسایرشهرهای جنوبی کشور دختران درسنین پایین آماده ازدواج میشوند؛حالا ما چرا میخواهیم جلوی سبک ازدواج این افراد را بگیریم وسبک زندگی غربی که طلاق،اعتیادومفاسداجتماعی درآن زیاداست رارواج دهیم .
در حال حاضر ما شاهد تلاش برخی نمایندگان مجلس برای تصویب لایحه ممنوعیت ازدواج کودکان زیر 18 هستیم این در حالی است که برای این موضوع قوانینی مطرح است. یکی از این مواد، قانون 1041 است که عقد نکاح دختران تا قبل از رسیدن به 13 سال تمام شمسی و پسر قبل از رسیدن به 15 سال تمام شمسی به اذن پدر صورت میگیرد. همچنین شرط مصلحت و تشخیص دادگاه صالح نیز برای ازدواج کودکان ضروری است. با اجرای این 3 شرط دختر یا پسری که مصلحتش در ازدواج کردن است و اگر به تاخیر بیفتد ضررهایی نصیب او میشود ، میتواند یعنی مجاز است ازدواج کند و در غیر این صورت عقد غیر مجاز است. آیا با وجود آسیبهای وسیع اجتماعی و تهاجم فضای مجازی و آمار دختران فراری و روابط آزاد آنها و حتی سقط جنین که نمونهای از این فجایع را مرکز پژوهشهای مجلس در تحقیقی ارائه داد قابل تأمل نیست؟ آیا به جای برخورد منفعلانه و تسلیم کردن نوجوان به فساد نباید از حق انتخاب آزادانه او، را حمایت کرد تأکید میکنم اجبار به ازدواج در هر سنی محکوم است اما تمایل و آن و داشتن شرایط و نیاز را نباید نادیده گرفت این برخورد منفعلانه و چشم بستن بر حقایق و تن دادن به مفاسد است.
اصولاً شما با ازدواج کودکان موافقید؟
لفظ ”ازدواج کودکان” واژهای نادرست و ناقض حقوق نوجوانان است من دقیقاً مخالفم با نقض حقوق و آزادی نوجوانان و سلطه قیم مآبانه بر آنها و تحدید و تحقیر و تحریم و توهین به شناخت و آگاهی و انتخاب آزادانه آنها البته با ازدواج آنها که همراه با مشاوره و حمایت پدر و حتی دادگاه نظام اسلامیاست موافقم و مشابه آن را در دیگر کشورها میبینیم. به جدول ذیل توجه کنید:
این کارشناس امور خانواده تصریح کرد: واژه «ازدواج کودکان» لفظ غلط اندازی است و به صورت عقلی هم پذیرفته نیست؛ نباید به نوجوانانی که به بلوغ و رشد عقلی و جنسی لازم برای تشکیل خانواده رسیدهاند اَنگ «کودک بودن» بزنیم؛ اینها افرادی هستند که به ازدواج نیاز پیدا کردهاند و آزاد هستند تا برای زندگی خود تصمیم بگیرند. وقتی مشاوران خانواده، دادگاه و پدر نوجوان هم تایید میکنند که وی توان همه جانبه برای ازدواج دارد، پس دیگر نباید به دلیل ماموریتهای بین المللی با واژه سازی و بازیهای رسانهای به این امر مقدس هجمه وارد شود. آیا چنین اقداماتی نقض حقوق نوجوانان بالغ نیست؟ آیا قانون اساسی اعلامیه حقوق بشر و حقوق شهروندی با آن موافق است؟ چه کسی پاسخگوی اجبار نوجوانان به محرومیت از حقوق اساسی و انسانی و شهروندی آنهاست؟
تاثیر فضای تبلیغاتی و سیاستهای جهانی را بر افزایش سن ازدواج تا چه اندازه ارزیابی میکنید ؟
گاهی ممکن است تحت تاثیر فشارها و فضای تبلیغاتی روز و سیاستهای جهانی قرار گیریم . دلایلی که طراحان افزایش سن ازدواج در مجلس شورای اسلامیمطرح میکنند این است که تعداد طلاق در سنین کودکی بسیار بالاست و دختران و پسران در این سنین برای زندگی مشترک توانایی و آمادگی ندارند و آمار مرگ و میر مادران در سنین پایین زیاد است اما این در حالی است که دختر و پسر میتوانند دوران عقد طولانی مدت داشته باشند و مانند دو دوست در کنار یکدیگر زندگی کنند تا زمانی که تحصیل آنها به پایان برسد و توانایی اداره زندگی مشترک را پیدا کنند یعنی طول دوران عقد با حمایت خانوادهها که منجر به حفظ سلامت و نشاط روحی و جسمیجوانان و ایجاد خانوادهای با ثبات میشود بهترین پیشنهاد است.
آیا آماری از طلاق در ازدواجهای زیر 18 سال و میزان مرگ و میر در زایمان دختران در این سنین اعلام شده است ؟
آمار طلاق در ازدواجهای زیر 18 سال بسیار کم و در حد یک پنجم سایر سنین است. در مورد آمار مرگ و میر بر اثر زایمان نیز در آمار موجود وزارت بهداشت طبق گزارش ذیل آمده است:
«رئیس اداره سلامت مادران و نوزادان وزارت بهداشت، اعلام داشته است فقط یک درصد از موارد فوت شده برایمادران زیر 18سال بوده است، این در حالی است که آمار مرگ و میر زنان بالای 35 سال 26 درصد است. » هم چنین ایشان در دومین نشست مدیران سلامت، جمعیت و خانواده در تبریز در مورد علل فوت و عامل زمینهای گفت: عوارض غیر مامایی، خونریزی مامایی، سایر عوارض مامایی و اختلالات افزایش فشار خون به ترتیب عمدهترین علل فوت مادران به حساب میآید. هم چنین در منابع تخصصی رشته زیمان و مامایی بویژه «ویلیامز» که هماکنون در دانشگاهها تدریس میشود، مناسبترین سن باروری 15 تا 44 سال عنوان شده است بنابراین جای بسی تامل است که در نسخه پیچیده شده یونیسف مناسبترین سن بارداری برای کشورهای اسلامیو جهان سوم به سنین 18 تا 35 سال تغییر کرده است. لذا بنظر میرسد استدلال موافقان تغییر سن ازدواج بر اساس سن باروری (بالای 18 سال) پذیرفته نیست چرا که این گروه سنی درصد کمیاز مرگ و میر مادران را شامل میشود (یک درصد) که البته با ترویج مراقبتهای هنگام بارداری میتوان این میزان را نیز کاهش داد.
امادراین میان ارائه کنندگان این لایحه مواردی مانند ازدواجهای دختر 13 ساله با مرد 50 یا 70 ساله و معتاد و... را مطرح میکنند که اگر آنگونه که میگویند باشد این موضوع نوعی آدم فروشی یا جنایت است . البته ممکن است یک فرد معتاد همسر و دختر و پسر و وسایل منزل حتی مادرش را بفروش بگذارد که این موضوع باید به عنوان ظلم و جنایت طبق قوانین ذیربط در جاهای دیگری مورد رسیدگی قرار گیرد نه اینکه به خاطر این نوع جنایتها قانون ازدواجهای سالم را که از صدر اسلام عمل شده و زندگیهای سالم و بانشاط را نیز در جمع میلیونی ایجاد کرده است برای عمل چند مجرم تغییر دهیم.باید هشدار داد بازی با این قوانین باعث ایجاد بدبینی علیه دولت و مسئولین ومیشود که خطرش برای حفظ انسجام اجتماعی بسیار زیاد است و قشر نوجوان را تحقیر و تحدید و محروم از حق و آزادی کردن به نفع سرمایه اجتماعی دولت و نمایندگان مجلس نیست.
برخی میگویند این نیاز ما نیست ولی ما تحت فشاربینالملل و جامعه جهانی هستیم به نظر شما برای سن ازدواج تحت تاثیر کدام فشار هستیم؟
برخی اسناد غیر تعهدآور بین المللی از جمله سند 2030 به این مسئله تاکید دارد البته عضویت در کنوانسیون حقوق کودک ،یکی دیگر از دلایلی است که نمایندگان میخواهند در سن ازدواج تغییر ایجاد کنند ؛ در حالیکه این کنوانسیون پایان سن کودکی را 18 سال اعلام و تعیین میکند. ولی به قوانین کشورها احترام میگذارد و سن مطروحه در قوانین آنها را میپذیرد. کشور ما به این کنوانسیون مشروط ملحق شده است و این در حالی است که هر کشوری سن ازدواج را متناسب با فرهنگش مشخص کرده است. حالا این سوال مطرح است که ما تحت تاثیر کدام فشار هستیم در حالی که کنوانسیون به کشورها این اجازه را داده است؟ و آلمان و انگلیس سن 16سال را برای ازدواج معین کرده اند.
اثر پذیرش این معاهدات چیست آیا بهتر نیست با جامعه جهانی هماهنگ شویم؟
خیر با پذیرش این معاهدات باید معیارها و شاخصهای اعلامیآنها را عمل کنیم و اگر نکردیم تحریم و تهدیدها افزایش مییابد مثلاً برای پیشگیری از ازدواج زیر 18 سال به شاخص رفع خشونت از زنان اشاره میکنند و دستور میدهند اگر دختری 17 ساله ازدواج کرد مجازات شود و این اخطارها برای مجازات نوجوانان به کشورهایی مانند افغانستان مکرر اعلام شده است.
در زمان رضاخان هم موضوع ممنوعیت ازدواج نوجوانان بالغ مطرح شد و قید شد اگر ازدواجی صورت گرفت خود دختر و همسرش و پدر و مادرش و حتی عاقد باید به زندان بروند. یعنی ازدواج کردن اسمش خشونت و ظلم بود اما رفتن به زندان خشونت و ظلم نبود! این طرح با مقاومت مردم در جامعه شکست خورد . این موضوع بار دیگر در زمان پسرش محمد رضا مطرح شد اما استاد شهید مطهری (ره) به شدت در مقابل این تغییر احکام الهی ایستادند؛ سپس مباحثهای مفصل در مجله زن روز صورت گرفت که جمع بندی آن تبدیل به کتاب حقوق زن در اسلام شد. این بحث بارها در سالهای دور و نزدیک مطرح شده است البته هر بار ما زمینه ولنگاری و وادادگی فرهنگی را داشته ایم دشمن هم مجدداً سعی کرده سلطه پیدا کند و برجامعه ما مسلط شود .
طی سالهای اخیرازدواج درسنین پایین تراز 18 سال به عنوان خشونت آن هم صرفاً در کشورهای عقب افتاده مطرح میشود ؟ این موضوع تا چه اندازه صحت دارد ؟
در حالی این روزها ازدواج درسنین پایین تراز 18 سال به عنوان خشونت آن هم صرفاً در کشورهای عقب افتاده مطرح میشود که از 680000هزارمورد ازدواج دختران نوجوان درکشورهای توسعه یافته نیمیاز آن درآمریکا اتفاق افتاده است که حتی در این سنین دارای حاملگی هم هستند . این کشورها معمولا با آزادیهای مطروحه و آموزش جنسی زمینه روابط نامشروع کودکان را فراهم میکنند و در صورت بارداری، آنها را به سقط جنین تشویق میکنندو آن را یکی از خدمات بهداشت باروری و سلامت جنسی مینامند و اگر کودک مایل به سقط نبود و فرزندش را دوست داشت دراین میان والدین را واداربه پذیرش فرزند حاصل از این روابط میکنند واز آنها میخواهندموضوع رابه رسمیت بشناسند. اگر چه در دادن آموزشها و... این والدین حق نظارت هم نداشتند اما در تحمل آثار این روابط ملزم میشوند!آمارهانشان میدهدطی سالها اخیر آمار بالایی از بارداری دختران نوجوان در آمریکا و کشورهای اروپایی به ثبت رسیده است .
آیا مشکل اصلی جامعه ما و نسل جوان ازدواج کودکان است؟
خیر این ازدواج به اقرار افراد معتقد به آن حدود 43 هزار است و نسبت به جمعیت 80000000 و انتظار 13000000جوانان برای ازدواج نمیتواند مشکل اصلی جامعه ما باشد زیرا حدود 5 درصد کل ازدواجها با فرهنگهای ملی و تنوع فرهنگی و قومیبه صورت ثابت در این سنین ازدواج داریم که ازدواجی سالم و مستحکم و ثابت داشته و دارند و 95 درصد بقیه ازدواجها و عوارض آنها از همه مهمتر ازدواج نکردهها و محرومیت و مظلومیت نسل جوان بی خانمان، مسئله اصلی ما است. در حال حاضر سن ازدواج دختران و پسران تا سن 27، 30 و 32 بالا رفته استو تأخیر و حتی تعطیل ازدواج مطرح است. ایندرحالی است که طبق آمار رسمیتعداد ازدواج کاهش یافته ومیزان طلاق افزایش یافته است. این موضوع بایدبه عنوان بحران اصلی جامعه موردرسیدگی قرارگرفته وبرنامه ریزیهای لازم دراین خصوص صورت گیرد و مردم با کمک دولت و مجلس زمینه ازدواج و اشتغال و مسکن 13 میلیون جوان را فراهم کنند. نه همه هم و غم جلوگیری از این 5 درصد ازدواج باشد و حذف آنها!!
آیا اصلاح قانون سن ازدواج در راستای سیاستهای غربی است؟
به نظر میرسد اصلاح قانون سن ازدواج در راستای سیاستها و برنامههای غربی صورت گرفته است موضوعی که در سند 2030 نیز مشاهده شد. اینکه موضوعی به ما ارائه میشود و ما بدون اینکه بررسی کنیم که آیا مشکل ما هست یا نه سعی میکنیم آنها را در دستور برنامههای جامعه قرار میدهیم. توجه به این نکته ضروری است که طبق اسناد موجود میبایست براندازی نظام را با تغییر احکام و قوانین و ایجاد لشکرکشی زنانه با عناوینی چون مخالفت با حجاب اجباری، ازدواج کودکان، منع ورود به ورزشگاه برای تماشای ورزش مردان، خروج از کشور و ایجاد مجلس آنلاین و پارلمانی برای فشار بر دولتها، استحاله و فروپاشی نظام را رقم زد.
آیا در صورت وضع این قانون به سمت ازدواجهای شرعی آن هم بدون ثبت قانونی خواهیم رفت ؟
قطعا با وضع این قوانین، ازدواجها از لحاظ شرعی صورت میگیرد اما ثبت قانونی نمیشود؛ به این ترتیب بعد از ازدواج شرعی در صورتی که زوج معتاد از آب در آمد یا فوت کرد یا مشکل جسمیداشته باشد و یا صاحب فرزندی شوند بدون اینکه عقد قانونی بین آنها جاری باشد، آیا آن زن میتواند از حق خودش دفاع کند و طلاق بگیرد با کدام سند ازدواج را ثابت و برای احقاق حق خود و فرزندش اقدام کند؟ این دفاع از زنان است یا ضربه زدن به آنها؟با ممنوعیت ازدواج کودکان فساد وفحشاوارتباط خارج از عرف و شرع و قانون و معارض با سوره نور در قرآن به نام ازدواج سفیددرجامعه رواج پیدا میکنداما ازدواج رسمیوقانونی سخت وبا تاخیرصورت خواهدگرفت .
اینطور که شما مطرح میکنید ازدواج نوجوانان نه تنها اجباری نیست که از سه فیلتر والدین و شرط مصلحت و نظر قاضی عادل میگذرد پس چرا به طور فزاینده از این ازدواج نگرانند؟
برای ما سوال است که چرا به طور فزاینده نگرانی درخصوص ازدواج کودکان وجود دارد. این افراد نگران نوجوانان رها شده در جامعه نیستند آنها میخواهند نوجوانان را درگیر خواستههای جنسی ، التهابات و روابط نامشروع کنند. باید پرسید با اجرای این سیاستها به کدام پروتکل صهیونیستها میخواهیم نزدیکتر شویم ؟ نابودی خانواده و نابودی نسلی که از نظر آنها نامطلوب هستند؟ و اکثر آنها در جهان سوم زندگی میکنند؟ دکتر خزعلی ادامه داد: در کشورهای پیشرفته برنامهها حول محورتوسعه خانواده، رشد اجتماعی وعلمی، افزایش فرزندآوری مطرح است امادرکشورهای در حال توسعه به ویژه اسلامیمحدودیت و عدم اجازه در عرصههایی از رشدعلمی،منع وحصر اقتصادی ومحدودکردرشتههای علمیمانند هستهای، هوا و فضا، موشکی و نیز محدودیت در توسعه خانواده و فرزند آوری مطرح است و تنظیم خانواده به نام حق انسانی زن مطرح میشود.
آیا غربیها میخواهند با وضع این قوانین فساد و فحشا را گسترش دهند ؟
غربیها برای انقراض نسلهایی که برای آنها نامطلوب است میخواهند از تشکیل خانواده جلوگیری کنند و به جایش فساد و فحشا را گسترش دهند . در حال حاضر لایحه ممنوعیت ازدواج کودکان مطرح است و میگویند قوانین باید عوض شود و جوانان باید توانمند شوند و برای توجیه این آموزشها میگویند نوجوانان باید اطلاعات و مهارت استفاده از ابزار ارتباط سالم با جنس مخالف را داشته باشند تا بتوانند از بیماریهایی مانند ایدز پیشگیری کنند . چرا مدافعین جهانی حقوق کودک و سند 2030 که به تعبیر شارون اسلاتر (عضو انجمن حمایت از خانواده سازمان ملل که این سند) باید بین ازدواج و روابط آزاد جنسی ازدواج را محدود و دیگری را ازاد میکند؟
سند 2030 چه هدفی را در جامعه دنبال میکند ؟
دلیل دیگری که برای مخالفت با ازدواج کودکان مطرح میشود سند 2030 است که به نام برابری جنسیتی ،رفع خشونت ، منع ازدواج کودکان زیر 18 سال و توانمند سازی زنان مطرح است . وی ادامه داد : خانم شارون اسلاتر مدیر سازمان بین المللی دیده بان حقوق خانواده است که یک سازمان مشورتی برای سازمان ملل متحد است و ریاست انجمن حقوق خانواده سازمان ملل متحد را برعهده دارد ، وی سند 2030 را سند نابودی کل بشریت میداند که کل زندگی را به مخاطره میاندازد . دکتر خزعلی با اشاره به اینکه هدف اصلی سند 2030 نابودی خانواده باروشهای بی ضابطه وایجاد انقلاب یا طوفان جنسی است.درنوع آموزشهای جنسی به کودکان شاخصهایی درنظرمیگیرندکه حقوق والدین رانادیده میگیرندومعصومیت کودکان را نابود میکنند . شارون اسلاتر در مورد ترویج برنامه جنسی این گونه تحلیل میکند که ما دونوع آموزش داریم که یکی از آنها آموزش بی پرده و همه نوع اطلاعات و همه انواع رفتارهای انحرافی با همه نوع ابزار به کودکان است بدون آنکه والدین حق نظارتی بررفتار آنها داشته باشند . آموزش دیگرآن است که به کودکان پرهیز ، مراقبت و خویشتن بانی را تا سن ازدواج یاد گیرند و اکثریت ایالتهای آمریکا این روش مبتنی بر پرهیز را پذیرفتند و روش آموزش جامع جنسی راقبولن دارند؛ اما برای کشورهای عقب افتاده وکشور ما روش آموزش جامع مطرح شده است و در برنامه سند ملی آموزش 2030 متعهد و مکرر به اجرای آنتوصیه شده ایم.
آیا آموزش جامع جنسی طراحی شده تا کودکان و نسل جوان را تغییر داده وجامعه را از نظر فرهنگی متحول کنند؟
این افراد با آموزش جامع جنسی و با تغییر سبک زندگی نابودی نسل راایجادکند. هدف نهایی آنهاتغییرهنجارهای و تغییرآموزههای جامعه است. خانم اسلاتر تاکید میکند:وی با بیان اینکه با تصویب این قوانین سازمانهای چند هزار میلیاردی سودهای کلان میبرند. ایشان با اشاره به تسلط آنها بر سازمان بهداشت جهانی WHO توضیح میدهد که این سازمانها با فروش لوازم ضد بارداری، سقط جنین ، مشاوره و تستهای پر سود ایدز و درمان کودکانی که مبتلا شدهاند به سودهای کلان دست پیدا میکنند . در این راستا نه آژانسهای سازمان ملل و نه کشورها، مستقل فکر نمیکنند بلکه سازمانها، شرکتهاوبنیادهایی هستند(که برای کاهش جمعیت که به قول کسینجر باید 4 میلیارد از روی کره زمین حذف شود) و منافع خودشان سعی درانجام این کارها وگسترش آن در جوامع دارند و بر آژانسهای سازمان ملل و برنامههای آن مسلط هستند.
منبع: عصر ایرانیا
نوشتن دیدگاه