رضا صادقیان طی ماه‌ها و روزهای گذشته شهروندان و حتی ناظران رویدادهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی به دلیل نامشخص بودن سیاست‌های دولت-حاکمیت احساس سرگشتگی و معلق بودن دو طیف نامبرده نمایان‌تر از همیشه شده است. شهروندانی که با عجله در میان صفحات اینترنت و کانال‌های خبری با چشمانی متورم جهش نرخ ارز و لاغر شدن جیب خودشان را در برابر تورم کمرشکن نظاره می‌کنند و ناظرانی که به جای تحلیل وضعیت موجود و یا ارایه راه‌حل کارآمد با پاسخ‌های چند پهلو و زیاده‌گویی نشان می‌دهند حرف و سخنی برای ارایه ندارند، مگر حرف زدن برای تسویه حساب‌های سیاسی سال‌ها قبل، الحمدالله در این یک مورد کم و کسری نبوده و نیست!  بی‌شک نوسان بازار ارز و دلار به سود عده‌ای خاص و کم‌شمار و به ضرر عموم شهروندان بوده و هست. جهش قیمت ارز برای کسانی که هر لحظه منتظر فراهم شدن بازار دلالی و کسب سود در کسری از ثانیه هستند، بسیار خوب است (نمونه ثبت‌نام مزدا ۳، پیش فروش سکه، هجوم به بازار طلا، ارز و...). آنچنان که طی سال‌های گذشته و با بروز هر نوسانی در بازارهای مختلف، عده‌ای به سودهای نجومی رسیدند. پیدا کردن چنین اشخاصی چندان سخت نیست، افرادی که با استفاده از رانت اطلاعاتی و ارتباطی توانستند راه یک‌صد ساله را در چند ساعت و نه یک شب طی کنند، ولی چنین نوساناتی همزمان با وارد آوردن شوک و کاسته شدن از توان خرید عموم مردم خواهد بود. کارگران، کارمندان و حقوق بگیرانی که براساس قانون ۱۰ درصد به حقوق‌شان در ابتدای سال افزوده شده ولی بیش از ۴۰ درصد از توان خریدشان در دومین ماه سال جاری کسر گردیده است.  بی‌تردید اکثر شهروندان وضعیت‌شان زیست معلق میان زمین و آسمان است، وقتی امیدی به روزهای آینده نباشد و دائم در دل‌نگرانی از آمدن فردا و افزایش بی‌رویه قیمت‌ها به سر ببرند، معلق هستند! هر چقدر دولت فعلی سیاست‌های اقتصادی خود را به صورت دستوری و ناهماهنگ با ضربان بازار در دستور کار قرار دهد، به مطالبات اقتصادی شهروندان بی‌توجهی و یا مدیران پولی گمان کنند با سکوت دردها و رنج‌های مردم در هنگام بروز بحران ارزی و اقتصادی کاسته می‌شود، عملا به معلق ماندن و حس تنهایی مردم در شرایط بحرانی دامن می‌زنند. شهروندانی که چشم انتظار تصمیم‌های درست مدیران ارشد در حوزه اقتصاد هستند با هر روز سکوت مسئولان موضع‌گیری انتقادی‌تر را نسبت به اهل قدرت انتخاب می‌کنند.  در اینجا سخن از حرف درمانی و دادن وعده‌های سراب گونه نیست، بلکه از رئيس دولتی که با سخنان و برنامه خود موفق به جذب آرای مردم شد توقع می‌رود قبل از آنکه بحرانی دیگر به چالش‌های امروز اضافه شود راه مشورت با دلسوزان و کاردانان را در پیش بگیرد و هدایت کشتی اقتصاد را براساس تجربه‌های اقتصادی و نه هیجانات لحظه‌ای به‌سامان کند. چندی قبل رئيس جمهور سخن از تحمل سختی‌ها در روزهای آینده دادند (روزهایی که تحریم‌ها آغاز شود!) ، شاید عبور از این سختی با توجه به تجربه نداری-کم‌داری شهروندان در جنگ هشت ساله برای عموم مردم برای رسیدن به شرایط بهتر عملی باشد، ولی از مردمی که خود را رها شده و تنها در جدال با غول قیمت ارز و هیولای تورم می‌بینند‌ نمی‌توان توقع داشت خودشان را برای روزهای سخت‌تر آماده کنند، مردمی که زمین را زیر پای خودشان لمس نمی‌کنند و هزینه سوءمدیریت‌ها و سیاست‌گذاری‌های نادرست اقتصادی را پرداخت می‌کنند توانی برای ایام دشوارتر نخواهند داشت!