دولتمردان یازدهم و دوازدهم صفاتی دارند که باعث شده در بحران نتوانند کارایی لازم را داشته باشند. پایگاه تحلیلی خبری هم اندیشی: امیر حمزه نژاد: بحران اقتصادی هر روز در حال تشدید شدن است. اما عملکرد دولت نشان داده که راهکار عملی در مقابل این بحران ندارد. تغییر نیم بندی هم که در دولت انجام شد انتظارات را برآورده نکرد و حتی شاهد آن هستیم که بعد از تغییر رئیس کل بانک مرکزی قیمت سکه و دلار به طور لحظه ای و نجومی بالا رفت. حال باید دولت در این عرصه کاری انجام دهد تا هم بازار اقتصادی بهبود یاد و هم امید و اعتماد مردم تقویت شود. در ادامه به چند مورد از این موارد می پردازیم: 1. وضع زندگی و حقوق دولتمردان: دولتمردان زندگی لاکچری و اشرافی برای خود در نقاط خوش آب و هوا و بالای شهر تهران تدارک دیده‌اند. حقوق های نجومی که در این دولت همه را متعجب و ناامید کرد و سپس عملا برخورد سفت و محکمی با مدیران نجومی از سوی دولت انجام نشد و حتی از سوی سخنگو آنان امین دولت و سرمایه نظام خوانده شدند، مردم را بیشتر نسبت به این مسئله عصبانی کرد. بسیاری امروزمطرح می کنند که مدیری که سطح زندگی مردم و معیشت آنان را درک نمی کند و چگونه می‌خواهد و می‌تواند مشکلات آنان را مرتفع کند. 2. وضع خانواده و آقازاده‌های دولتمردان: هر روز خبری از آقازاده های دولتی منتشر می شود که نشان می دهد که آنان یا در خارج از کشور حضور دارند و یا رانتی به آنان تعلق گرفته و زندگی فوق مرفه ای دارند. اخیرا انتشار عکس‌های مراسم ازدواج فرزند سفیر جمهوری اسلامی ایران در دانمارک با یک مدل اینستاگرامی موج رسانه‌ای گسترده‌ای را به ‌راه انداخت و طبق معمول در چنین مقاطعی، انتقادات به سبک زندگی خانواده مسئولان بالا گرفت. سوال این است که چگونه عروسی فرزند یک مدیر ارشد دولتی که کارفرمایانش در چهار دهه گذشته مدام بر ساده‌زیست بودن و سبک زندگی خاصی اصرار داشته‌اند، این‌گونه بوده است. جالب این است که این خبر در روزهایی منتشر شده است که مدل‌های اینستاگرامی مبتذل و فریب‌خورده معرفی شده‌اند و حتی از برخی اعتراف تلویزیونی گرفته شده است. این هم‌زمانی حاوی پیامی غم‌انگیز و ناخوشایند است: دروغگویی و ریاکاری برخی مسئولان. 3. تغییر در گفتار و عدم درک شرایط: دولتمردان هم در گفتار خود در شرایط مختلف تغییراتی ایجاد می کنند و هم شرایط را برای حرف زدن درک نمی کنند. به عنوان نمونه در گذشته دولتمردان شعار می دادند که بایستی با کدخدا بست و بعد از خروج آمریکا از برجام اروپایی که آقااجازه خوانده می شد مهم ارزیابی شد. این تغییر و دوگانگی در گفتار به سبب تغییر شرایط مردم را کلافه کرده و اعتماد مردم نسبت به دولتمردان را سلب نموده است. جالب است که دولتمردان در شرایط مختلف نمی دانند چه به مردم بگویند. اخیرا «محمد جواد ظریف»، وزیر خارجه کشورمان درباره برجام بی سرانجام بیان داشته که مردم کفران نعمت کرده اند. اینکه برجام چه نعمتی داشته که مردم کفران نعمت کرده‌اند، سئوال اساسی است اما  در این شرایطی که مردم در حال دسته پنچه نرم کردم با مشکلات اقتصادی و گرانی هر روزه هستند که هیچ اثری از مواهبی که ظریف درباره برجام می شمارد در زندگی آنان پیدا نمی شود، گفتن چنین حرف هایی مشخص می کند که دولتمردان شرایط مردم را درک نمی کنند. البته از این موارد دردولت بسیار داریم. به عنوان مثال در حادثه برخورد دو قطار در سمنان که به کشته شدن برخی از هموطنانمان انجامید، عباس آخوندی، وزیر راه و شهرسازی بیان کرد که اصلا نگران نباشید مسافران بیمه بودند. موضوعی که عصبانیت شدید افکارعمومی را به دنبال داشت. 4.  دولت به غیر از برجام برنامه ندارد: دولت در 5 سال اخیر نشان داده است که تنها به برجام فکر می کرده و در این بحبوحه اقتصادی هم برنامه ای برای برخورد با سوداگران ارز و طلا ندارد. برجام به سرانجامی نرسید اما دولت همچنان به دنبال توافقنامه‌ای است که دیگر کشورهای مختلف طرف قرارداد به آن اعتنایی ندارند. در این عرصه برجام خاصیت خود را از دست داده است اما دولت همچنان به دنبال آن است. به نظر می رسد بحران های داخلی نیز تا حدودی به سبب بی اثر شدن تنها برنامه دولت و عدم جایگزین کردن برنامه دیگر به وجود آمده است. 5. دولت حاضر به عزل کسی نیست: اخیرا بعد از فشار افکارعمومی دولت دست به تغییر رئیس کل بانک مرکزی زد. تغییری که در نوع خود بسیار قابل توجه بود. عزل و برکناری صورت نگرفت و تنها دوره آقای رئیس کل تمام شد و جالب است اگر فشار افکارعمومی و رسانه ها نبود شاید وی دوباره در این سمت ابقا می شد. رئیس کل جدید نیز به طور غیر برنامه ریزی شده از چین آمد. فردی که تازه مهر ماموریت اش برای سفارت چین خورده بود، بازگشت تا جای «ولی الله سیف» را بگیرد. دولت در پست های دیگر نیز هنوز تغییراتی ایجاد نکرده است. «محمود واعظی»، رئیس دفتر رئیس جمهور همواره مطرح می کند که تغییراتی در پیش و رئیس جمهور در مطالعه در این زمینه است اما بسیاری بیان می کنند که این حرف ها بیشتر عملیات روانی برای آرام کردن فشار افکار عمومی است.نمایندگان مجلس شورای اسلامی نیز مطرح می کنند که در دولت اهتمامی برای تغییرات وجود ندارد و احتمالا دولت می خواهد هزینه این کار را به گردن مجلس بیندازد. اخیرا مجلسی ها برای استیضاح چند وزیر اقتصادی دولت دست به کار شده اند. 6. جنگ روانی و انحراف اذهان عمومی: دولتمردان در این عرصه بیشتر از عمل در خصوص بهبود بازار ارز و سکه و اعمال برنامه ای برای بهبود اوضاع دست به عملیات روانی می زنند. توئیت های «حسام الدین آشنا»، مشاور رئیس جمهور که بسیار مبهم است اما در بطن خود اتهام زنی و برون سپاری مسئولیت دولت نهفته، یکی از این موارد است. وی همواره برخی را که مشخص نیست چه افراد هستند در زمانی که بحران اقتصادی تشدید می شود، تهدید می کند. جالب اینجاست که افکارعمومی همگی بر این نکته تاکید دارند که متوجه این سخنان گنگ نمی شود و خواستار شفاف سازی دولت در این موارد هستند اما چیزی در آینده عاید مردم نمی شود. 7. اهل کار جهادی و ستادی نیستید: شرایط بحران می طلبد که مسئولان به طور جهادی و ستادی عمل کنند و در مقابل بحران هر روز برنامه ای را اعمال و گزارش ان را به مردم اطلاع برسانند. در این عرصه هیچ برنامه عملی در خصوص کنترل بازار ارز و دلار از سوی دولتمردان شاهد نیستیم. خبرهایی که از دولتی ها صادر می شود نشان می دهد که دولتمردان اهتمامی به کار جهادی و ستادی ندارند و همان رویه منفعل خود را در پیش گرفته اند. دولتمردان در این عرصه نشان داده اند که به طور میدانی و عملی کاری از دستشان بر نمی آید و فقط در جلسات هیئت دولت سخنانی برای آرام کردن افکارعمومی می زنند و کار به همان جلسه هیئت دولت ختم می شود. جالب اینجاست که در این شرایط شاهد آن هستیم که رئیس جمهور به توچال با لباس تفریحی با برند آمریکایی می رود. 8. دولت با مردم صحبت نمی کند: در این شرایط بحران که دولتمردان بایستی به طور شفاف با مردم صحبت کنند و برنامه های خود برای مقابله با بحران را ارائه دهند، متاسفانه افکارعمومی نادیده گرفته شده است. البته این مسئله به این سبب است که دولت در گذشته تنها حرف درمانی را شیوه خود قرار داده بود و حرف ها و قول هایی به مردم داده شد که عملی نشدند. نمونه این امر همان گفتگوی مشهور «رضا رشیدپور» مجری گفتگوی ویژه و رئیس جمهور است که رشیدپور از حسن روحانی قول می گیرد که خیال مردم بابت قیمت دلار راحت باشد و رئیس جمهور هم قول می دهد. اینک رئیس جمهور که دیروز قول داده به مردم که خیالاشان از این بابت راحت باشد و امروز قیمت دلار به طور لحظه ای و سرسام آور رشد کرده و 5 رقمی شده است چه قولی می تواند برای آرام کردن مردم به آنها بدهد. مگر اینکه دولت از مردم عذرخواهی کند و به طور شفاف و عملی با مردم صحبت کند و دست از صحبت هایی که با زندگی واقعی مردم منافات دارد بردارد. انتقادی که بسیاری از اصلاح طلبان از جمله صادق زیباکلام بعد از هر گفتگوی تلویزیونی رئیس جمهور نسبت به او داشتند. 9- وقتی برخی از دولتمردان دستشان آلوده است: ماجرای دختر مظلوم وزیر از ذهن هیچ یک از مردم ایران نمی رود. فردی که متهم به قاچاق شد و معاون اول رئیس جمهور در مناظرات تلویزیونی حمایت سفت و سختی از وی کرد و وی را دختری مظلوم خواند. در این حیطه رانت ارزی که چندی پیش دولتمردان به برخی از نزدیکان خود دادند که به اصطلاح بازار را تنظیم کنند و از گرانی بیشتر جلوگیری نمایند اما مشخص شد این افراد رانت ارزی گرفتند تا جیب خود را پر پول کنند و این موضوع التهابات بیشتر بازار از جمله بازار موبایل و تلفن همراه را به دنبال داشت. عدم برخورد جدی دولت با افراد منتسب به خود نیز به تشدید بحران اقتصادی و بی اعتمادی و ناامیدی مردم نسبت به دولت کمک کرده است. 10- نگاه دولت به دستان خارجی ها: دولت چه در برجام و چه در امور دیگر نشان داده که نگاهش به داخل نیست و همواره سعی دارد که مشکلات خود را با مساعدت بین المللی حل و فصل کند. مشکلاتی که حل نمی شوند هیچ بلکه باعث ایجاد بحران هم شده اند. مثال های زیادی می توان در این زمینه آورد. موضوع واردکردن هواپیماهای نو از خارج که همه این قراردادها بی سرانجام ماند از جمله این موارد است. حتی سخنگوی سازمان ثبت‌احوال کشور دلایل تأخیر در صدور کارت هوشمند ملی را خارجی اعلام کرد و گفت: «متأسفانه بر اثر تحریم‌ها دیگر نمی‌توانیم بدنه کارت را وارد کنیم به همین دلیل اقدامات خود را برای صدور کارت تولید داخل آغاز کرد‌ه‌ایم.» با این شرایط به نظر می رسد دولتی ها بایستی نگاه خود را از خارج گرفته و توان داخلی را برای مشکلات صرف کنند تا شاهد بهبود اوضاع کشور باشید. معتل و بی تحرک ماندن 5 ساله اقتصاد کشور به سبب موضوع برجام که نگاه دولت به خارج را نشان می دهد، مسبب بسیاری از مشکلات امروز کشور است. راهکار عملی برای برون رفت از بحران امروز نیز تغییر رویه و طریق دولت است. درواقع دولت باید به طور کل رویه خود را تغییر دهد و عکس مواردی که در بالا ذکر شد عمل کند. جهادی و ستادی عمل کردن، مقابله با رانت و فساد، نگاه به توان داخلی، دست برداشتن از حرف درمانی و عملیات روانی، هم سطح کردن زندگی خود با زندگی مردم از جمله مواردی است که دولت بایستی بر روی آن اهتمام داشته باشد تا تغییرات محسوسی در شرایط کشور شاهد باشیم. م