رضا صادقیان  سخنان الیاس حضرتی در مجلس شورای اسلامی و موافقت با استیضاح وزیر اقتصاد بیش از آنکه موضع‌گیری شخصی، دفاع از حق مردم، همنوایی و همدردی با مردم و مسائلی دیگر باشد، نواختن ساز جدایی از دولت دوازدهم و انعکاس یافتن دغدغه قدرت برای سال‌های پیش‌رو است.دولت دوم حسن روحانی به گمان اکثر نیروهای اصلاح‌طلب در سیاست‌گذاری‌ها، روش‌های مدیریتی و پاسخ دادن به مطالبات شهروندان موفق عمل نکرده و سزاوار جدایی و مرزبندی با آن است. در واقع می‌توان این جدایی را به انتخابات سال آینده مجلس و ۱۴۰۰ ریاست جمهوری مرتبط دانست، آن لحظه‌ای که شهروندان نوک تیز انتقادات را همزمان با نفی-نقد دولت دوازدهم به سوی حامیان آن و جریان اصلاحات نشانه خواهند رفت. شاید این نوع انتقادات و بی‌محابا خواستار استیضاح رییس دولت و اشخاص دیگر شدند زمینه‌ساز جدایی برای اصلاح‌طلبان باشد، نوای طلاقی که بیش از این به زبان سایر نیروهای اصلاح‌طلب نیز جاری شده بود. اما چنین جدایی برای نیروهای اصلاح‌طلب چندان بی‌هزینه نخواهد بود. جدال فعلی میان نیروهای اصلاح‌طلب و دولت و رسیدن به طلاق خودخواسته گره‌ای از مشکلات سال‌های آینده  و حتی امروز آنان نخواهد گشود. بخش قابل توجهی از طیف اصلاح‌طلب هنوز تکلیف خودشان با سال ۸۸ و حاشیه‌های آن را روشن نکرده‌اند. از سویی به آن انتخابات انتقادات جدی دارند و از طرفی دیگر همچنان دوست‌دار قدرت و به دست گرفتن اهرم‌های سیاست‌گذاری هستند. مهمتر آنکه، شاید گرفتار آمدن در آن حاشیه باشد که ترجیح دادند به جای حمایت از ریاست‌جمهوری دکتر عارف و حتی ریاست مجلس وی به سوی روحانی و بعدتر علی لاریجانی چرخش کنند. شخصیت‌هایی که کارنامه سیاسی، سیاست‌گذاری و اجرایی آنها برای چهره‌های سیاسی روشن بوده و هست، حسن روحانی را می‌توان اصول‌گرای مدرن، راست‌سنتی با دیدگاه‌هایی نزدیک به مدرن و یا سیاست‌مداری که بیش از هر امری به حفظ قدرت می‌اندیشد شناخت، بنابراین الصاق کردن وی به اندیشه اصلاح بعید به نظر می‌رسیده و می‌رسد، با این وجود نیروهای اصلاح‌طلب به هر دلیل به سوی وی گرایش پیدا کردند و از قبل همین نزدیکی و هم‌نشینی بخش زیادی از اهرم‌های قدرت اجرایی را در بخش‌های مختلف دولت به دست گرفتند. اصلاح‌طلبان نمی‌توانند به آسانی از پتانسیل‌های شکل گرفته در دولت روحانی سود بجویند و هر جا احساس کردند وضعیت دولت و پاسخ دادن به مطالبات شهروندان از طرف دولت دوازدهم مطلوب نبوده ساز جدایی بنوازند و راه خود را بروند. همین اندازه که شماری از نیروهای نزدیک به اصلاح‌طلبان جامه وزارت به تن کردند و معاونت اول ریاست‌جمهوری به چهره‌ شناخته شده آنان رسید و همچنین شماری از نمایندگان مجلس و شوراهای اسلامی شهر و روستا با نزدیک نشان دادن خودشان به دولت راهی مجلس شورای اسلامی و شوراها شدند، انکار چنین مسئله‌ای بیش از آنکه نقد-نفی دولت و زمینه‌چینی برای جدایی از آن باشد، انکار هویت سیاسی خودشان است. جدایی اصلاح‌طلبان با در پیش گرفتن روش‌های تهاجمی و تند در برخورد با دولت روحانی آنان را گرفتار همان کارزاريی خواهد کرد که وزرا،‌ معاونان و شخصیت‌های نزدیک به رئیس دولت نهم و دهم در حال حاضر دارند. شخصیت‌هایی که برای دوره‌ای به دولت احمدی‌نژاد بسیار نزدیک بودند و به یکباره و بعد از سال ۹۰ پرچم مخالفت با وی را بلند کردند، همچنان و با گذشته ۷ سال از آن طلاق نابهنگام بسیاری از چهره‌های سیاسی نزدیک به اصول‌گرایان در مقابل این پرسش که چرا در روزها و سال‌های نخست برای حمایت از رئيس دولت سر از پا نمی‌شناختید و بعد مخالف صددرصدی وی شدید، پاسخ روشن و شفافی ندارند! به نظر می‌رسد اگر شماری از چهره‌های تاثیرگذار اصلاح‌طلب همان دست فرمان الیاس حضرتی را ادامه بدهند دیر نمی‌پاید که آنان نیز مقابل پرسش‌های مشابه قرار بگیرند و جواب‌های راضی‌کننده‌ای به افکار عمومی نداشته باشند!