کد خبر: 57315
منتشر شده در شنبه, 07 مهر 1397 14:19
بسیاری از رهبران تصمیمگیر امروز در واشنگتن، ایران را به عنوان یک واقعیت جغرافیایی و سیاسی نمیبینند. روزنامه آمریکایی "بوستون گلوب" با ارایه تحلیلی به قلم " استفان کینزر" نویسنده و تحلیلگر نام آشنای آمریکایی، رویارویی دیپلماتیک بین جمهوری اسلامی ایران با ایالات متحده آمریکا در نشست سالانه هفته...
بسیاری از رهبران تصمیمگیر امروز در واشنگتن، ایران را به عنوان یک واقعیت جغرافیایی و سیاسی نمیبینند.
روزنامه آمریکایی "بوستون گلوب" با ارایه تحلیلی به قلم " استفان کینزر" نویسنده و تحلیلگر نام آشنای آمریکایی، رویارویی دیپلماتیک بین جمهوری اسلامی ایران با ایالات متحده آمریکا در نشست سالانه هفته گذشته سازمان ملل در نیویورک را با رویارویی " داوود نبی" با "جالوت" مقایسه کرده و آن را دشوارترین و پیچیدهترین رویارویی دیپلماتیک در تاریخ معاصر دانسته است.
به گزارش عصرایران بوستون گلوب در مطلبی تحت عنوان" بهترین دیپلمات ایران (ظریف) رودرروی قدرت آمریکا"، نوشت:
" صدها دیپلمات از سراسر جهان هفته گذشته در نیویورک برای افتتاح مجمع عمومی سالانه سازمان ملل متحد گردهم آمدند. یکی از این دیپلماتها کار سختتری از دیگران دارد. "محمد جواد ظریف" وزیر امور خارجه ایران باید چالش برانگیزترین ماموریت دیپلماتیک جهان را به انجام برساند. او باید فشارهای فزاینده و همهجانبه آمریکا را علیه کشورش خنثی کند. گویی "داوود نبی" نوجوان باید در برابر " جالوت آمریکایی" صفآرایی کند. در این رویارویی با قرائت انجیل همه چیز (پیش از صفآرایی) به نفع جالوت است.
لحن رهبران کنونی آمریکا در قبال ایران شدیدترین و فحاشترین لحن در طول تاریخ آمریکا علیه هر کشور مستقل دیگری بوده است. دولت ترامپ سختترین تحریمهای تاریخ مدرن را علیه ایران به مورد اجرا گذاشته است.دشمنی دولت کنونی آمریکا با ایران از مرزهای منطق و واقعیات ژئوپلتیکی فراتر رفته است. بر همین اساس محمد جواد ظریف دشوارترین ماموریت دیپلماتیک را برای مقابله با این کمپین آمریکا برای جلوگیری ازتسلیم در برابر قدرت آمریکا و به زانو درآوردن کشورش، دارد.
بسیاری از رهبران تصمیمگیر امروز در واشنگتن، ایران را به عنوان یک واقعیت جغرافیایی و سیاسی نمیبینند. از نظر آنها ایران نماد و تجسم "بربریت" و "توحش" در برابر تمدن مدرن دنیای امروز از زمانی است که "ویزیگوتهای وحشی" با تسخیر شهر رم آنجا را غارت کردند. برای بخش بزرگی از قرن گذشته، ایالات متحده آمریکا "کمونیسم" را دشمن اصلی خود میدانست، سپس "تروریسم" جایگزین آن شد و حالا این " ایران" است که تبدیل به دشمن اصلی شده است. با ترسیم کردن ایران به عنوان یک جبهه شیطانی، ایالات متحده آمریکا شدیدترین کمپین خود علیه یک کشور خارجی را از زمان آغاز جنگ عراق در سال 2003، شکل داده است.
تحریمهای آمریکا با هدف فشار شدید اقتصادی بر ایران وضع شده و در این راستا در تلاش است با تهدید همه شرکتهای خارجی آنها را از حضور در بازار ایران بازدارد. هر شرکتی که با ایران کار کند از حضور در بازار آمریکا محروم خواهد شد. ما همچنین اصرار داریم که ایران سیستم دفاع موشکی خود را که مهمترین عامل بازدارنده آن در برابر حملات نظامی خارجی است، برچیند؛ همچنین در حالی که اسراییل را به عنوان "سمجترین" دشمن ایران در آغوش کشیدهایم، خواستار توقف کمکهای – مستشاری- ایران به دولتهایی هستیم که این کشور درخواست کمک کردهاند (سوریه و عراق) و خواهان قطع حمایت ایران از حقوق فلسطینیها هستیم و از ایران میخواهیم که کمکهای خود به شبه نظامیانی را که در کشورهای مختلف مشغول مبارزه با گروههای تروریستی چون داعش و القاعده هستند، متوقف کند.
به طور خلاصه، ما خواهان تسلیم بی قید و شرط ایران شدهایم و کار – دشوار- ظریف این است که جلوی این سونامی – درخواستها و فشارها- بایستد و آنرا پس بزند و او آمادهترین شهروند ایرانی برای انجام این ماموریت – تاریخی- است.
ظریف وقتی 17 ساله بود برای تحصیل به ایالات متحده آمریکا مهاجرت کرد. او در دانشگاههای ایالتی سانفرانسیسکو و دانشگاه " دنور" موفق به دریافت مدرک روابط بینالملل شد و پس از آن به عنوان سفیر دایم جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل در نیویورک مشغول به کار شد. در سال 2013 و همزمان با ریاست جمهوری حسن روحانی او به مقام وزارت امور خارجه رسید و از این سال تا سال 2015 رییس تیم مذاکرات هستهای ایران بود که منجر به انعقاد توافق هستهای (برجام) بین ایران و گروه موسوم به 1+5 شد.
شاید حتی تجارب این همه سالهای ظریف هم نتوانسته باشد او را آماده ماموریتی که در پیش دارد، بکند. این ماموریتی دشوار است که شاید هیچ دیپلماتی در تاریخ مدرن مواجه با چنین جبههای چند وجهی که دولت آمریکا علیه ایران گشوده است، نبوده باشد. اگر ظریف در این ماموریت شکست بخورد ممکن است کشور باستانی او که تاریخی 10 برابر طولانیتر از تاریخ کشور ایالات متحده آمریکا را داراست، فروبپاشد.
ترامپ در سخنرانی خود در سازمان ملل رهبران ایران را متهم به حمایت از تروریسم در سطح منطقه و جهان کرد. او جمهوری اسلامی ایران را بزرگترین حامی تروریسم در جهان دانست و رهبران این کشور را متهم کرد که در همه ناآرامیها در خاورمیانه نقش دارند و منطقه را بیثبات کردهاند.
این حرفهای ترامپ در حالی است که هر مطالعه جدیای روی حمایتهای مالی کشورها در قرن بیست و یک از گروههای تروریستی همچون القاعده، طالبان و... نشان دهنده این حقیقت است که بیشتر پولهایی که به حساب این گروهها رفته از داخل عربستان سعودی بوده است. این نکته تعجب برانگیزی نیست که "اسامه بن لادن" رهبر سابق القاعده و بیشتر تروریستهای عامل حملات 11 سپتامبر (15 نفر از 19 تروریست) از اتباع دولت سعودی بودند. هیچ کشوری در جهان همچون عربستان - حتی پاکستان- این گونه بیوقفه حامی مالی تروریستها نبوده است.
تنها راهی که میشود انگ حمایت از تروریسم را به پیشانی ایران چسباند این است که تعریف ترور را تغییر دهیم و آن را به "مخالفت با قدرت آمریکا" تقلیل دهیم. گناه واقعی ایران در واقع همین است. اظهارات اخیر "جان بولتون" مشاور امنیت ملی ترامپ در تهدید ایران اثباتگر این واقعیت است. او خطاب به مقامات ایران گفته است: "اگر شما از خطوط قرمز ما و متحدان و شرکایمان عبور کنید، اگر به شهروندان ما صدمه بزنید، اگر به دروغ گفتن و تقلب و فریب ادامه بدهید، درهای جهنم را به رویتان خواهیم گشود."
آن جهنم میتواند حمایت از به قدرت رسیدن فرقه تمامیت خواه ومنزوی "مجاهدین خلق" در ایران باشد. این گروهی منزوی و مطرود است که پشتیبانی در داخل ایران ندارد و از زمانی که در دهه 1980 دست به ترور مقامات حکومتی زد و علیه ایران به ارتش صدام پیوست، افکار عمومی در ایران به شدت از آنها منزجر است.
برخی افراد نزدیک به ترامپ با این گروه ارتباط بسیار نزدیکی دارند. "رادولف جولیانی" وکیل ترامپ از آن جملهاند. – بولتون مشاور امنیت ملی ترامپ هم سابق بر این پای ثابت گردهمایی های این گروه بوده است- جولیانی هفته گذشته در نشست وابستگان به این گروه در نیویورک در اظهاراتی گفت: پایان حکومت ایران فرارسیده است، خواه میخواهد چند روز طول بکشد یا چند هفته و ماه و یا چند سال...
ماموریت دشوار ظریف این است که جهانیان را متقاعد کند تا در برابر دیکته ترامپ علیه ایران بایستند. او تا حالا موفقیتهایی در این راستا به ویژه در کشورهایی چون چین، روسیه، هند و ترکیه داشته است. سختترین ماموریت ظریف در مجاب کردن اتحادیه اروپا برای ایستادگی – عملی- در برابر ترامپ است.
او این هفته پیشرفتهایی در این زمینه به دست آورد. در هفتهای که گذشت و در حاشیه اجلاس سالانه مجمع عمومی ملل متحد در نیویورک وزرای امور خارجه ایران و گروه 4+1 و "فدریکا موگرینی" مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا با صدور بیانیهای اعلام کردند برای ایجاد سازوکار جدید "یک نهاد قانونی اروپایی" به منظور ادامه مراودات و تجارت با ایران پس از تحریمهای نفتی و بانکی آمریکا به توافق رسیده اند و مشغول بحثهای نهایی روی ابعاد فنی این سازوکار هستند.
" مایک پمپئو" وزیر خارجه کابینه ترامپ با ابراز ناراحتی از این اقدام، این کار اروپاییها را "ناامید کننده" توصیف کرد.
ایجاد اختلاف جدی در روابط بین آمریکا و اروپا آن هم بر سر موضوعی با این اهمیت برای دولت آمریکا نشانهای از شکافی جدی در اتحاد سنتی بین دوسوی آتلانتیک است؛ اتحادی که در 7 دهه گذشته روابط دو طرف را شکل داده است. ظریف باید اروپاییها را متقاعد کند که ایجاد این شکاف به نفع منافع بلندمدت این بلوک است. این انتظار خیلی زیادی از یک دیپلمات است، حتی اگر فردی بااستعداد ذاتی همچون ظریف باشد.
نوشتن دیدگاه