کد خبر: 9172
منتشر شده در دوشنبه, 11 ارديبهشت 1396 13:08
امیر راعیفرد- روزنامه بهار:اصلاحات بهعنوان پروسهای مدنی که امروزه جای خود را در میان انواع نسخههای سیاسی باز کرده است از تاریخچهای طولانی و ریشه دار برخوردار است. با نگاهی گذرا به تاریخ ایران، به خوبی میتوان آثار حرکتهای اصلاحی را در بطن جامعه ایران رویت نمود. از پروژه مشروطه خواهی تا...
امیر راعیفرد- روزنامه بهار:اصلاحات بهعنوان پروسهای مدنی که امروزه جای خود را در میان انواع نسخههای سیاسی باز کرده است از تاریخچهای طولانی و ریشه دار برخوردار است. با نگاهی گذرا به تاریخ ایران، به خوبی میتوان آثار حرکتهای اصلاحی را در بطن جامعه ایران رویت نمود. از پروژه مشروطه خواهی تا حرکتها و درخواستهای رفرمیستی در زمان پهلوی اول و دوم که البته به دلیل سوء رفتار حاکمیت با تغییر فاز رفتاری مواجه گردید، جامعه مدنی ایران همواره گام در راه اصلاحاتی مردمی نهاده است.
بدون ورود به تاریخچه اصلاح طلبی جامعه ایرانی در قبل از انقلاب، به خوبی میتوان ریشههای عمیق این دیدگاه مترقی مدنی را در سالیان پس از انقلاب مشاهده نمود. تلاش مستمر فعالان مدنی در ایران از ابتدای پیروزی انقلاب، جهت اصلاح شیوههای حکومتداری و جهت بخشیدن به اهداف حاکمیتی که در راستای خواست جامعه ایران، بهعنوان امری مشخص قابل رویت و بررسی میباشد. لازم به ذکر است که هدف از این نوشتار، تبار شناسی جریان اصلاح طلبی نیست، به همین دلیل به اشاراتی جزئی در زمینه تاریخچه اصلاح طلبی اکتفا میگردد.
شاید بتوان از نهضت آزادی ایران و شخصیتی همچون مرحوم طالقانی بهعنوان نمونهای بارز از تاریخچه اصلاح طلبی بعد از انقلاب نام برد. حرکتهای اصلاح طلبانه مردم ایران با داشتن ریشههای قدرتمند تاریخی، به فراخور زمان و مکان بافراز و نشیب هایی فراوان روبهرو بوده است. از نحوه مدیریت کشور توسط نخست وزیر زمان جنگ تحمیلی که در بدترین شرایط ممکن با بیشترین دستاوردهای ممکن همراه بود، تا حیات جریانات اصلاح طلب در دولت سازندگی و فعالیتهای روشنگرانه در عرصه جامعه، جملگی نشان دهنده اهمیت و البته ریشه دار بودن گفتمان اصلاح طلبی در جامعه مدنی ایران میباشد. شاید به جرات بتوان مدعی شد که در خرداد ۱۳۷۶ بزرگترین خیزش عمومی مسالمت آمیز و رفرمیستی در تاریخ معاصر ایران رخ داد. پناه بردن یک جامعه منتقد به صندوق رای و اعتماد به خواست عمومی از سوی نهادهای قدرتمند حاکمیت بزرگترین دستاوردهای حرکت اصلاح طلبانه مردم ایران در دوم خرداد ۱۳۷۶ بوده است.
دستاوردی که به روشنی نشان دهنده امکان ظهور و بروز خواستههای جامعه مدنی نوین ایران از طریق انتخابات میباشد. هرچند نحوه ورود رقبا در فضای انتخاباتی هنوز هم دارای نکاتی قابل نقد میباشد اما باید پذیرفت که حق استفاده از امکان انتخاب کردن بهعنوان بهترین راه برون رفت از بن بستهای اجتماعی و مدیریتی امری غیر قابل چشم پوشی است. افزایش سطح آگاهی عمومی و آموختن نحوه اعتراض مدنی و همچنین آشنا شدن با حقوق اولیه اجتماعی از بزرگترین دستاوردهای دولت اصلاحات بوده است. با مرور کردن خاطرات و اتفاقات دوران اصلاحات میتوان به روشنی، آثار ماندگار مدیریت اصلاح طلبانه را مشاهده نمود. افزایش سرانه مطالعه، آزادی بیان نسبی در مقایسه با دوران پیش از اصلاحات، مدیریتهای مالی سالم، ورود به عصر طلایی اقتصاد و خودکفایی و. . . را میتوان در زمره بزرگترین عواید یک انتخاب هوشمندانه برشمرد.
گفتنی ست که به دلیل عدم بلوغ سیاسی لازم در میان فعالان عرصه سیاست و البته کم کاریهای مدیریتی در حوزه درخواستهای عمومی، گاهی تندروی هایی در محدوده سیاستهای داخلی از سوی فعالان مدنی مشاهده میگردید که البته میتوان ریشه این گونه تند رویها را در کنش جریان مخالف اصلاحات جستجو نمود که قطعا زمان مقتضی دیگری را برای نگاشتن میطلبد. آنچه بیش از پیش مهم جلوه مینماید، راه اصلاح طلبانه جامعه مدنی ایران است. راهی که نه با کسی عهد برادری میبندد و نه کسی را به جایگاه خدشه ناپذیری فرماندهی مینشاند. اصلاح طلبی، نگارهای است که در هر زمان با توجه به خواسته های اجتماعی قابلیت تغییر را در خود حفظ مینماید.
فارغ از تاثیرگذاری تصمیمات اصلاح طلبان در حوزه سیاست گذاری که همچون سال ۸۴ میتواند سبب شکست و وازدگی مقطعی یک حرکت اجتماعی گردد، باید توجه داشت که جریان اصلاح طلبی بهعنوان یک کلیت قابل رویت هیچگاه دچار نا امیدی و سکون نمیگردد. گاهی برای حضوری مقتدر باید بازسازی هایی استراتژیک در حوزه نظری و چگونگی ورود به حیطه عمل صورت پذیرد که این امر به یقین سبب پویایی جنبشهای مدنی خواهد گردید. آنچه مسلم است، جنبش اصلاح طلب ایران، نه تنها از راه خود باز نمیگردد بلکه با تغییر در آرایش خود با توجه به رفتارهای مخالفان همواره حضور خود را در صحنه اجتماع حفظ خواهد نمود و با بازسازیهای تشکیلاتی و خود انتقادیهای سازنده، به خواست عمومی جامعه وفادار خواهد ماند و در عرصه فلسفی، با ایجاد احساس نیاز به آزادیهای مدنی، همچنان در عرصه مبارزه با تنگ نظری و واپسگرایی پیش گام باقی خواهد ماند.
نوشتن دیدگاه