کد خبر: 1644
منتشر شده در چهارشنبه, 11 اسفند 1395 08:14
محمد حسن ایپکچی، رایزن فرهنگی ایران در کشور آفریقایی غنا گفت: ویژگی های خاص سیاسی، دینی و فرهنگی کشور غنا به گونه ای است که مانع فعالیت گروه های افراطی در آن می شود. به گزارش خبرنگار مهر، نقش نیروهای افراطی در جهان کنونی و به ویژه در کشورهای آسیایی و افریقایی هر فردی را به تفکر وادار می کند که چرا...
محمد حسن ایپکچی، رایزن فرهنگی ایران در کشور آفریقایی غنا گفت: ویژگی های خاص سیاسی، دینی و فرهنگی کشور غنا به گونه ای است که مانع فعالیت گروه های افراطی در آن می شود.
به گزارش خبرنگار مهر، نقش نیروهای افراطی در جهان کنونی و به ویژه در کشورهای آسیایی و افریقایی هر فردی را به تفکر وادار می کند که چرا نیروهای افراطی در این کشورها حضوری بیشتر دارند. در افریقا و به ویژه کشورهایی مانند نیجریه نیروهایی مانند بوکرحرام و القاعده بسیار فعالند. اما در غرب افریقا و به ویژه در کشوری مانند غنا که امروزه لقب مهد دموکراسی در افریقا به آن داده می شود، این نیروها تاکنون جایگاهی نداشته اند.
چرایی و چگونگی مناسبات این کشور که باعث مانع فعالیت این گروه ها در این جامعه شده اند را در گفتگویی که با محمدحسن ایپکچی، رایزن فرهنگی کشورمان در این کشور را مورد بررسی قرار داده ایم که در ادامه آمده است:
*امروزه با توجه به فعالیت گروه های افراطی در تمام جهان و به ویژه کشورهای افریقا، بفرمائید وضعیت افراط گرایی در غنا چگونه است؟
وقتی مطالعه می کنیم می بینیم که در حوزه افریقای زیر صحرا، حضور نیروهای افراطی مانند بوکوحرام و الشباب و در شرق و غرب افریقا و همین طور شاخه القاعده از طرف مغرب حضور گسترده ای داشته و دارد. به ویژه که ما در دو سه سال گذشته شاهد بودیم که در کشورهای ساحل عاج، مالی، بورکینافاسو، نیجریه و همچنین نیجر گروه های افراطی فعال بودند. اما در کشور غنا با ۲۵ میلیون جمعیت که حدود ۷۰ درصد مسیحی و ۲۰ درصد مسلمان هستند و درصدی هم انومیسم و ادیان سنتی دارند، ویژگی های خاص سیاسی، دینی و فرهنگی را شاهدیم.
شرایط خاص اجتماعی، سیاسی و دینی غنا اجازه نمی دهد این بافتهای افراطی وارد پیکره جامعه یکی از مردم غنا که با بنده صحبت میکرد و در جوابم که چرا گروههای تروریستی در اینجا فعالیت ندارند. گفت در غنا یک تروریست جایی برای مخفی شدن ندارد. یعنی تا این اندازه نظارت هست، مردم دقیقاند و حکومت مسلط است و سرتاسر سرحدات مرزی خودش را کنترل و نظارت میکند.شوند. جالب است که بدانید که وضعیت گروههای افراطی در این کشور اصلاً شباهتی با کشورهایی که نام برده شد ندارد. شما به هیج وجه الان و در سالهای گذشته نمیبینید اتفاقی در غنا افتاده باشد و گروههای افراطی به ویژه الشباب، القاعده یا بوکوحرام بتوانند فعالیت خاصی داشته باشند. این امر به خاطر امنیت و آرامشی است که در این کشور حکمفرماست. کشوری که در ۱۷ آذر امسال انتخابات ریاست جمهوری داشت که بدون هیج گونه تنشی برگزار شد.
از دهه ۱۹۹۰ به این سو یک فاز جدید دموکراسی و شرایط خاص سیاسی در این کشور حاکم شد، گروههای افراطی نتوانستهاند، در این کشور فعالیت کنند. یکی از مردم غنا که با بنده صحبت میکرد در جوابم که چرا گروههای تروریستی در اینجا فعالیت ندارند، گفت: تروریسم در غنا جایی برای مخفی شدن ندارد. یعنی تا این اندازه نظارت هست، مردم دقیقاند و حکومت مسلط است و سرتاسر سرحدات مرزی خودش را کنترل و نظارت میکند.
*آقای ایپکچی اشاره کردید که شرایط فرهنگی غنا به صورتی است که اجازه تندروی نمیدهد. در جایی دیگر هم اشاره کردید که دموکراسی به در غنا به شکلی است که انتخابات در آن بدون تنش برگزار شد، آیا این آرامش با زور قدرت حاکمه برقرار شده یا اینکه زیرساختهای فرهنگی این کشور زمینه این شرایط را فراهم کرده است؟
دقیقاً مسأله مهم همین زیرساخت های فرهنگی است. این کشور یک ویژگی سیاسی دارد و آن این است که اولین کشور در افریقای زیر صحرا بود که از استعمار مستقل شد و مبارزات بسیار جانانه و متفکرانهای کرد. بانی این انقلاب آقای کوام نکرومه از رهبران پیشین و بارز استقلال افریقا بود که حتی نه تنها کشور خودش را مستقل کرد بلکه دیدگاه فکریش را به سایر کشورهای افریقایی هم داد و بسیار در برابر استعمار مقاومت کرد. بعد از این تحولات سیاسی که از دهه شصت در غنا اتفاق افتاد، به مرور پس از بیثباتیها و کودتاها، بعد از سال ۱۹۹۰ یعنی دقیقاً بعد از دو یا سه دهه انقلابشان، قانون اساسی را تدوین کردند و یک فرهنگ سیاسی را پیاده کردند و این چارچوب اندیشه سوسیالیستی انقلاب غنا به اینجا رسید که ما در دهه ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰ در آن شاهد حکومتهای چند حزبی و آزادی بیان، آزادی رسانه و مطبوعات هستیم.
جالب توجه اینجاست که مولفههای فرهنگی و سیاسی با هم ارتباط دقیقی دارند. برای مثال من چند تا از این پارامترها که باعث تثبیت وحدت سیاسی و فرهنگی در غنا شده اند را بیان میکنم که اجازه نمیدهد گروههای افراطی در آنجا فعالیت کنند.
اینکه تمام ادیان میتوانند همزیستی آرامی با هم داشته باشند باعث میشود که یک نوع مبارزه با افراطیگری و سلفیگری باشدیکی از این پارامترها وحدت فکری و فرهنگی بین مردم است. خانواده در غنا بسیار ارزش دارد. روحیه حمایتی و همگرایی بین مردم غنا از درون خانواده سرچشمه میگیرد. حتی در میان تمام ادیانی که در آنجا هستند و حتی افرادی هم که دین خاصی ندارند این همگرایی و وحدت وجود دارد. احترام به همنوع و آتوریتهای که جامعه روی افراد دارد و کنترل میکند در فرهنگ غنا مشهود است.
احترام، نظارت و دقت به گروههای مختلف اجتماع وجود دارد. مسأله بعدی آزادی های مذهبی است. کلاً بافت مذهبی در این کشور بسیار دقیق شکل گرفته است و تمام ادیان میتوانند همزیستی آرامی با هم داشته باشند.
*شما فرمودید که یک سری زیرساختها انجام شده است. به معادلات سیاسی نگاه میکنیم اولین چیزی که در یک معادل سیاسی دموکرات باید باشد وجود احزاب و نیروهای مختلف است آیا در آنجا ما احزاب مختلف داریم یا تک حزبی است؟
همانطور که گفتم از دهه ۱۹۹۰ بعد از بی ثباتیهای سیاسی و برخی کودتاها، دوران آزادی و تدوین قانون اساسی و در واقع دوران جدیدی از دموکراسی در این کشور حاکم شد. دموکراسی که حامل اندیشههای بانی انقلاب یعنی کوام نکرومه و اندیشمندان سیاسی و سوسیالیستهای این کشور بود که توانستند کم کم این کشور را به دموکراسی برسانند. البته بعد از دهه ۱۹۹۰ ما شاهد حکومتهای لیبرال هم بودیم. یعنی تغییرات کمی از اندیشههای سوسیالیستی به سمت حکومت لیبرالی پیدا شد. اما همچنان یک چارچوب اندیشه چپگرایی نه تنها در بین رهبران غنا که در بین رهبران افریقایی مبارز مانند موگابه در زیمبابوه و ...هست.
به هر حال هر کشور برای خودش دارای شرایط سیاسی خاص است. روزگاری آقای موگابه رهبری حرکتهای آزادی بخش و همین طور کمک به سایر نهضتها رادر جنوب افریقا به عهده داشت و مبارزات ضد استعماری به ویژه با انگلیس داشت. به هر حال تغییرات اجتماعی- سیاسی افریقا و کشورهایی که داعیه ضد استعماری دارند را نباید به صورت ساده نگریست، بلکه شرایط بسیار در هم پیچیده است که باید با مطالعه و دقت به آنها نگاه کرد.
مثلاً ما در غنا هم دورانی را داریم که از آن به دوران شرم یاد میکنند. این دوران به خاطر این است که بعد از ۷ یا ۸ سال بعد از انقلاب و به قدرت رسیدن آقای نکرومه جریاناتی وی را با کودتایی از جریان انقلاب کنار زدند. اما اندیشههای وی ماند. مردم غنا خودشان روزی را به نام روز شرم نام گذاری کردهاند و از این روز به شرمندگی یاد میکنند و وجدانشان را محاکمه میکنند که چرا ما باعث شدیم که این اتفاق بیافتد. به هر حال بعد از این اتفاق کشوری که دورههای بی ثباتی هم داشته است. دوباره به جایی رسیده است که الان یکی از کشورهای الگوی دموکراسی در افریقا است.
*فعالیت های استعماری هنوز هم در آفریقا و غنا جریان دارد؟
ببینید استعمار هنوز هم در افریقا بسیار شدید فعالیت میکند. اما نکرومه رهبری بود که با استعمار شوخی نداشت. وقتی مطالعه میکنیم میبینیم که استعمار از او میترسد چرا که او چارچوب فکری خاصی داشت و نمیخواست که غنا دوباره به نوعی تحت استعمار انگلیس باشد و داعیهداران استعمار نمیخواستند که این اتفاق بیافتد. بنابراین جریانات سیاسی را به گونهای طراحی کردند که نکرومه را کنار بگذراند که در نهایت پیروز نشدند و الحمدالله مردم غنا همچنان مبارز و انقلابی ماندند.
*انقلاب غنا متاثر از کدام انقلاب بوده است؟
انقلاب غنا متاثر از اندیشههای انقلابی مردم افریقا بود. اندیشههایی که در دهه ۴۰ و ۵۰ بعد از حاکمیت مستمر استعمار (از قرن پانزده تا قرن بیستم غنا در استعمار، پرتقال، آلمان، جمعی از کشورهای اروپایی و نهایتا انگلیس در قرن ۱۹ بود.) کمکم همانند کشورهای دیگر اندیشههای انقلابی در این کشور شکل گرفت. اما اینجا داعیهدار استقلال شد و نهایتاً این مبارزات در دهه ۴۰ و ۵۰ ادامه پیدا کرد و این ملیگرایی و مبارزات سیاسی در ۱۹۵۷ به اوج خودش رسید و انقلاب شد. درواقع این حرکتها خودجوش بود. داعیه و کاریزمای رهبری نکرومه در آنجا بسیار بالا بود.
*ظاهراً الان نکرومه باز هم چهره محبوبی دارند؟
بله، نکرومه بسیار محبوب است و همین الان بخش بزرگ و مهمی از دانشگاه لگون به نام مرکز مطالعات نکرومه فعال است. کتابها و اندیشههای نکرومه نه تنها در غنا بلکه در کشورهای اروپایی چاپ و در دانشگاه ها تدریس می شود. ایشان دارای توان فکری بسیار بالایی بود و در حال حاضر هم روی اندیشهها و تئوریهای انقلابی او کار میشود چرا که نکرومه تئوری انقلاب داشت که باعث میشود که این اندیشهها توسط رهبران و نخبه گان سیاسی تداوم پیدا کند.
*آیا آموزههای مسیحیت در این تعاملی که مردم با هم دارند تاثیری دارد؟ آیا میتوانیم بگوئیم که یکی از این عوامل دین مسیح بوده است؟
چند عامل در این دخالت دارند. میدانید که غنا بیشترین جمعیت مسیحی کاتولیک را در غرب افریقا دارد و دانشگاه آن یکی از مهمترین دانشگاه های دنیا است.
اگر مذهب را به عنوان یک ویژگی عبادی فرض کنیم یک ویژگی دارد. اگر بخواهیم آن را به عنوان فلسفی و وجود اخلاقی مذهب در نظر بگیریم ویژگی دیگری دارد. الزاماً مذهب به قیودات، احکام، نظم اجتماعی که مذاهب درآنجا شکل میگیرند و قانون دارند، تمام اینها پیکرهای را تحت عنوان مذهب بوجود آورده است که تمام گروههای مذهبی آن را رعایت میکنند که بسیار مهم است و درواقع یک همزیستی دارند.
به عنوان مثال در قبل از کریسمس سراسقف مسیحیهای غنا با هدیهای پیش امام مسلمانان غنا میرود و به او احترام میگذارد و تبریک میگوید. همچنین امام مسلمانان هم متقابلاً احترام میگذارد و در جوامع شرکت میکند. اینها نمیگذارد که تنش بوجود بیاید. درواقع فضای بسیاری از کشورهای افریقایی میخواهد به سمت فضای آرامش نیل بکند هرچند استعمار نو جلوی این دیدگاه را گرفته یا میخواهد بگیرد و با نقشههایش میخواهد طراحیهای خاصی را پیاده بکند.
*با توجه به ترکیب جمعیت غنا از لحظ گرایشات مذهبی، مسلمانان یا اقلیتهای دیگر با توجه به شرایطی که در جوامع هست که منجر به عکس العمل و حتی تقابل میشوند و در بسیاری از جهات به نفع این اقلیتها بوده است. شرایط اقلیتها به ویژه مسلمان چگونه است؟ آیا قانون موجب این مسالمت شده یا اینکه فرهنگ مردم در آنجا به این امر دامن میزند؟
الزاماً مذهب به قیودات، احکام، نظم اجتماعی که مذاهب درآنجا شکل میگیرند و قانون دارند، تمام اینها پیکرهای را تحت عنوان مذهب بوجود آورده است که تمام گروههای مذهبی آن را رعایت میکنند که بسیار مهم است و درواقع یک همزیستی دارندمردم غنا در سال ۱۹۹۲ صاحب قانون اساسی شدند که قوانینی را در بندهای مختلف مشخص میکند. کشور را کشوری آزاد معرفی کرده که همه مذاهب در این کشور میتوانند فعالیت آزاد داشته باشند هرچند که مسیحیان در غنا دارای اکثریت هستند، اما شما به هیچ وجه تفاوت را احساس نمیکنید. مثلاً آکرا پایتخت این کشور، سه میلیون جمعیت دارد و در نقاط مختلف این شهر مسجد و کلیسا را میبینید و هیچگونه منافاتی با هم ندارند.
مسلمانان در شرایط صلح آمیز بسیار خوبی با مسیحیان زندگی میکنند هر چند بیشتر دوایر کلیدی و مهم بیشتر در اختیار مسیحیان است. طبعاً به خاطر شرایط اقتصادی جامعه مسیحیان دارای موقعیت بهتری هستند و مسلمانان در کشورهای افریقایی به واسطه استعمار از نظر امکانات تحصیلی و شغلی برخوردار نبودهاند. اما با همین حداقل امکانات دارند تلاش میکنند به سطح سواد بالاتر و امکانات شغلی بالاتری برسند. هرچند مسئله بیکاری و مهاجرت دو نکته بسیار مهم و ملازم با فقر در افریقا است.
*همین را به این گونه میخواستم بپرسم که سطح درآمد و مالی مردم در آنجا چگونه است؟
شکاف طبقاتی در غنا هم مانند بسیاری از کشورهای افریقایی وجود دارد. یعنی یک شکاف طبقاتی واضحی بین طبقه مرفه و طبقه ندار وجود دارد. هر چند که اکثریت بافت سنی جامعه فعال و جوان هست اما ما شاهدیم که این اختلاف طبقاتی و فقر حضور جدی دارد. بسیاری از مردم در مشکلات اقتصادی و اجتماعی به سر میبرند. اما نکته جالب این است که دولت این تورم را مورد دقت قرار داده است. گرانی و هزینههای زندگی در غنا بسیار بالاست. اما به هر حال این مسئله هم مانند سایر کشورهای در حال توسعه در آنجا هم وجود دارد.
*درآمدهایشان معمولاً از چه منابعی است؟
غنا دارای ثروتهای بیشماری از معادن طلا، کاکائو و... است. بعد از ساحل عاج مقام دوم را در کاکائو در جهان دارد. گردشگری هم یکی از منابع درآمدی این کشور است.
*در ابتدای سخنتان غنا را به عنوان الگوی صلح و دموکراسی معرفی کردید. میخواهم چرایی این مسئله را بپرسم.
همانطور که گفتم مولفههای فرهنگی که در غنا وجود دارد باعث شد که به همراه مولفههای سیاسی و دینی، این کشور شاهد اینچنین شرایطی بشود و این را هم الان ایجاد نکردند بلکه حاصل دههها کار است. اندیشههای انقلابی این کشور توسط نخبهگان و رهبران سیاسی کشیده و به این سمت آمده و ما امروزه شاهدیم که غنا را به عنوان یکی از کشورهای الگو دموکراسی در افریقا معرفی میکنند. مثلاً کوفی عنان غنایی است و بلافاصله بعد از انتخابات ۱۷ آذر پیام داد: «همه نیروها و آحاد سیاسی آرامش خودشان را حفظ کنند. این کشور باید دموکراسی خودش را داشته باشد». رئیس جمهور قبلی بسیار با آرامش و متانت قدرت را ترک و رئیس جمهور جدید قدرت را به دست میگیرد. همچنان با هم یک اخوت سیاسی دارند که این مسئله را ما در انتخابات ۲۰۱۲ هم شاهد بودیم.
*ترکیب مسلمانان چگونه است؟ ظاهراً بیشتر مالکی هستند.
هر چند در سایتها جمعیت مسلمانان ۱۷ یا ۱۶ درصد اعلام شده است، اما بررسیهای میدانی جمعیت مسلمانان را کمی بیشتر از این نشان میدهد. من فکر میکنم چیزی حدود ۲۰ درصد باشد. چرا که در شهرهای بزرگی مانند آکرا مساجد بسیاری را شاهدیم.
*تمرکز مسلمانان بیشتر در کجاست؟
مسلمانان بیشتر در شمال غنا که بسیار سنتیتر است، زندگی میکنند. در شهرهای دیگر هم پراکندگی دارند. به ویژه شهر تماله در استانهای شمالی کشور دارای جمعیت مسلمان بیشتری است. بافت مذهبی مسلمانان غنا مانند جاهای دیگر از جمله سنگال ترکیبی از تصوف و زهدگرایی اهل سنت است. ما میبینیم که هر چند در افریقا بیشتر گرایش مالکی است، اما در غنا برای دههها دو فرقه احمدیه و تیجانیه بالاترین نفوذ را در میان جامعه اسلامی داشتهاند. در حال حاضر بررسیهای دینی نشان میدهد که در بین این دو فرقه طایفه صوفیه تیجانیه مهمترین طایفه است و حتی امام کل مسلمانان غنا که سطح موقعیتی بسیار بالایی در کنار رئیس جمهور و سراسقف مسیحیان دارد، دارای اندیشه تیجانی است. همانطور که میدانید طایفه و گرایش تیجانی روحیه و وظایف خاص عبادی دارند و طی طریق میکنند و مشابهتهای فرهنگی –دینی بسیاری هم با ما دارند.
*وضعیت شیعیان در آنجا چگونه است؟
بستگی به این دارد که شیعه را چگونه تعریف کنید. آن مفهومی که ما از تشیع در اینجا داریم را شاید به نوع سادهتری در آنجا ببینیم. به تعبیر دیگر ما در آنجا تیجانیهها را داریم که افکارشان بسیار شبیه تشیع است. ما اینها را همسو مینامیم یابه تعبیری مذاهب اهل بیتی مینامیم.
*آیا شیعه ستیزی در غنا وجود دارد؟
نه به هیچ وجه چنین چیزی نیست. در غنا ما وحدت را در عین تنوع اندیشهای مشاهده می کنیم.
*از مشترکات و همسویی آنها با جمهوری اسلامی می گفتید.
رهبری تیجانیه در غنا که در واقع رهبری هزاران مسلمان را دارند در کنگره بین المللی وحدت اسلامی شرکت کردند و امسال هم امام تیجانیه در غنا در مراسم کنفرانس وحدت شرکت کردند.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی که فعالیت ارتباطات و تعاملات جمهوری اسلامی با جمهوری غنا ایجاد شد، رهبران غنا به علت ارتباطات و تماس با جمهوری اسلامی ایران بسیار علاقه مند و متصل به جمهوری اسلامی ایران و اندیشه های شیعی ایران هستند.
*سلفی ها و وهابی ها هم در آنجا فعالیت دارند؟
تلاش دارند اما هنوز به این نقطه نرسیدهاند که بتوانند که فعالیت خاصی داشته باشند. الحمدالله پیکره فکری مسلمانان و رهبری مسلمانان در آنجا کم نیست و فضای این کشور با کشورهایی که وهابیت و سلفیگری در آنها فعالیتهای خاصی دارد فرق میکند.
*آقای ایپکچی تعاملات فرهنگیتان با غنا چگونه است؟
الحمدالله تعاملات فرهنگی همانند تعاملات سیاسیمان با غنا بسیار خوب است. بلافاصله بعد از انقلاب اسلامی ما فعالیتهای فرهنگیمان را همچون فعالیتهای سیاسی ادامه دادهایم. ما هم سفارت، هم رایزنی فرهنگی، هم جهاد سازندگی و هم کلینیک هلال احمر تحت عنوان مرکز سلامت ایران را داریم. همین طور دانشگاه مهم اسلامی غنا و حوزه اهل بیت در غنا و تجار ایرانی و ایرانیانی که در آنجا فعالیت میکنند را داریم و قراردادهای فرهنگی زیادی با غنا داریم.
*برنامههایتان برای آینده و گسترش آن چیست؟
ما دوست داریم براساس سیاستهای مدون خودمان در سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی با توجه به شرایط متحول امروزی جهان و منطقه کارها را پیش ببریم.
*ظرفیتهای فرهنگیشان چیست؟ مثلاً در موسیقی یا ادبیات برنامههایی متناسب برای این کشور دارید؟
غنا به عنوان داعیهدار انقلابهای افریقایی ادبیات انقلابی خودش را دارد. ادبیات فرهنگی خودش را دارد و در قالب رمان و کتاب ما میتوانیم با آنها تعامل داشته باشیم. در بخش نمایشگاه کتاب و سینما کشور غنا برای تعاملات دوجانبه در زمینه فیلمهای سینمایی و مستند آمادگی دارد. در افریقا و در کشور غنا، تمام کشورهای اروپایی و امریکا فعالیت میکنند، اما مردم آنجا به دنبال این هستند که خودشان را مستقل و آزاد نگه دارند و اندیشههای مستقل افریقایی خودشان را حفظ بکنند و مستقل باشند.
نوشتن دیدگاه