کد خبر: 1648
منتشر شده در دوشنبه, 09 اسفند 1395 18:31
پروفسور توفیق موسیوند از همان دوران نوجوانی و جوانی خود مشتاق به خواندن و یادگیری چیزهای جدید بود و همین ویژگی به او کمک کرد که از محیط روستا خارج شده و ابتدا در شهر تهران به تحصیل بپردازد. پروفسور موسیوند توفیق موسیوند در سال 1315 در روستای ورکانه استان همدان در خانواده ای ساده و روستایی چشم به...
پروفسور توفیق موسیوند از همان دوران نوجوانی و جوانی خود مشتاق به خواندن و یادگیری چیزهای جدید بود و همین ویژگی به او کمک کرد که از محیط روستا خارج شده و ابتدا در شهر تهران به تحصیل بپردازد.
پروفسور موسیوند
توفیق موسیوند در سال 1315 در روستای ورکانه استان همدان در خانواده ای ساده و روستایی چشم به جهان گشود. شغل خانوادگی خاندان موسیوند دامپروری بود و تمامی اعضای خانه برای کسب درآمد و مایحتاج زندگی به یکدیگر در کارهای مختلف کمک می کردند. وی در دوران کودکی و نوجوانی به چوپانی در دشت های پهناور استان همدان مشغول بود و شب های تابستان در حالی که روی پشت بام دراز می کشید، مدت ها به آسمان و ستارگان خیره می شد و به دلایل آفرینش جهان و شگفتی های آن فکر می کرد.
در پی علم در جای جای جهان
دکتر موسیوند از همان دوران نوجوانی و جوانی خود مشتاق به خواندن و یادگیری چیزهای جدید بود و همین ویژگی به او کمک کرد که از محیط روستا خارج شده و ابتدا در شهر تهران به تحصیل بپردازد. او در دانشگاه تهران تحصیلات مقدماتی خود را در رشته مهندسی کشاورزی با بالاترین سطح نمرات به پایان رساند اما روحیه پرسشگری و مشتاق به علم او هیچ گاه خاموش نشد و برای ادامه تحصیل و پژوهش به کانادا مهاجرت کرد.
او به دلیل هوش سرشار و توانایی های زیاد در عرصه علم توانست بورسیه دانشگاه کانادا را به دست بیاورد و تحصیل خود را در دانشگاه آلبرتای کانادا ادامه دهد. او با تلاش و کوشش فراوان خود سال های ابتدایی اش را در کانادا به یادگیری زبان و تحصیل در طول روز می گذراند. از طرفی به دلیل مهاجرت و هزینه های بسیار زیاد زندگی مجبور به کسب درآمد بود.
استاد در سال های اول تحصیل خود مشغول به کارهای طاقت فرسا در شب به عنوان یک ظرف شوی بود تا توانست مخارج خود و خانواده اش را تامین کند و از دانشگاه در رشته های مدیریت و مهندسی مکانیک فارغ التحصیل شود. استاد موسیوند بعد از تلاش های شبانه روزی خود در راه علم و دانش؛ مدرک دکترای پزشکی و فوق تخصص جراحی قلبش را در کانادا اخذ کرد. پس از پایان فارغ التحصیلی اش و آشنایی اساتید و دانشمندان دانشگاه با او، در دهه 1970 سمت های متعددی را به عنوان یک مهندس حرفه ای در دانشگاه بر عهده داشت تا زیربنای یک آلبرتای جدید را پی ریزی و آماده سازی کند.
پروفسور توفیق موسیوند چند سال بعد با همسر و دو پسرش به کلیولند در اوهایو نقل مکان کرده و روح سرکش و پرسشگرش، وی را برای یافتن راهکارهای جدید علمی پزشکی به دانشگاه بازگرداند. این بار سوالات مربوط به رمز و راز هستی و هدف انسان و وظیفه انسان به سراغ استاد آمد و او را به بازگشت به دانشگاه و تحصیل مشتاق و مجبور کرد.
او تحصیلات را در حوزه علوم پزشکی در دانشگاه آکرون و کالج پزشکی شمال شرقی دانشگاه اوهایو شروع کرد و در اینجا بود که ارتباط بسیار قوی و مفیدی بین علوم مهندسی و پزشکی ایجاد شد که سرانجام این ارتباط جرقه های کشفیات جدید و مفید استاد و دیگر دانشمندان بود.
نجات انسان ها
او در دانشگاه آکرون و کالج پزشکی شمال شرقی دانشگاه به تحصیل پزشکی پرداخت و دکتر ویلبرت کلون از انستیتوی قلب پس از 3 سال کار پروفسور موسیوند در کلینیک کلیولند اوتاوا از او درخواست کرد تا سرپرستی تیم قلب مصنوعی این انستیتو را بر عهده گیرد. در این زمان بود که تلفیق علوم مهندسی و پزشکی به او کمک کرد تا به دانش نوینی در زمینه اعضای مصنوعی دست یافته و بتواند بعد از مدتی قلب مصنوعی انسان را اختراع کند.
استاد موسیوند در یکی از مجمع های علمی درباره این اختراع خود گفت: «من بسیار انسان هایی را دیده ام که در سنین مختلف جوانی، نوجوانی، میان سالی و پیری دچار سکته قلبی می شوند و می میرند. این جمله بسیار تلخ و سختی است هنگامی که دکتر می گوید که قلب شخص بیمار از کار افتاده است و دیگر به صورت طبیعی و خوب کار نمی کند و من بسیار بسیار متاثر و ناراحت می شوم و همین دلیلی شد تا به فکر یک راه حل برای این مشکل بزرگ باشم.»
آنجا بود که استاد موسیوند توانست فن آوری قلب مصنوعی خود را گسترش داده و آن را به استانداردی برای آینده تبدیل کند. از آن به بعد بود که شهرت وی عالم گیر شد و وی ریاست بسیاری از هیئت های علمی و تخصصی و سمت استادی در رشته های جراحی قلب و مهندسی در دانشگاه های اوتاوا و کارلتون را بر عهده گرفت.
در جهان سالانه پنج میلیون انسان به دلیل نارسایی های قلبی از دنیا می روند که این رقم بسیار بالایی است و درمان های دارویی به آنها کمک زیادی نمی کند. همچنین سالانه چهار میلیون قلب برای اهدا به بیماران نارسایی های قلبی موجود است که این تعداد پاسخگوی نیازها و تقاضاهای بیماران نیست. اینها دلایلی برای اهمیت و نیاز روز افزون قلب های مصنوعی در دنیای علوم پزشکی است.
اختراعات استاد
پروفسور استاد توفیق موسیوند که به Tofy Mousivand مشهور است، اختراعات بسیاری را به ثبت رسانده است که مهم ترین آنها قلب مصنوعی بود. این اختراع شامل تکنولوژی بای پس می باشد؛ یعنی توانایی کنترل از راه دور را دارد که پس از قرار گرفتن در بدن بیمار می تواند از طریق ماهواره، اینترنت و تلفن از وضعیت آن اطلاع یافت و همچنین از وضعیت سلامت بیمار آگاه شد؛ همچنین امکان ارسال برق به آن بدون ایجاد سوراخ در بدن را نیز دارد که این فرآیند از طریق سیستم الکترومغناطیسی فراهم می شود.
همچنین از دیگر اختراعات مهم استاد نیز می توان به تعیین DNA انسان با اثر انگشت و بدون نیاز به قطره ای خون اشاره کرد. این دستاورد بسیار مهم برای تشخیص هویت مردگان در سوانح و اتفاقات بسیار زیاد استفاده می شود. همچنین برای نوزادان و بیماران قلبی نیز کاربردهای بسیار زیادی دارد. پروفسور موسیوند 144اختراع پزشکی دیگر را نیز در کارنامه درخشان خود دارد؛ از جمله ساخت زیرپیراهنی که می تواند فشار خون و کارکرد قلب را در کسانی که قلب شان خوب کار نمی کند، کنترل کند، از مهم ترین اختراعات و عناوین علمی او به شمار می آید.
نوشته ها
استاد پروفسور توفیق موسیوند در طی حرکت علمی خود در طول 80 سال، مقالات و کتاب های بسیار زیادی درباره علوم مهندسی و پزشکی از خود به جای گذاشته است. بسیاری از مقالات و کتاب های استاد در اکثر مسابقات و فستیوال های علمی به عنوان مقاله و تحقیق و کتاب برتر انتخاب شده است و جایزه دریافت کرده است.
سمت های استاد
استاد پروفسور توفیق موسیوند مدیریت بخش دستگاه های قلبی عروقی در بخش قلب و بخش های تجهیزات پزشکی دانشگاه اوتاوا را بر عهده دارد. همچنین استاد موسیوند در فرهنگستان علوم پزشکی ایران در سال 1377 به صورت افتخاری عضویت یافت.
سفر به ایران
موسیوند پس از 37 سال دوری از وطنش در سال 1381 در سفری به ایران بازگشت. وی که برای شرکت در همایش بین المللی بوعلی سینا دعوت شده بود به زادگاهش بازگشت و با خانواده و اهالی شهرش دیدار کرد و از آنجایی که استاد موسیوند بسیار انسان خیری بود و به فکر انسان ها بود، در این سفر آمادگی خود را برای تاسیس دانشگاه و بیمارستانی بزرگ در کیش با هزینه شخصی خود اعلام کرد.
موسیوند در مدت کوتاه اقامت در ورکانه با صرف هزینه شخصی خود چهره زادگاه خود را کاملا تغییر داد و آبادانی در شهر و روستای خود ایجاد کرد. کوچه های مسطح، چراغ های رنگارنگ در پشت بام ها و کوچه ها و احیای ساختمان ها و خانه های متروک و ویران، هدیه او به خانواده و مردم روستای قدیمی خود بود.
علاقه این دانشمند برجسته ایرانی به زادگاه و وطنش تنها به این کار خلاصه نشد و در همایش بین المللی بوعلی سینا پشت تریبون رفته و این چنین گفت: «آمده ام تا سری به زادگاهم، ورکانه بزنم و گله گوسفندها را ببینم و به آسمان صاف و پر ستاره خیره بشوم و بار دیگر به سال های دور کودکی ام بازگردم و آن نقطه عزیمتی را بیابم که هرگز فراموشش نکرده و نمی کنم. راستش من با یاد کودکی آرامش پیدا می کنم. آنجا هم همیشه دنبال خاطراتی بوده ام که در دنیای مدرن و پیچیده به من آرامش بدهد که آنها را در چوپانی و درهمان شب های مهتابی می یافتم. چوپانی انسان را به اصل خود و خدا و طبیعت نزدیک می کند.»
او درباره کودکی خود گفته است: «خانواده شلوغی بودیم، ساده زندگی کردن را دوست دارم، گله چرانی و دعوا و آشتی و عید نوروز و ... من خیلی خوشبخت بودم که پدرم گذاشت درس بخوانم، فرصتی که نصیب خواهرانم نشد!...»
وی، هم اکنون رییس بخش قلب و عروق انستیتوی تحقیقات قلب دانشگاه اوتاوا (پایتخت کانادا) و عضو افتخاری فرهنگستان علوم پزشکی ایران نیز است.
افتخارات
استاد در سال های پی در پی جایزه ها و لوح های تقدیر زیادی را از سازمان ها، مسابقات، دانشگاه ها، فستیوال ها، پژوهشگاه ها و ... از کشورهای مختلف جهان بابت دستاوردهای علمی اش دریافت کرده است اما در اینجا به مهم ترین و با ارزش ترین آنها اشاره می کنیم.
استاد در سال 1997 برای جایزه شورای دستاوردهای سالانه علوم زیستی اوتاوا توسط دانشمندان کاندیدا شد و موفق به کسب آن جایزه ارزشمند در سال های ابتدایی فعالیت علمی خود در خارج از کشور شد.
پس از موفقیت های پی در پی استاد در زمینه های علمی و دریافت جایزه از رییس جمهور کانادا؛ به صورت افتخاری، به انجمن سلطنتی کانادا پیوست.
استاد توفیق موسیوند در موسسه تحقیقات بهداشتی کانادا در سال 2010 جایزه «ترجمه علم» و همچنین جایزه «تحقیق حوزه سلامت» را دریافت کرد.
استاد در حوزه تحقیق درباره «رسیدگی به محدودیت های قانون» نیز در سال 2011 به عنوان محقق برتر معرفی شد.
همچنین استاد موسیوند موفق به دریافت مدال الماس جوبیلی از ملکه الیزابت دوم در سال 2013 شد.
همچنین استاد در جشنواره افتخارات 25 ساله دانشکده جایزه ارتقای حرفه ای پزشکی را در سال 2015 دریافت کرد.
زیباترین هدیه
از تمامی این افتخارات و اختراعات که بگذریم، داستان زیباترین هدیه ای که پروفسور موسیوند دریافت کرده نیز بسیار خواندنی است. او این داستان را چنین نقل می کند: «طبق قوانین مرسوم کانادا هدیه دادن به پزشکان و هدیه گرفتن از آنها ممنوع است. یک روز دیدم شخصی از شبکه ای کانادایی به دفتر کارم در بیمارستان اوتاوا آمد و بسته ای را جلوی من گذاشت که از گرفتنش امتناع کردم.
آن شخص خیلی اصرار داشت و همین باعث شد که بسته را باز کنم. هفت حلقه فیلم از همدان و زادگاهم روستای ورکانه بود که خودشان تهیه کرده بودند. گریه ام گرفت و به این فکر کردم که چطور برای یک شبکه کانادایی این قدر زادگاه من و آن خانه محقر سنگی اهمیت داشته که هزاران کیلومتر را طی کنند و از آن فیلم بسازند. آنها این کار را کرده بودند که بدانند واقعا من یک چوپان در دره های کوه الوند بوده ام و این به جرأت مهم ترین هدیه زندگی من بود.»
کلام آخر...
پروفسور موسیوند، قبل از این که یک دانشمند و نخبه علمی باشد، به دنبال رشد و تکمیل ویژگی های کمال انسانی خود بود و در مقاله ای رسالت خود را به صورتی زیبا چنین شرح می دهد: «برای من آنچه مهم است خدمت به بشر است؛ نه تنها به مردم کشورم بلکه به مردم تمام دنیا. در واقع جز این نیز نباید باشد. رسالت من به عنوان یک پزشک، کمک به بیماران تعلیم و تربیت پزشکان دیگر و این بار ابداعات و اکتشافاتی است که بتواند به نوعی به بشر کمک کند.»
هفته نامه صدا
اخبار مرتبط :
پروفسور فرهاد رشیدی (فرزند داود رشیدی) + تصاویر
بیوگرافی مرحوم پروفسور محمود حسابی
نظر پروفسور سمیعی درباره تشعشعات موبایلی
دخترايراني جوانترين پروفسور جهان !
تشییع جنازه مادر ترزای ایرانی ، پروفسور پروانه وثوق / تصاویر
نوشتن دیدگاه