«ژان پل سارتر» یا «ژان پل اول» و یا «ژان والژان» در جایی گفته اند:  «اگر چیزی را بیش از حد توضیح بدهند در اصل می خواهند ماست مالیش کنند.» حالا معلوم نیست چرا بعضی ها اینقدر دوست دارند رونالدینیو باشند یعنی به یک طرف نگاه کنند و به طرف دیگر شوت بزنند. بعبارتی؛ به جای رفتن بر سر اصل مطلب، می زنند به جاده خاکی! مثلا یکی می خواهد لباسش را سبک کند آنرا می چسباند به جنبش آزادیبخش زنان شبه جزیره کارائیب در قرن 14 میلادی و یا وزش بادهای موسمی در اسکاندیناوی! آن یکی می خواهد کمی سنگین و رنگین ترش کند، وصلش می کند به همدردی با قحطی زدگان اتیوپی! در صورتیکه خیلی راحت تر می شود گفت: می خواهم تغییر ذائقه بدهم و یا زیبایی ها و استعدادهایم را نشان بدهم . مگر بروز و یا مخفی کردن داشته ها اشکال دارد؟ اما معمولا همه چیز گفته می شود به جز آنچیزی که باید گفته شود! اینطوری می شود که رگ غیرت این و آن می زند بیرون و.... بگذریم. حالا در این اوضاع، یکی هم می خواهد عکس های عروسیش را منتشر کند، بهانه اش می شود دادن درس جسارت! آنهم با استناد به چند آیه و حدیث! البته این قبول که این روزها عروسی کردن جسارت می خواهد اما لزوما نباید برای نشان دادن جسارت دم بدم عروسی کرد! مثلا برای به رخ کشیدن جرات و جسارت، می شود در حوضچه پر از سوسمار هم شنا کرد و یا برای جلوگیری از افسردگی می شود تمرین یوگا کرد. نه اینکه لزوما حریم شخصی را برملا و یا لای هر آلبومی را وا کرد. اگر رسم شود که به ازدواج دومی ها بگویند «جسور» در ادامه به ازدواج سومی و چهارمی ها باید بگویند: «شجاع دل» و البته مشکل از زمانی شروع می شود که جامعه پر شود از این شجاعان و تجدید فراش کننده! حالا بفرض هم الا بلا این مدلی باید جسارت را نشان داد. از قدیم گفته اند: «در خانه اگر کس است یک حرف بس است.» یعنی اینکه در کلاس آموزشی جسارت، با یکی دو عکس هم می شود موضوع را جا انداخت و چندان هم لازم نیست گالری عکس رو کرد آنهم در فیگورهای خاص و غیر خاص رنک به رنگ . امیدوارم همانی باشیم که هستیم چون باری به هر جهت و دیر یا زود از کوزه همان برون خواهد تراوید که در اوست.