سه ماه رمضان، محرّم و صفر در تاریخ حوزه‌های علمیه، مجال گرانمایه‌ای برای پیام‌رسانی بوده است. اما چند سالی است که به علت حضور رقیبی دیگر، این مجال کاهش یافته است و سخن از «مداح‌محوری» در مقابل «منبرمحوری» است. این هماوردی، جلوه‌های گوناگونی داشته و دستِ کم، مردمان شهر و روستا شاهد بوده‌اند که حتی در آگهی تبلیغاتِ مراسمِ عزاداری، نام روضه‌خوانان و مداحان و ذاکران بالانشین شده و فضا را بر واعظان و خطیبان و منبریان تنگ کرده و آنان را بر سطر دوم نشانده است. اکنون یک مدرس علوم دینی با تلخ‌کامی اعلام می‌کند: مجالس محرم و صفر از دست روحانیت و حوزه‌ها خارج شده است. حجه‌الاسلام «بهرام دلیر» در مصاحبه یادشده، چند علت برای «مداح‌محوری» گفته است: کشانده شدن مداحان به حوزۀ سیاست و حزب‌بازی، استفاده از تریبون مداحی برای تاوان‌گیری‌های سیاسی، نبود «نظارت جدی» از سوی سازمان و نهادهای علمی بر روی منبری‌ها و مداحان. دلیری به هر «علت» یا «دلیل»، به عوامل ژرف‌تر «مداح‌محوری» نمی‌پردازد و ورود مداحان به عرصۀ سیاست را آغازۀ «مداح‌محوری» می‌داند. پیش‌تر نیز مسیح مهاجری از «کارکرد» و «حواشی» روحانیت گفته بود. سایر متولیان دین هم از قیمت‌گذاری برای روضه‌خوانی، مداحی‌‌هایِ پاپ و راک و ...، خواب‌گویی در مداحی، گریاندنِ صرف و جذابیت بیشتر روضه نسبت به منبر گلایه کردند. این منتقدان - آگاهانه یا ناآگاهانه - از علل معرفت‌شناختی و روان‌شناختی فراتر نمی‌روند و چشم بر عوامل جامعه‌شناختی و اقتصادی می‌بندند و بر این باورند که برای نمونه، کم‌مایگی منبر و یا گیرایی سبک‌های مداحی نو، سبب والایی مداحان شده است. اما گویا ماجرا پیچیده‌تر از این‌هاست و تبیین آن نیازمند رویکردی کل‌نگر است. در این میان، شاید ابراهیم فیاض جرأت و رخست تبیین ژرف‌تری داشته است. او در گفت‌گو با نشریۀ «مسئله» که اوائل مردادماه منتشر شد، مداح‌محوری را یکی از پیامدهای تشدید فرآیند عرفی‌شدن در شهرهای مذهبی دانسته است. فیاض مداح‌محوری را «دينِ عرفيِ ساده»‌ای شناسانده که در برابر «دينِ پيچيدة فقهیِ آخوندي» در حال گسترش و فَرنشینی است و چون شیوۀ ارائۀ آن، موسیقایی و آهنگین است، گیرایی فراوانی دارد. به هر حال، تاهنگامی‌که در تبیین این مسأله، به‌جای خودانتقادی و واقع‌بینی، محافظه‌کارانه به توصیف شرایط ناخوشایند بسنده شود، امید درمانی هم نباید داشت.