در گفت و گوی رادیو ورزش با مدیرمسئول خبرورزشی مطرح شد اشکال از سیاست هایی است که تلگرام را به عنوان رسانه به رسمیت شناخته است نه کانالها  *می خواهیم در خصوص نقد در فضای ورزش صحبت کنیم. به نظر شما به عنوان یک کارشناس رسانه، فضای حاکم بر ورزش چقدر نقدپذیر است؟ حقیقت این است که روحیه نقد پذیری مدیران خیلی کم است و مثال آن رفت و آمدهای گسترده به دادسرای رسانه است و اکثرا نیز این شکایت ها از طریق دستگاها ها انجام می شود. جالب اینکه در این شکایت ها تبعیض وجود دارد. گاهی رسانه مطلبی را منتشر می کند اما نگاه سلیقه ای بین مدیران باعث می شود رسانه های های دوم و سوم و که مطلب را بازنشر کردند مورد شکایت واقع می شوند. آنچه که اهمیت دارد نگاهی است که به رسانه ها می شود و در کشور ما این نگاه ابزاری است و مسئولان به جای تعامل سراغ تقابل رفته اند. وقتی نقد عملکرد مدیران منتشر می شود متاسفانه مدیران دنبال اهداف غیر عرف می روند. فکر می کنم همین رسانه ها باعث مطرح شدن و چهره شدن مدیرها می شوند. در همین نمایشگاهی که در حال برگزاری است، شاهد حضور پر شور مدیران هستیم. بهترین مکان و گردهمایی را دیدند تا با رسانه ها ارتباط بگیرند حالا با هر هدفی که بدبیانه آن چهره شدن است. شکایت  از رسانه ها حق است اما نتیجه بد شکایت این است که رسانه ها را به سمت خودسانسوری می برد و روح آزادی مطبوعات را به خطر می اندازد. *برخی مدیران می گویند وقتی نقش نقاد  را دارید باید اصول نقد را بدانید ونکته این هست که برخی هایی که نقد می کنند صلاحیت این کار را ندارند... این انتقاد درست است. از منظر رسانه خودمان می گویم. شاید سهواً در رسانه ما هم اتفاق بیفتد . من انتقاد را می پذیرم. اما بهانه ودلیل محکمی نیست که بگوییم مدیران نباید روحیه نقد پذیر داشته باشند و نباید صدای روزنامه نگاران را بشنوند.  *بعضی مدیران می گویند اگر در موقعیت ما قرار بگیرید نمی توانید اثر گذار باشید چون همه ابزاری که من انتظار دارم دریغ می شود. چطور می شود بین نقاد و نقد شونده ارتباط برقرار کنیم؟ وقتی یک رسانه به عنوان رکن چهارم دموکراسی در کشورمان مطلبی و نقدی را منتشر می کند این  کارکرد رسانه است. وقتی به عنوان مدیر قبول می کنیم در این سمت باشیم باید همه جوانب و اتفاقات را در نظر بگیریم. می توانیم آن پست را قبول نکنیم تا اینکه مدیر شویم و بگوییم امکانات خوب نبود. وقتی مدیر می شوید تمام تبعات موقعیت خود را باید در نظر بگیرید. *گفته می شود برخی ها به دلیل وحشت از این نقدها جرات اینکه مسئولیتی را قبول کنند ندارند... پارامتر مهم مدیریت شجاعت هست. وقتی مدیریت می کنید باید تبعات احتمالی را در نظر بگیری د *مسائل اقتصادی حاکم بر جامعه و ورزش باعث شده که همه مدیران هر موضوعی را به مسائل اقتصادی ربط دهند. در چنین شرایطی شجاعت یک مدیر کفایت می کند؟ بحث اقتصادی مهم است. همه فدراسیون ها و باشگاه ها درگیر این قضیه هستند. همین حالا وضعیت استقلال وپرسپولیس نگران کننده است دو باشگاه پر هوادار به دلیل مسائل اقتصادی و مشکلاتی که دارند که می توانم بگویم به دلیل مدیریت غلط رقم خورده است. مسائل اقتصادی هست اما باز هم نمی تواند بهانه ای باشد که بگوییم رسانه نقد نکند. .چقدر رسانه های ما احساس امنیت می کنند؟ آیا منتقد ما برای نقد خود از آرامش برخوردار است؟ خیر. مدیران گاهی روزنامه نگاران و کارشناسان را به سمت خود سانسوری می برند. نقد باید منصفانه باشد و روشنگرانه ونه سلیقه ای اما گاهی زمانی که شکایت های یک دستگاه از یک رسانه زیاد می شود مدیر آن رسانه خط قرمزها را جلوتر می آورد.  *مدیران در قبال نقدها چه واکنشی نشان می دهند؟ برخی مواقع با فدراسیون هایی مواجه هستیم که در قبال 100 کلمه نقد ما 200 کلمه جوابیه ارسال می کنند که باعث می شود گاهی بگوییم مطالبی نوشته نشود. چون تمام سیستم درگیر روند پاسخگویی دادگاهی می شود. اگر دیدمان را وسیع کنیم رسانه بازوی ما برای پیشبرد اهداف می شود. اگر به عنوان مدیر اهدافی را دنبال می کنیم این رسانه است که هدف من را به عنوان مطالبه در بخش های مختلف جا می اندازد. قاطبه مدیران ما روحیه نقد پذیری ندارند. *آیا نقد یک رسانه می تواند جریان سازی کند؟ بله صد درصد. برخی گزارش ها و مطالب را داشتیم که منجر به واکنش ها و اصلاح مسیری که می توانست اتفاق بیفتد شده بود. در همین پرونده های اخلاقی و مدارس فوتبال 6 ماه پیش خبرورزشی به این موضوع ورود کرد.  *وقتی واژه نقد را تعریف می کنیم به جدا کردن سره از ناسره می رسیم. امروز به دلیل حجم وسیع نقدها بین شناخت خوب ها و بدها دچار تردید می شویم. ذهن مخاطب ما درگیر واقعیت از غیر واقعیت و صحیح از غیر صحیح است. در این فضای آشفته چگونه می توان نقد منصفانه ارائه داد؟ این کاری است که ما باید انجام دهیم. به عنوان مدعی نقد اول باید پارامتر های نقد را بشناسیم و بعد انتقاد کنیم. اگر انتقاد می کنم باید از این  موضوع اطلاع دشته باشم و بر اساس نقدم پیشنهاد و راه حل ارائه دهم. نقاد باید راهکار ارائه بدهد، فصا را بشناسد و کارشناس این حوزه باشد. گاهی نویسنده یا کارشناس از اطلاعات درستی برخوردار نیست.  *درباره کانال های تلگرامی چه نظری دارید. می گویند باید ساز و کاری را در نظر بگیریم که منطقی نقد کنند. آیا می توان بدون اینکه این کانال ها را محدود کرد فعالیت آنها را کنترل کرد؟ سیاست گذاری و ریل گذاری اوليه در اين موضوع روند  درستی نداشته است. مدیر یک دستگاه به جای تعامل با رسانه سراغ کانال تلگرامی می رود. هیچ جای دنیا به شبکه پیام رسان جایگاه رسانه ندارد. هر رسانه ای برای کار باید مجوز بگیرد از هفته نامه گرفته تا فصل نامه و روزنامه اما کانال ها اصلا مشخص نیست به چه ترتیب هدایت می شوند. همه چیز یک روزنامه مشخص است. در رسانه ما تمام خبرنگاران مشخص هستند و خبرنگاران ما بیمه می شوند و حساب های ما به دارایی اعلام می شود. اما در کانال مشخص نیست چه شرایطی رقم می خورد. آیا در خصوص درآمدهای کانال ها شفاف سازی می شود؟ اشکال از سیاست هایی است که تلگرام را به عنوان رسانه به رسميت شناخته است نه كانالها . تلگرام ابزار خوبی برای ارتباط برقرار کردن است اما نه به عنوان رسانه