این رسم از قدیم در فوتبال ما پابرجا بود و انگار قرار است تا ابد هم پابرجا بماند... همان روزی که طارمی از ماندن در ترکیه پشیمان شد و به تهران برگشت، می‌شد به جای پنهان کردن حقیقت و سرهم کردن یک دروغ هماهنگ کوچولو، یک راه حل برای مواجه نشدن با بحران به دست آورد و حتی اگر قرار بود آخرش برای بخشش جریمه چندصدهزار دلاری کار به دخالت سیاسیون و پادرمیانی دولت برسد، می‌شد همان موقع از این ابزارهای غیرفوتبالی کمک گرفت اما هنر دست روی دست گذاشتن و پشت گوش انداختن، کار را به اینجا کشاند که پرسپولیس و طارمی محروم شدند و آقایان هم بخشش جریمه نقدی که البته در ازایش قطعاً امتیازهای دیگری به طرف ترکیه‌ای داده شده را به اسم موفقیت بزرگ به خورد مردم دادند.حالا هم همه به تکاپو افتاده‌اند که به ماجرا ورود کنند. از فدراسیون تا وزارت ورزش و حتی مجلس حالا که کار از کار گذشته، می‌خواهند گره کوری که قبلاً به راحتی با دست باز می‌شد را با دندان باز کنند.از طارمی و پرسپولیس که گذشت اما چه خوب بود اگر کسی از غیب می‌آمد و به ما یاد می‌داد علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد... چه خوب است اگر در آینده‌ای دور یا نزدیک که از این داستان‌ها کم و بیش خواهیم داشت، گره‌ها را همان اول با دست باز کنیم و وظایف دیگری را به دندان بسپاریم! * این یادداشت در ستون حرف‌آخر پنج‌شنبه ۵ بهمن روزنامه خبرورزشی چاپ شده است.