کد خبر: 35139
منتشر شده در پنج شنبه, 12 بهمن 1396 12:27
آیت الله اراکی گفت: ای کاش کسی میآمد فقه محیطزیست مینوشت؛ فقه محیطزیست، فقه مهمی است و یکی از شعبههای فقهی که هنوز در مورد آن کار زیادی صورت نگرفته است. به گزارش خبرنگار مهر، متن زیر جلسه سی و یکم از سلسله دروس خارج فقه «نظام عمران و شهرسازی اسلامی» آیت الله اراکی است که در ادامه می خوانید؛...
آیت الله اراکی گفت: ای کاش کسی میآمد فقه محیطزیست مینوشت؛ فقه محیطزیست، فقه مهمی است و یکی از شعبههای فقهی که هنوز در مورد آن کار زیادی صورت نگرفته است.
به گزارش خبرنگار مهر، متن زیر جلسه سی و یکم از سلسله دروس خارج فقه «نظام عمران و شهرسازی اسلامی» آیت الله اراکی است که در ادامه می خوانید؛
مقدمه
نظام عمران شهری از یک جوهر، و یک قالب و صورتی برخوردار است و این مسئله به نظام عمران شهری در شهرهای اسلامی هم اختصاص ندارد و همه جا همین قاعده جاری است. جان و روح نظام عمران شهری را آن ساختار فکری و ارزشیای تشکیل داده است که نظام عمران شهری را جهت میدهد. آنچه در این سلسله دروس به آن خواهیم پرداخت همان ساختار به اصطلاح ایدئولوژیک نظام عمران شهری است که به وسیلۀ فقه اسلام تبیین شده و میشود و کار فقها است.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ الصَّلَاةُ عَلی سَیدِنَا مُحَمَّدٍ وَ عَلَی اهلبیتهِ الطَّیبِینَ الطّاهِرِینَ
درخت کاری از منظر آیات و روایات
بحث در مورد مطلب یازدهم از فقه عمران شهری با این عنوان «مطلوبیت گسترش فضای سبز در فضای شهری یا عمران شهری» بود. روایاتی را دستهبندی کردیم؛
بحثِ امروزِ ما در دسته سوم از روایات مربوط به فضای سبز است و آن مطلوبیت شرعیِ مؤکد نسبت به کاشت درخت است. ما در شرع کاشت درخت را مورد تأکید شارع میبینیم و به کاشت درخت در شرع دعوت زیادی شده است. بههرحال در روایات ما روایات متعددی آمده است -حالا نمونهای از آنها را مطرح میکنیم- که بر استحباب و مطلوبیت شرعیِ درختکاری تأکید فراوانی شده است. از جمله در مستدرک الوسائل کتاب المزارعة و المساقاة باب ۱ حدیث ۶؛ إبن أبی جمهور در کتاب در اللئالی روایت میکند -البته به نقلِ مستدرک- عن انس ابن مالک قال قال رسول الله صلی الله علیه و آله «مَنْ بَنَی بُنْیَاناً بِغَیْرِ ظُلْمٍ وَ لَا اعْتِدَاءٍ أَوْ غَرَسَ غَرْساً بِغَیْرِ ظُلْمٍ وَ لَا اعْتِدَاءٍ کَانَ لَهُ أَجْراً جَارِیاً مَا انْتَفَعَ بِهِ أَحَدٌ مِنْ خَلْقِ الرَّحْمَن».
از سیاق روایت معلوم است که مراد از بِنا همان بِنایی است که به نفع مردم و مصالح عامه ساخته میشود و مربوط به بِنای شخصی نیست. سیاق روایت شاهد بر آن است که مقصود، بنیانی است که برای انتفاع عمومی ساخته میشود. لذا میفرماید «مَنْ بَنَی بُنْیَاناً بِغَیْرِ ظُلْمٍ وَ لَا اعْتِدَاءٍ»؛ اگر کسی ساختمانی بسازد که در این ساختمانسازی تجاوز به حق کسی نکرده باشد -نه در حق عموم و نه در حق خصوصی- همچنین اگر کسی «غَرَسَ غَرْساً» درختی بکارد «بِغَیْرِ ظُلْمٍ وَ لَا اعْتِدَاءٍ» که در آن ظلم و اعتدایی نباشد «کَانَ لَهُ أَجْراً جَارِیاً مَا انْتَفَعَ بِهِ أَحَدٌ مِنْ خَلْقِ الرَّحْمَن»؛ این صدقه جاریه است. مادامیکه این درخت سرپاست و مردم از سایه آن یا از میوه آن بهره میبرند خدای متعال بر او اجر مینویسد و ثواب مقرر میکند. این روایت اول از این دسته بود.
البته روایات وارده در باب غرس شَجَر، دو دسته هستند؛ یک دسته مربوط به روایات غرس اشجار مثمِرِه است. یک دسته مربوط به غرس کل الشجر و مطلق است. البته دستۀ بعدی روایاتی که درباره آن بحث میکنیم، روایاتی است که در نهی از قطع شَجَر وارد شده است که ممکن است یک کسی از آن روایات استفادۀ حرمت کند. از قطع شجر نهی شده است، منتها نهی حرمتی از قطع شجر، مربوط به قطع شجر مُثمر است، قطع شَجر غیر مُثمر، کراهت دارد که نکتهاش را میگوییم. بنابراین قطعِ مطلق الشَجر کراهت دارد، منتها قطع شجر مثمر [حرمت دارد.] البته قطع شجر به غیر ضرورهَ؛ چون اگر ضرورتی اقتضا کند ایرادی ندارد. مانند دیگر جاهاست که الضرورة تبیح المحذورات؛ قطع شجر بالضرورة هیچ اشکالی ندارد، اما بدون ضرورت جایز نیست و شرعاً حرام است.
در ادامۀ روایاتی که دال بر استحباب درختکاری است را بیان میکنیم؛ -درختکاری بهطور عموم تا برسیم به درختکاری درخت مثمر- مستدرک الوسائل ابواب المزارعه باب ۱ حدیث ۵ انس از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل میکند: «ان رسول الله صلی الله علیه و آله قال: إن قامَتِ السَّاعةُ و فی یَدِ أحَدِکُم فَسِیلَةٌ فإنِ استَطاعَ أن لا یَقومَ حتّی یَغرِسَها فَلْیَغرِسْها»؛ یعنی اگر قیامت برپا شد و در دست یکی از شما نهالی است که بخواهد نهال را بکارد اگر بتواند قبل از قیامِ قیامت این نهال را بکارد این کار را بکند. این نشان دهنده آن است که غرس الشجر فی نفسه مطلوبیتِ شرعی دارد، آن هم مطلوبیت شرعیِ مؤکد. چون این لسان، لسانِ تأکید بر مطلوبیت غرس الشجر است؛ «إن قامَتِ السَّاعةُ و فی یَدِ أحَدِکُم فَسِیلَةٌ –فسیلة یعنی نهال- فإنِ استَطاعَ أن لا یَقومَ حتّی یَغرِسَها فَلْیَغرِسْها»؛ یعنی اگر بتواند قبل از قیامِ قیامت این نهال را بکارد حتماً آن را بکارد. حالا قیامت میخواهد برپا شود، «إِذَا السَّماءُ انْفَطَرَت» «وَ إِذَا الْبِحارُ فُجِّرَت» و «وَ إِذَا الْجِبالُ سُیِّرَت» میشود و جهان به هم بخورد؛ اما این نهالکاری را رها نکنید. این بیانی است برای دلالت بر میزان تأکید شارع بر درختکاری و در اینجا درخت بهطور مطلق است و درباره مثمر نیست. معلوم میشود کاشت هر نوع درختی در شرع اسلام محبوب و مطلوب است.
روایت دیگری داریم که مرحوم شیخ صدوق در خصال روایت میکند بسنده عن ابیعبدالله صلوات الله تعالی علیه قالَ: «سِتُّ خِصالٍ یَنتَفِعُ بها المؤمنُ مِن بَعدِ مَوتِهِ»؛ شش عمل و شش خصلت است که مؤمن حتی بعد از مرگش هم از آنها بهره میبرد. «و غَرسٌ یَغرِسُهُ»؛ درختی را بکارد و این درخت بعد از او بهجای بماند. این عمل صالحی است که بعد از او همچنان ادامه دارد. او خود مرده است منتها برای او عمل صالح مینویسند. این روایات در خصال جلد ۱ صفحه ۳۲۳ آمده است.
روایات در خصوص درخت مُثمر
روایاتی که خواندیم مربوط به مطلق الشجر است، یعنی أعم از شجر مثمر یا شَجر غیر مثمر. اما در خصوص شجر مثمر، روایاتِ خاص دیگری وارد شده است. باز مرحوم نوری در مستدرک الوسائل ابواب المزارعة باب ۱ روایت میکند؛ عن انس عن رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم قال: «ما مِن مُسلِمٍ یَغرِسُ غَرسا أو یَزرَعُ زَرعا فَیَأکُلُ مِنهُ طَیرٌ أو إنسانٌ أو بَهیمَةٌ إلّا کانَ لَهُ بِهِ صَدَقَةٌ»؛ اگر مسلمانی درختی یا کشتی را بکارد که از این کشت انسانی بهره بگیرد، غذای انسانی تأمین شود، غذای پرندهای یا غذای حیوانی تأمین شود؛ خدای متعال بر او صدقه مینویسد. روایات زیادی داریم که -حالا این یک بحث دیگری است اما اشاره به این بحث عرضاً بهجا است- انسان مسئول تأمین غذا برای حیوانات هم هست. مثلاً در مناطق برفی اینهمه غذا میگذارند برای پرندگانی که ممکن است به این مناطق برفی بیایند. این کار درست و کار خوبی است و از نظر شرعی مطلوبیت دارد. حالا بحث ما در اینجا نیست ولی چون این روایت به این مطلب اشاره دارد ما هم اشاره کردیم.
حتی در روایت وارد شده است که حضرت عیسی (علی نبینا و آله و علیه السلام) از کنار دریا یا نهری میگذشت نانی در دستش بود. نان را خُرد کردند و در آب انداختند. پرسیدند چرا این کار را میکنید؟ فرمودند: این برای تأمین غذای جانورانی است که در آب هستند، آنها نیاز به غذا دارند و من برای تأمین غذای آنها این کار را کردم. معلوم میشود که این مسئولیتِ انسان است. در آن روایت امیرمؤمنین علیه السلام هم است که حضرت فرمود: «فإنّکُم مَسؤولُونَ حتّی عنِ البِقاعِ و البَهائمِ». شما مسئولیت دارید که تأمین کنید، نگهداری کنید، رعایت کنید، نگهبانی کنید و رشد بدهید؛ حتی نسبت به بهایم مأموریت دارید. حالا این بهایم شامل وحش هم میشود، همه حیوانات؛ نباید انسان کاری کند که به محیطزیست ضربه بخورد.
ای کاش کسی میآمد فقه محیطزیست مینوشت؛ فقه محیطزیست، فقه مهمی است و یکی از شعبههای فقهی که هنوز در مورد آن کار زیادی صورت نگرفته همین فقهِ محیطزیست است. این روایت، مخصوص به درختی است که مثمر باشد، یعنی ثمری داشته باشد و غذایی تأمین کند. روایات قبلی مطلق بود، اما این روایاتی که الآن میخوانیم مخصوص أشجارِ مثمره است.
روایت دیگری که مخصوص شجر مثمر است؛ روایتی است که مرحوم نوری در مستدرک الوسائل ابواب المزارعة باب ۱ نقل میکند: عن ابی ایوب الانصاری ان رسول الله قال «مَن غَرَسَ غَرسا فَأثمَرَ أعطاهُ اللّهُ مِنَ الأجرِ قَدرَ ما یَخرُجُ مِن الثَمَرَةِ»؛ اگر کسی درختی را کاشت و این درخت ثمر داد، مادامیکه این درخت ثمر میدهد خدای متعال به عدد آن ثمری که این درخت میدهد برای او اجر و ثواب مینویسد. خب این روایت هم در خصوص شجر مثمر وارد شده است.
بنابراین؛ از مجموعۀ روایات دسته سوم که پیرامون غرس الشجر و پیرامون درختکاری وارد شده است این استفاده را کردیم که اولاً درختکاری بهطور مطلق استحباب شرعی دارد؛ چه این درخت، مثمر باشد و چه غیر مثمر. در خصوص درخت مثمر هم روایات خاصهای وارد شده است که دلالت بر تأکید استحباب غرس شجر مثمر دارد. چرا میگوییم تأکید؟ چون شَجر مثمر به دو عنوان استحباب غرس دارد؛ هم بهعنوان مطلق الشجر که ما در اینباره روایت داریم که غرس مطلق الشجر حسنه است و درختکاری کلاً ثواب دارد و هم بهعنوان درختِ مثمر که کاشتن آن به طور خاص استحباب دارد؛ لذا درخت مثمر، استحباب مضاعف خواهد داشت. لذا توصیه ما این است که حتی در فضای سبز شهری باید برنامهریزی شود؛ آب، خاک و نیرو هزینه شود و درخت کاشته میشود. الزامی نیست که در شهرها فقط درختهای غیر مثمر بکاریم، باید برنامهریزی شود. البته گاه لازم است درخت غیر مثمر کاشته شود.
در ایام جنگ که ما دزفول بودیم گاهی هوا در تابستان آنقدر گرم میشد که درختهای مرکبات کامل میسوخت. ما گفتیم شما که این درخت مرکبات را میکارید -حتی در باغهایتان- در کنارش یک درخت بید یا اکالیپتوس بکارید. این کار را کردند و خیلی نتیجه داد. یعنی سالهای بعد که این کار را کردند مشکل آفتابزدگیِ درختان از بین رفت.
در باب درخت مثمر، مستحب است که حتی وقتی انسان در باغِ شخصیِ خودش درخت میکارد وقتی میخواهد برداشت کند اجازه بدهد دیگران هم استفاده کنند. حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام باغهای مفصلی داشت و ما این را در روایت داریم که هروقت زمان دِرُو میرسید حضرت دستور میدادند که یکطرف دیوار باغ را خراب کنند تا از آنجا مردم آزادانه و بدون اجازه بیایند و از درخت میوه بردارند. آنوقت مازادش را حضرت میفروخت و مازادش هم خیلی برای حضرت سود داشت. حتی اگر میوه قاچاق بود، قاچاقش را مجانی بین مردم یا در مناطق مستضعفنشین تقسیم کنید. نابود کردن میوه حرام است حتی اگر میوه قاچاق یا دزدی باشد. خب از آنکسی که قاچاق کرده است بگیرید و مصادره کنید. ما در شرع اتلاف میوه نداریم و این از ابرز مصادیق تبذیر است و هرکس چنین کند اخوان الشیاطین است، طبق آنچه در قرآن کریم آمده است: «وَلَا تُبَذِّرْ تَبْذِیرًا إِنَّ الْمُبَذِّرِینَ کَانُوا إِخْوَانَ الشَّیَاطِینِ وَکَانَ الشَّیْطَانُ لِرَبِّهِ کَفُورًا».
والسلام
نوشتن دیدگاه