به گزارش قدس آنلاین، تعدادی از شهروندان طی روز به‌دلیل آلودگی هوا جان خود را در تهران از دست می‌دهند. آمارها در این زمینه تکان‌دهنده و در عین حال دردناک است. شاید بتوان گفت مهمترین پیامد منفی ترافیک، همین آلودگی هواست، اکنون تهران آلوده‌ترین شهر جهان است و گفته می‌شود در روزهایی که آلودگی هوا تشدید می‌شود، شمار بیماران تنفسی افزایش می‌یابد و تا ۶۰ درصد می‌رسد. این بحران‌ها در شرایطی اتفاق می‌افتد که طرح ترافیک در این ۳۸ سال اهدافی نظیر کاهش حجم ترافیک، کاهش آلاینده‌ها، تقویت سیستم حمل‌ونقل عمومی و تشویق شهروندان به استفاده از ناوگان حمل‌ونقل عمومی را دنبال کرده اما واقعیت این است که این طرح در برخی از برهه‌ها نتوانسته به‌درستی مدیریت و اجرا شود و در حال حاضر آن طور که شواهد نشان می‌دهد با اصلاح و بازبینی مجدد آن وضعیت بدتر هم خواهد شد زیرا طرح اصلاحی دارای اشکالات اساسی است و فقط به بحث دریافت پول توجه شده است. اگرچه محسن پورسیدآقایی، معاون حمل‌ونقل و ترافیک شهرداری تهران گفته است: «نگاهمان به تغییر طرح ترافیک درآمدی نیست و قصد داریم ترافیک را در این محدوده مدیریت کنیم» اما این اظهارات خلاف جزییات طرح است. از سوی دیگر مسئله مهمتر بهره‌گیری از فردی نظیر پورسیدآقایی است، زیرا وی در زمان مسئولیتش در راه‌آهن کشور نتوانسته مدیریت خوبی داشته باشد و حتی شاهد حوادث ناگوار متعددی بودیم، از جمله این حوادث می‌توان به تصادف ۲ قطار در سمنان با ۵۰ کشته اشاره کرد. این مسئله باعث شد وی مجبور به استعفا شود و حالا به شهرداری آمده تا ناجی حمل‌ونقل شهر تهران باشد و این امر به هیچ عنوان پذیرفتنی نیست! مسائل حیاتی عرصه‌ای برای آزمون و خطا نیست وی صراحتاً مطرح کرده است، مسئولیت شکست این طرح را می‌پذیرد اما پرسشی که در اینجا پیش می‌آید این است که؛ مگر وی در زمانی که مسئولیت راه‌آهن کشور را به‌عهده داشت مسئولیت حوادث را پذیرفت؟ پورسیدآقایی تنها با فرار رو به جلو استعفا داد و حالا حتماً پس از شکست طرح ترافیک و بازی با جان آدمها همان سناریوی گذشته را تکرار خواهد کرد. بی‌تردید استعفا دوای درد آلودگی و ترافیک این کلان‌شهر نیست چرا که اساساً مسائل حیاتی عرصه‌ای برای آزمون و خطا نیست. این روزها همه معایب این طرح را برمی‌شمارند و در این بین آنچه بیش از همه باعث حیرت و تعجب همگان شده، آزاد کردن تردد همه خودروها در محدوده طرح ترافیک از طریق پرداخت پول و افزایش قیمت طرح است. حتی قرار است اعمال محدودیت برای ورود خودروها به محدوده طرح‌های ترافیک و زوج‌وفرد با دریافت وجه حذف شود و مسئولان در توجیه این اقدام از عدالت اجتماعی سخن می‌گویند در حالی که با این اقدام تنها افراد مرفه و ثروتمند جامعه می‌توانند به‌راحتی از مزایای آن بهره‌مند شوند و اقشار ضعیف جامعه همچنان حقوق‌شان پایمال می‌شود پس عدالت اجتماعی دست‌مایه‌ای برای کسب درآمد بیشتر برای شهرداری است. البته باید این مسئله را هم مدنظر قرار داد که طرح ترافیک قرار بود مطلوبیت استفاده از حمل‌ونقل شخصی را کاهش دهد اما تداوم طرح به این شکل نمی‌تواند منجر به کاهش مطلوبیت در شهروندان شود و حتی به دامنه ترافیک و مشکل آلودگی هوا می‌افزاید. به‌عبارت دیگر آزادسازی ورود به محدوده طرح ترافیک و مجاز شدن تردد برای همه خودروها با پلاک زوج و فرد، گره کور ترافیکی را کورتر می‌کند. با وجود این، مسئولان شهری مطرح می‌کنند که این طرح براساس مدل‌های جهانی تدوین شده اما با یک بررسی ساده می‌توان دریافت که ساختار این طرح از زمین تا آسمان با الگوهای موفق جهانی دارای تفاوتی آشکار است و به هیچ وجه حتی با ارفاق هم نمی‌توان به طرح جدید ترافیک نمره قبولی داد بنابراین مقایسه آن با طرح‌های جهانی اشتباهی استراتژیک است. الگو قرار دادن سایر کشورها در طرح پیشِ‌رو مشاهده نمی‌شود و می‌توان گفت این طرح کاملاً با نمونه‌های جهانی متفاوت است. این تفاوت آن‌قدر فاحش است که حتی می‌توان به‌سادگی اشکالات آن را مطرح کرد. مصداق این سخن هم افزایش تعرفه در زمان آلودگی هواست، یعنی در واقع برای هنگامی که کیفیت هوا ناسالم است به‌جای ممانعت از تردد خودروهای آلاینده، ۵۰ درصد افزایش تعرفه در نظر گرفته شده است، در حالی که سایر شهرهای جهان در زمان ناسالم بودن شاخص کیفیت هوا مانع تردد تمام خودروهای آلاینده شده و اجازه نمی‌دهند فردی با پرداخت تعرفه بالا از خودروی شخصی‌اش استفاده کند. اگر همه کمی‌ها و کاستی‌ها و به‌تعبیر دیگر ایرادهای طرح جدید ترافیک را درست مثل یک پازل کنار هم قرار دهیم، آنگاه درمی‌یابیم این طرح کارآیی لازم را ندارد و تنها ثمره آن درآمدزایی است، در این صورت راحت‌تر با اظهارات صاحب‌نظران و کارشناسان همراه می‌شویم چرا که مطابق پیش‌بینی‌های کارشناسان امور شهری با این روند سه ابرچالش این کلان‌شهر نظیر ترافیک، آلودگی هوا و نبود ظرفیت لازم برای حمل‌ونقل عمومی به‌قوت خود باقی می‌ماند و حتی شکل حادتر و پیچیده‌تری به خود خواهد گرفت. بی‌شک برای نوشتن طرح‌های این‌چنینی که با جان آدمهای بسیاری سروکار دارد و منافع افراد بسیاری در گروی اجرای درست آن است، باید نگاهی جامع‌تر به مسائل حوزه ترافیک و آلاینده‌های هوا داشت تا حداقل وضع کلان‌شهری مثل تهران از گذشته بدتر نشود. حالا تمامی صاحب‌نظران یک‌صدا عنوان می‌کنند که پای این طرح حسابی می‌لنگد، طرحی که به‌اعتقاد منتقدان طرحی شتابزده، عجولانه و غیرکارشناسی است و انگار برای تدوین آن با کارشناسان مشورت‌های لازم صورت نگرفته است. شاید بهتر باشد این گونه بگوییم که این طرح در حقیقت حیاط خلوتی برای درآمدزایی بیشتر شهرداری است و آن طور که از ظواهر امر برمی‌آید، آنچه نزد مدیران شهری فعلی بهایی ندارد جان شهروندان است.