کتاب در 2003 چاپ شده و تا 2005 تجدید چاپ شده است. اهمیت کتاب به دلیل مباحث پایه راهبرد کلان آمریکاست که برای استفاده علاقه‌مندان خلاصه ای از فصل دوم و ششم در زیر می‌آید: فصل دوم-"مهمترین تدبیر یک استراتژی بزرگ تعیین منافع ملی یک دولت است.پس از تعریف آن،نوع،مقدار و منابع مورد نیاز آن و روش به کارگرفتن برای موفقیت مشخص می شود.در تدبیر نیاز به رتبه بندی در منافع به دلیل مناقشه آمیزبودن با یکدیگر داریم.ایالات متحده یک منافع حیاتی دارد که جلوگیری ازحمله نظامی به کشور است و 3منفعت مهم دارد.امنیت شامل حفاظت از منافع سرزمین،تهاجم و تخریب است که شامل حفظ حاکمیت سیاسی و حفاظت فیزیکی است.اولویتهای بعدی پیشگیری از حملات شیمیایی،هسته ای و بیولوژیکی به ویژه توسط تروریست ها،حفاظت از اوراسیا است.درباره ی اولویت ها باید توضیح دادمثلا اگر باز بودن اقتصاد جهانی به نفع ایالات متحده است،اما بسته بودن آن به ضرر آمریکا نیز نیست،زیرا90 درصدمواد اولیه کالاهای تولیدی در داخل کشور تامین می شود و ازاین حیث خطری جدی متوجه نیست.یا گسترش دموکراسی گرچه مهم است،اما تاثیری بر امنیت ملی آمریکا ندارد.یا تغییرات آب و هوایی نباید به فاجعه منجر شود.سایر مسائل مانند محیط زیست نیز از این منطق برخوردار است.زمانی ایالات متحده مستقیم از نیروی نظامی استفاده می کندکه تهدیدی از منظر هسته ای،بیولوژیک و شیمیایی موجب تهدید باشد.امنیت سرزمینهدف اولیه استراتژی بزرگ امنیت سرزمینی(جلوگیری ازحمله،تهاجم،انهدام)ویا فتح سرزمین و افراد مقیم آن و حفاظت از حاکمیت سیاسی به ویژه تهدیدات NBCوحملات تروریستی است.بررسی های لازم حاکیست نیروهای دریایی،هوایی و زمینی سایرکشورها قادر به حمله ی متعارف نظامی به آمریکا نیستند،تنها تهدیدجدی پرتاب موشک های کروز به مقیاس وسیع از دریا و هواست لکن دولتی با این ویژگی هاوجود نداردکه توان حمله را داشته باشد.حملات NBCاز سوی دولت های طبیعی(نرمال)انجام نمی گیرد.دولت های طبیعی آن هایی هستند که اهداف توسعه طلبانه ندارند.توصیف این دولت ها برمبنای تصمیم هزینه-فایده است.تهدیدNBCاست توسط رهبران دیوانه و یا تروریست ها انجام شود.سناریوی رهبران دیوانه اشاره به دیکتاتورها دارد.رهبران دیوانه نیزاز این سنخ هستند.البته مبادرت به حمله با تسلیحات NBCبه مثابه مبادرت به خودکشی خواهد بود.(نویسنده سپس به سوابق استفاده از تسلیحات شیمیایی و بیولوژیکی و تهدیدبوش به صدام برای ممانعت از استفاده از تسلیحات مذکور اشاره دارد که بسیار کارساز بوده است.)نمونه ی این نوع عملیات می تواند مشابه عملیات تروریستی متعارف مانند نابودی برج تجارت جهانی2001یاحمله به یکی از 100راکتور نزدیک مناطق شهری باشدکه مورد اخیر یکی از بدترین آنهاست.حمله فرقه ی آئوم در ژاپن و استفاده احتمالی بن لادن از اورانیوم از این نوع است.گروه های تروریستی معمولا انگیزه هزاره گرایی و شهادت طلبانه دارند.سیستم هدف گذاری تروریست هابه سمت انتقام گیری سوق یافته است تا کسب دستاوردهای سیاسی.بهترین استراتژی آمریکا علیه حملات NBCجلوگیری از گسترش آن است.اهداف متعدد آمریکا باید جلوگیری از گسترش ان بی سی و شکیل اجماع جهانی علیه آن و امضای معاهدات عمومی ضد تسلیحات آن به همراه تقویت نهادهای بین المللی باشد.چتر حمایتی از آلمان و ژاپن به عنوان 2متحد کلیدی بایداستمراریابد.هرکشوری باید متوجه این پیام باشد که هرگونه اقدام به استفاده ازNBCعلیه دولت های غیرمسلح به ان بی سی با مجازات شدید آمریکا مواجه خواهدشد.صلح قدرت های بزرگ اوراسیاایجاد صلح عمیق و دائمی در اوراسیا اولین هدف اصلی آمریکاست.آمریکا باید از جنگ و تنش دراوراسیا پیشگیری کند.دراین منطقه جنگ را می توان بین قدرت های بزرگ،کوچک ویا جنگ های نیابتی تقسیم بندی کرد.مساله جلوگیری از گسترش ان بی سی در منطقه مهم است.زمانی باید مداخله ی نظامی کرد که یک جنگ هسته ی مرکزی اتحاد آمریکا را هدف قراردهد.هدف پیشگیری از تنش و جلوگیری از گسترش ان بی سی در منطقه است که موجب می شود تجارت و سیستم بازارمورد تخریب قراربگیرد.احتمال درگیری ناخواسته آمریکا درمنطقه و ورود مستقیم به مسائل چین و روسیه وجودداردزیراتجربه ی تاریخی نشان داده است قدرت های بزرگ ناخواسته درگیر تحولات عمده منطقه خواهندشد.سیاست پیشگیری از جنگ درمنطقه بهتر از هزینه های بعدی است.روسیه در حال رفتن به سمت دموکراتیزه شدن است.چین بین سیاست های بازارآزاد و سوسیالیسم مانده است.سیاست آمریکا بایدصلح در اوراسیا باشد.(نویسنده سپس به مقایسه قدرت کشورها بایکدیگر مانندچین-روسیه-اروپای شرقی وغربی می پردازد.)ایجاد ثبات قیمت نفتاولویت مهم دیگرآمریکاحفظ قیمت معقول وباثبات بهای نفت است.این دسترسی باید به نفت خلیج فارس وجود داشته باشد.آمریکا و کشورهای صنعتی وابستگی به نفت برای چند دهه را خواهندداشت.آمار وابستگی به نفت در جداول آورده شده است.عمده ی ذخایر نفتی و گازی گسترده در خلیج فارس است.در1993 حدود65درصدذخایر نفتی اثبات شده ی جهان درخلیج فارس بوده است.سیاست آمریکا باید جلوگیری از تسلط یک قدرت هژمون منطقه ای بر منابع نفتی باشد.درادامه نویسنده به سوابق جنگ ایران و عراق و حمله عراق به کویت به طور مفصل پرداخته است.فضای باز اقتصاد بین المللیحفظ اقتصاد باز بین المللی هدف چهارم آمریکاست و نسبت به اهداف ذکر شده ی قبلی درجه ی اهمیت پایین تری دارد.واژه ی باز بودن دراین اولویت به معنای نبودن موانع و محدودیت در مبادله ی کالا،خدمات و تکنولوژی و جریان سرمایه بین کشورهاست که موجب رشد اقتصادی می شود.این جریان آمریکا را ثروتمند می کند و دیگر کشورها را هم غنی می کندو برای مصرف کنندگان کالاهای آمریکایی خوب است که موجب تقویت صلح و دموکراسی می گردد.بخش بعد مساله دستاوردهای استاتیک و دینامیک است.استاتیک اشاره به افزایش نتیجه ی تولیدفراورده ها از جابجایی منابع داردکه همان جابجایی از حمایت گرایی به تجارت آزاد است.دینامیک اشاره به دستاوردهای بازارهای بزرگ تر و رقابتی و اقتصادهای با معیار تولید و همبستگی متقابل در جریان همکاری های اقتصادی دارد.کاهش جنگ وتنش به وسیله ی تجارت عملی است و سیاست آمریکا بایدکاهش موانع بین المللی برای فعالیت های اقتصادی باشد.گسترش دموکراسی و حفاظت از حقوق بشراولویت منافع ملی آمریکا گسترش دموکراسی جهانی و حفاظت از حقوق بشر است.دموکراسی بهترین شکل حکومتداری است که مانع مهمی درجلوگیری از کشتار جمعی وضامن حقوق بشراست و رشد اقتصادی و صلح را تضمین می کند.نویسنده با ذکر نمونه ی حکومت در چین -شیلی و کوبا سپساز دموکراسی تعریف و تمجید می کندو ارتباط آن را حقوق بشر را ذکر می کند.مساله ی بعدی این است که تاریخ گواه است در دموکراسی ها جنگ نمی شودو ارتباط بین جنگ و دموکراسی ضعیف است.جلوگیری از تغییرات اقلیمی سختششمین اولویت منافع ملی آمریکاکاستن از گرم شدن زمین است که بااستفاده ازحذف گازهای گلخانه ای انجام می شودوگرم شدن زمین و افزایش گازهای گلخانه ای سبب کاهش کیفیت زندگی آمریکایی ها می شود.افزایش گرمای زمین به2یا3درجه ی سانتی گرادبه آمریکا به دلیل ثروت و اندازه ی بزرگ لطمه نمی زند. ارزیابی تهدیداتدر ادامه جدول ارزیابی تهدیدات آمده است:دردفاع از امنیت سرزمینی تهدیدی است که نسبتا وجوددارد.درصلح عمیق بین قدرت های بزرگ اوراسیادرحال حاضر تهدیدنیست.دردسترسی به نفت باثبات با قیمت معقول درحال حاضر تهدیدنیست.درتحکیم دموکراسی وگسترش حقوق بشر تا حدودی تهدید وجوددارد.در مسائل اقلیمی نسبتا تهدید هست. خلاصه فصل ششم: درگیری گزینشی و استراتژی های بدون ابزاراگر ایالات متحده بعداز این انزواگراشود یا به توازن فراساحلی روی آورد،باید همه ی اتحادهای نظامی به ویژه با ناتو یا ژاپن را رها کند و پایگاه های خارجی خود را به داخل منتقل کندو باید ازنیروهای مسلح خود برای بازدارندگی یا شکست یک حمله به سرزمین و یا جلوگیری از ظهور یک هژمون در اوراسیا و یا مشارکت با حملات علیه تجارت آمریکا در دریاها ویا علیه شهروندان در خارج استفاده کندو باید از همه ی مسائل مخاطره آمیز خودداری کند.درگیری گزینشی برعکس پایگاه هاو اتحادها و یا نیروها را در اوراسیا حفظ می کندو در جهت اعزام نیروها تلاش می کند.در انتخاب بین دو رهیافت -استراتژی های بدون ابزار و درگیری گزینشی باید به مزایا،هزینه ها و رسیک هررهیافت توجه کرد.در فضای سیاست گذاری خارجی واستراتژی های کلان گزینش آسان نیست.در مقایسه با هزینه و مزایا در کوتاه مدت راهبردهای بدون ابزار ارزات تر و ریسک کمتری دارد و درگیری گزینشی هزینه های بیشتری تحمیل می کند ،گرچه مزایای کمتری دارد.درگیری گزینشی در میان مدت شیوه ی بهتری برای دفاع از منافع آمریکاست.در بخش بعدی مقایسه ی بین درگیری گزینشی با راهبردهای بدون ابزاردر 6 بعد بررسی می شود.کنترل گسترش تسلیحات ان بی سی،دفاع علیه حملات تروریستی بزرگ،حفاظت از صلح و ثبات در اوراسیا،حفاظت از منافع اقتصادی آمریکا،توسعه ارزش های حقوق بشری و دموکراسی آمریکایی و جلوگیری از آینده ی نامطمئن.گسترش تسلیحات NBC: مهمترین تفاوت بین درگیری گزینشی و راهبردهای بدون ابزار مربوط به دیدگاه های آن ها درباره ی خطر ان بی سی است.هردو این فرض را دارند که اگر آمریکا اتحادهای نظامی را رها کند ،این تسلیحات گسترش می یابد.هردو رهیافت بر اوراسیا و خلیج فارس تاکید دارند،زیرا معتقدنددولت های این مناطق تمایل به این تسلیحات دارندو هردو رهیافت براین فرضیه استوار است که بدون حضور با ثبات چتر هسته ای دولت های منطقه به ویژه ژاپن-کره شمالی -عربستان و حتی آلمان احساس نیاز به حمایت برای دفاع از خود دارند.حتی رقابت های امنیت منطقه ای تولید این سلاح ها را ایجاب می کند،به ویژه در حوزه ی هسته ای.در نتیجه تسلیحات ان بی سی در صورت ترک آمریکا از اوراسیا گسترش می یابد.مدافعان راهبرد بدون ابزار معتقدندکه گسترش ان بی سی اندک است و خطری برای آمریکا ندارد،زیرا بازدارندگی هسته ای آمریکا امنیت را به همراه داردو دخالت منطقه ای آمریکا سبب کاهش امنیت کشورها می شود و ریسک ورود به جنگ های منطقه ای با رویکرد ان بی سی را افزایش و امنیت سرزمینی آمریکا به خطر می افتد،لذا این ها مخالف مداخله هستند.رهیافت درگیری گزینشی معتقد است که تسلیحات ان بی سی بسیار خطرناک هستندو می توانند علیه ملت ها و نیروهای مسلح و متحدان به کار بروند.گرچه حامیان آن کارایی بازدارندگی هسته ای را در بازداشتن حملات به سرزمین کم نمی دانندو در سودمندی عمومی آن معتقدند خطر استفاده از تسلیحات ان بی سی همواره علیه همسایگان و سرزمین آمریکا وجود دارد.نویسنده مدعی است تفاوت هایی بین متقاضیان این تسلیحات وجوددارد.کشورها،رهبران یا تروریست ها هریک با نیاتی به دنبال تسلیحات هستند.ایران،عراق و لیبی از جمله ی آن ها هستندکه از تروریسم حمایت می کنندوخواهان برهم زدن وضع موجود مناطق هستند.احتمال دستیابی اسلام گرایان و عناصری از پاکستان به تسلیحات هسته ای وجود دارد.در مجموع درگیری گزینشی بیشتر به نگرانی از گسترش ان بی سی نسبت به دولت ها و گروه های متخاصم ارتباط دارد.دفاع سرزمینی علیه تروریسم بزرگ مساله ی اصلی انجام بهترین کار برای حفاظت از مرزهای آمریکا علیه تروریست هاست.یافتن و خنثی کردن عملیات آن هادر ورود به کشور و واکنش کارا و سودمند برای توقف عملیات علیه آن هاست.بحث بیشتر این است که کدام رهیافت برای مقابله با حملات علیه آمریکا بهتر است.بهترین کار علیه تروریست ها باید قبل از دسترسی سرزمینی آن ها و نفوذ ناپذیری به ویژه توسط سرویس اطلاعاتی،عملیات مخفی و عملیات کشف پلیسی صورت گیرد.در بحث عملیات مخفی ،براندازی سلول های تروریستی قبل از عملیات نیاز به همکاری اطلاعاتی با متحدان دارد.مثلا در موضوع افغانستان-طالبان و القاعده.به عنوان مثال درگیری گزینشی در این عملیات با 60000نیروی آماده در خلیج فارس اهمیت دارد.نویسنده به نقل از باری بوزان می نویسدکه نیروهای پلیس نظامی متحدان بهترین ابزار برای مقابله با تروریست ها در مرزهای ملی خودشان است.درگیری گزینشی با حضور متحدان آماده بهتر از راهبردهای بدون ابزاراست ورهیافت بهتری برای شکست تروریست هاست.بحث بعدی نویسنده بر بن لادن-سیاست های خاورمیانه ای آمریکا و اسرائیل و پاکستان و مناقشه ی فلسطینی ها و اسرائیل است که بحث مفصلی دارد و بر توقف الحاق کرانه ی باختری معطوف می شود.او مدعی است آمریکا تساهل زیادی در این زمینه دارد و باید اقدام اسرائیل در غزه و کرانه ی باختری متوقف شودو آن را به فلسطین واگذار نماید.زیرا امنیت اسرائیل تضمین می شود.حتی حضور نیروی نظامی آمریکا در عربستان ضرورتی ندارد.ثبات و صلح قدرت های بزرگ اوراسیاییتفاوت سوم بزرگ بین دو رهیافت در منطقه ی اوراسیاست.بحث صلح قدرت بزرگ و آمادگی حضوراعتقاد براین است که افزایش رقابت های امنیتی منطقه ای به منافع آمریکا لطمه می زندلذا باید صلح و امنیت در منطقه حاکم باشد.استدلال نویسنده این است که سربرآوردن یک قدرت هژمون در منطقه ی اوراسیابرای امنیت آمریکا خطرناک خواهد بود.مولفه های درگیری گزینشی برای درباره ی هژمون در اوراسیا نگران است زیرا در نهایت نتیجه این خواهد شد که تجارت از بین برود،سلاح های ان بی سی گسترش یابد و معاهده ی ممنوعیت تکثیر تسلیحات تضعیف شود و حکومت های مرتجع به تسلیحات کشتار جمعی دست یابند و چنین رقابت ها یا جنگ هایی توازن منطقه را از بین می برد.لذا حضور نیروهای آماده(فوروارد)در منطقه مهم است.هزینه عدم حضور و بازگشت و سپس حضور مجدد بسیار زیاد خواهد بود و آمادگی این نیروها در منطقه ایجاد ثبات خواهدکرد.درگیری گزینشی وآمادگی نیروها بیش از انزواگرایی یا توازن فراساحلی نیروهای نظامی را آماده نگه می دارد.در راهبردهای بدون ابزار همه ی نیروهای مسلح به جز نیروی دریایی به داخل فراخوانی می شوند زیرا اعتقاد براین است که محیط خارجی بی خطراست.درنتیجه درگیری گزینشی و توازن فراساحلی با هم در هزینه ها،خطرها و مزایا در ماندن یا ترک منطقه اوراسیا مغایرت دارند.توازن فراساحلی درخطر بروز مجدد جنگ جهانی اول و دوم آمادگی دارد تا اوراسیا را ترک کندو در صورت ضرورت تهدید از هژمون منطقه ای بازگردد.محاسبه می کند هزینه های بازگشت کمتر از هزینه ی ماندن است.امادرگیری گزینشی ترک منطقه را برای منافع منطقه ای آمریکا خطرناک می داند.ابطال مباحث متقابلسه چالش بحث برانگیز درباره ی استراتژی های بدون ابزارتوسط درگیری گزینشی در مساله ی صلح و ثبات در اوراسیامطرح است که به آن پرداخته می شود: 1-جنگ بین دو یا قدرت های بزرگ تر اوراسیا ضربه ی عمده ای به منافع اقتصادی آمریکا نمی زند.به استناد گلز و پرس استدلال این است که اگر یک قدرت بزرگ فارغ و برکنار از مسائل جنگ باشد،متحمل مشکل اقتصادی نمی شود وحتی سود می کند،زیرا برابر سازوکار تجارت ثروت جنگ از متخاصمین به کشور بی طرف منتقل می شود.در پایان بحث گلز و پرس به تاثیر جنگ جهانی اول و دوم بر اقتصاد به ویژه مسائل مالی آمریکا می پردازند. 2-احتمال به هرنوع جنگ قدرت های اوراسیا به دلیل حضور ثبات زای تسلیحات هسته ای پایین است.تسلیحات اتمی ابزاری عالی برای دفاع است و ترس متقابل دارندگان تسلیحات هسته ای حرکت تصاعدی به سمت کاربرد آن را پایین می آورد.نویسنده سپس به مصداق ها و الگوهای رایج دراین باب می پردازد.مهمترین ان ها مسایل هندو پاکستان-کره شمالی و چین هستند و درجایی نتیجه می گیردتسلیحات هسته ای دارای بازدارندگی مطلق نیستند.سپس نتیجه می گیرد هیچ یک از ابزار مذکور نقش قطعی در بازدارندگی ندارند.در نهایت نتیجه می گیردهمه ی این ابزارهای صلح آمیزدر صورتی کارایی دارند که نیروهای آمریکا نیز در منطقه حضور داشته باشند. 3-اروپا اکنون دارای یک اجتماع امنیتی متکی به خود است که نیازی به حضور نیروهای آمریکا در منطقه ندارد.استدلال نویسنده این است اجتماع امنیتی کثرت گرا نیاز به حضور درازمدت ایالات متحده ندارد.اشاره نویسنده به تعریف جامعه ی کثرت گرای کارل دویچ در 1957 در توضیح این جوامع و جوامع امنیتی ادغام شده در نظریه ی ارتباطات در رهیافت همگرایی است.چتر امنیتی آمریکا از جنگ جهانی دوم به بعد آن قدر قوی بوده که ناتو وان ای سی(جامعه ی آتلانتیک شمالی رشد و تقویت شده است وپس از 50 سال بهتر اس این منطقه به خود نیز متکی باشد.خلاصهاندیشیدن درباره ی برداشتن نیروهای نظامی از اوراسیا مانند این است که درباره ی ادامه ی بیمه آتش سوزی تصمیم گرفته شود.آیا پس از نیم قرن می توان پوشش آتش سوزی را حذف کرد با استدلال اینکه آتش روی نداده است.پاسخ درگیری گزینشی منفی است.پروژه ی قدرت زمان صلح و منافع اقتصادیدرگیری گزینشی 4مزیت اقتصادی برای حضور نظامی آمریکا در اوراسیا دارد.اول سبب ثبات وپیشرفت فضای سیاسی و رشد تجارت و استقلال می شود.دوم حضور نظامی آمریکا درخلیج فارس منجر به حفظ ذخایر نفتی منطقه و تقسیم آ« بین دولت های منطقه می شود و هدف جلوگیری از هژمون شدن یک قدرت است.سوم اتحادهای نظامی آمریکا از حمل کالاهای آمریکایی،خدمات و سرمایه گذاری آن حمایت می کنند.حمایت گرایی نظامی از اقتصاد در ادامه طرح می شود.هدف توضیح پیوند منافع اقتصادی آمریکا با پروژه ی نظامی است.پیشبرد ارزش هایی آمریکایی و حفاظت از محیط زیستدرگیری گزینشی در قبال ارزش های آمریکایی مانند حقوق بشر و دموکراسی و حفاظت از زمین در مقابل گرم شدن آن کارکرد بهتری دارند و راهبرد بدون ابزار از این منظر کمتر به این مسایل توجه دارد.مصونیت علیه عدم اطمیناندراین مساله هم درگیری گزینشی بهتر از راهبرد بدون ابزار عمل می کند.راهبردهای بدون ابزار خوب عمل نمی کنند زیراآن ها به ائتلاف نیروهای آماده ی آمریکااجازه خرد شدن،رها کردن نیروهای آماده و فقدان نظارت روی تسلیحات دیگر قدرت ها می دهد.نتیجه گیریراهبردهای بدون ابزارجهان را خطرناک و کمتر شکوفا می کند.درگیری گزینشی صلح و کامیابی بیشتری برای جهان دارد.درگیری گزینشی بهترین استراتژی برای آمریکا در نظم جاری جهانی است.درگیری گزینشی فقط یکی از 3استراتژی بزرگ ممکن است که ماهیت بین المللی فعال و آماده داردو کارآمدترین حافظ منافع آمریکا به عنوان قدرت نظامی و بهترین گزینه است.