می‌خواست در آنجا هم همین کسب و کار را ادامه دهد. محل کوچکی اجاره کرد. هرروز صبح مقوای پشتِ درِ مغازه را از حالت close به سمت open برمی‌گرداند و منتظر مشتری می ماند. چند ماه گذشت. باوجود تحمل آن‌همه دشواری برای رفتن به امریکا، قیدِ ماندن در آنجا را زد. آتلیه را تحویل داد و با یک نتیجه‌گیری ساده به ایران برگشت: آمریکایی‌ها؛ چه برای خود عروسی و چه برای فیلم و عکس عروسی، اصلاً مانند ایرانی‌ها خرج نمی‌کنند. به کلیسایی می‌روند، در یک رستوران کوچک عصرانه یا شام ساده‌ای می‌خورند، می‌نوشند و می‌رقصند و در این حین چند عکس یادگاری می‌گیرند؛ آن‌هم با گوشی تلفن همراه! بسیاری از مهمانان با گوشی خودشان با عروس و داماد سلفی می‌گیرند و خاطره آن روز را ثبت می‌کنند و خداحافظ! این روزها صفحه‌های زیادی در شبکه‌های اجتماعی و به‌خصوص اینستاگرام در خصوص ارائه خدماتِ « صنعت عروسی» راه‌اندازی شده است. ِست جواهرات شیک، لباس عروس و داماد، عطر و اودکلن، عکاسی و ساخت کلیپ، گل عروسی، تزئین ماشین عروسی، باغ و عمارت برای عکس عروسی، فینگرفود برای عروسی، تزئین سفره عقد، اجاره هلیکوپتر برای جشن عروسی، کارت عروسی خاص، برگزاری عروسی رؤیایی در شهرهای ترکیه، و هزاران تبلیغ دیگر که هرروز بر سرمان آوار می‌شوند. چند سال قبل، ارائه‌دهندگان این خدمات، خودشان با دوربین‌های معمولی از نمونه کارهایشان عکس می‌گرفتند و از طریق اینستاگرام منتشر می‌کردند. ولی به‌تدریج به معجزۀ اینستاگرام برای « مخ زنی» پی بردند. عکاسان حرفه‌ای استخدام کردند تا حساب‌شده‌تر بتوانند نگرش دیگران را تغییر دهند. در دهه های گذشته کم و بیش مهم‌ترین واحد اجتماعی در بیشتر جوامع صنعتی، خانواده بوده است. ولی در طول تاریخ همیشه این‌چنین نبوده است. خانواده، به‌تدریج از شکل گسترده( زندگی چند نسل در یک خانه) به شکل هسته‌ای(زندگی والدین و فرزند/ فرزندان مجرد در یک خانه) درآمد. واحد اجتماعی در برخی از دوره‌های تاریخی قبیله و طایفه بود. خانواده در قبیله و طایفه حل می‌شد و هویت مستقلی نداشت. ظهور خانواده هسته‌ای به معنای کوچک شدن تعداد اعضای خانواده بود. اگر جشن عروسی را مبنا قرار دهیم هر چه به سمت قدیم می‌رویم عروسی‌ها؛ هم ازنظر زمان و هم ازنظر وسعت گسترده می‌شوند. عروسی ممکن بود یک یا دو هفته طول بکشد و تمام اعضای یک طایفه یا قبیله هم به عروسی دعوت شوند. هنوز هم در بعضی از مناطق کوچک کشور وضعیت همین‌طور است. با تغییر خانواده به نوع هسته‌ای، عروسی‌ها کوچک‌تر شد. با کاهش روابط خویشاوندی، در کشورهای صنعتی امروز، مراسم عروسی دیگر آن وسعت قدیم را ندارد. عموما ثبت روزی خاطره‌انگیز؛ سهیم کردن شادی‌ها با خانواده و دوستان، و با امکانات در دسترس و در حدّ توان، مد نظر است. آنچه در کشور ما در حال اتفاق است برخلاف روند جهانی تحولات جوامع است. نخست آنکه ُبعد یا تعداد اعضای خانواده در ایران به سمت کوچک‌تر شدن می‌رود و وسعت روابط خویشاوندی نیز روزبه‌روز محدودتر می شود؛ ولی در مقابل؛ شکوه و عظمت عروسی‌ها روزبه‌روز مبسوط‌تر می‌شوند! دوم آنکه در جامعه جدید معمولاً « رضایت فرد» و نه « قضاوت دیگران» اهمیت می‌یابد. ولی در کشور ما رضایت فردِ (ظاهراً) مدرن با تکیه بر قضاوت دیگران تأمین می‌شود! نما و نمایشِ شکوه عروسی و به رخ کشیدن آن روزبه‌روز جدی‌تر می‌شود و گویی مسابقه‌ای پنهان در این خصوص شکل گرفته است. در طول فرآیند مراسم عروسی هم کسی از شاد بودن و خوشحالی عروس و داماد سوال نمی کند. سوالها اغلب درباره آورده ها و برده هاست. همه ما در این بازی مقصریم. داشتن عروسی باشکوه یک‌طرف، نمایش آن از طریق شبکه‌های اجتماعی معضل دیگر این روزهای ماست. قبلاً اگر فیلم عروسی کسی لو می رفت تهدید به خودکشی می‌کرد ولی امروزه برای به رخ کشیدن و نمایش شکوهِ عروسی از طریق شبکه‌های اجتماعی، آدم‌ها از همدیگر سبقت می‌گیرند! متأسفانه تصور والدین نیز آن است که با برگزاری یک عروسی پرجلال و شکوه، وظیفه پدر-مادر بودنشان تکمیل خواهد شد. درنهایت یک واقعیت تلخ دیگر هم وجود دارد: با توجه به رشد بیش‌ازپیش طلاق در ایران، برگزاری چنین عروسی‌هایی چندان برایم قابل‌فهم نیست. باید مراقب شگردهای مختلف بازاریابان برای تشویق و ترغیب ما به مصرف تظاهرآمیز و تفاخر آمیز بود. آنان دارند موجی می‌سازند که اگر آگاه نباشیم گرفتارش خواهیم شد. عروسی‌های آنچنانی در سایر کشورها هم وجود دارد ولی صرفاً برای اقلیتی محدود که تلاش می‌کنند از طریق به رخ کشیدن بریزوبپاش‌ها و ثروتشان، توجه خبرنگاران را جلب کنند و تبدیل به سلبریتی شوند.