کد خبر: 39153
منتشر شده در دوشنبه, 23 بهمن 1396 08:00
وقتی مردم می بینند اصل قضیه که نابرابری اجتماعی و اقتصادی است فراموش شده، رانت و قاچاق و سایر مفاسد سر جایش هست، تأثیری که این آزادی ها می گذارد جز هتک حرمت، پرده دری و بی اعتقادی، غیبت، گستاخی، خشونت و به هم پریدن ثمری نخواهد داشت. به نظر من در شرائط بد، مسئولان نباید مخالف خوانی کنند بلکه باید...
وقتی مردم می بینند اصل قضیه که نابرابری اجتماعی و اقتصادی است فراموش شده، رانت و قاچاق و سایر مفاسد سر جایش هست، تأثیری که این آزادی ها می گذارد جز هتک حرمت، پرده دری و بی اعتقادی، غیبت، گستاخی، خشونت و به هم پریدن ثمری نخواهد داشت. به نظر من در شرائط بد، مسئولان نباید مخالف خوانی کنند بلکه باید کار کنند و شهامت و شجاعت تصمیم های درست را داشته باشند. آدم به یاد داستان آن فرد گرسنه می افتد که از شدت گرسنگی گریه می کرد، در کنارش کسی نشسته بود که نان داشت. کسی که نان داشت با او در گریه همدردی می کرد ولی می گفت نمی توانم به تو نان بدهم و یا نمی خواهم بدهم.
به نظر من داستان پاره ای از مسئولان اینطور شده که مخالف خوانی کنند. اینقدر آیه یأس خواندن خود نوعی فرافکنی است که من نبودم پس کیست؟ آنهائیکه در رأس هرم قدرت قرار دارند چرا چنین می کنند؟ آیا این لوث کردن مسئولیت ها نیست؟
اینکه همه اظهار یأس می کنند از یک منظر درست است که مردم را امین می دانند ولی از طرف دیگر اگر مشکل را فهمیدید باید سریعا حل کنید و یا اگر نمی توانید کنار بکشید. به عنوان مثال وقتی معاون اول اظهار می¬کند فساد نهادینه شده است؛ وقتی رئیس برنامه و بودجه می گوید خزانه خالی است و یا رئیس جمهور می¬گوید ما خزانه را خالی تحویل گرفتیم؛ و یا بعضی ها می گویند بانک ها و صندوق ها ورشکسته هستند و رئیس بانک مرکزی هر چه در باره ارز اظهار نظر می کند خلافش اتفاق می افتد و مسائلی مانند آن. و یا وقتی دادستان کل کشور در همین دو سه شب پیش در شبکه خبری 2 درتاریخ 16/11/ 96 می¬گوید وزارت محترم اطلاعات، اطلاعات منظم ندارد، در واقع به کی ضربه زده است؟ البته نه محترم را بگوید و نه افشاگری کند که وزارت اطلاعات، اطلاعات منظم ندارد. این اعترافات نه تنها مردم دلسوز را خرسند نمی کند بلکه ناراحت و در مقابل، دشمن را شاد، و مطلع از اینکه همه چیز ته کشیده است.
مگر این دولت و ملت نبود که در زمان جنگ با دست خالی آن را اداره کردند که نه مردم متوجه شدند و نه دشمن توانست از آن سوء استفاده کند. جنگ داخلی فقط بد گفتن به هم نیست تحقیر، یا دست کم گرفتن یکدیگر هم نوعی جنگ است. به جای این همه بشود و بشود ها کارهائی را که شده است بگوئید. البته سهم دیگران و قبلی های خود را هم فراموش نکنید که فردا نوبت خودتان است.این ها همه اعترافات تکان دهنده ای است که ضمن بیان ناکار آمدی مجریان امور، مردم می پرسند که عامل این ناکارآمدی ها کیست؟ و از همه مهم تر دشمن است که دست شما را می خواند؛ ضمن اینکه گاهی آنها اطلاعات را از شما دقیق تر دارند، و هیچ نمی پرسید که این اطلاعات از کجا درز می کند و چگونه درز می کند. دست کم این ها را می توان به طریقی دیگر گفت و یا قبلا هماهنگی کنید و بعد بگوئید و منتظر تبعاتش هم در جامعه باشید. ای کاش مسئولان حرف نمی زدند و یا قبلا حرف ها را با هم هماهنگ می کردند و بعد اشاعه اطلاعات می کردند.
من به یاد این آیه قرآن افتادم که در وصف افراد مؤمن فقیر که نمی خواهند دشمن بدخواه و متکبر و طعنه زنِ آنها متوجه شود آنچنان رفتار می کنند که می پندارد که آنها بی نیاز اند. این آیه می گوید: یحسبهم الجاهل اغنیاء من التعفف. جاهلان بی خرد و طعنه زن می پندارند که این افراد بی نیاز اند در حالی که آنها نمی خواهند سر پیش این دون صفتان خم کنند. جاهل در اینجا منظور بی سواد نیست بلکه منظور آنی است که در مسیر درست حرکت نمی کند و یا با شما دشمن است. و تعفف و یا عفاف و پاکدامنی هم فقط در رابطه با زندگی شخصی نیست. رعایت آن در زندگی اجتماعی اهمیت بیشتری دارد. اغنیا پنداشتن شما هم به این معنا است که دشمن نتواند راز درون زندگی شما را بفهمد.
آیا ما در رابطه با مسائل ملی خود باید همه چیز را بر سر بازار جهان به حراج بگذاریم و به ویژه آبروی خود را؟ آیا راهش این است و یا باید به جای این مخالفخوانی ها راه حل پیدا کرد و از خود شروع کرد؟
این روشی را که دولتمردان کشور پیش گرفته اند ره به جائی نمی برد و این اعتراف ها و یا افشاگری ها و چنگ به صورت یکدیگر زدن ها جز ناکارآمدی خود را به اثبات رساندن و زبان طعن و گله و پرخاشگری را باز کردن نتیجه ای ندارد و این همانست که سعدی علیه الرحمه می گوید:یکی بر سر شاخ، بُن می بریدخداوند بســـــتان نظر کرد و دیدبگفتا که این مرد بد مـــــی کندنه بر دیگری بل بخود مـی کند
باید نگاه را عوض کرد و مرد تصمیم بود و بدون بزرگنمائی کار خود و انداختن تقصیر به گردن دیگران، سیاست مستقل ملی را پی گرفت.با یکی از استادان صحبت می کردم می گفت در جلسه ای در باره پیشرفت چین صحبت بود. او می گفت،گفتم درست است ولی دولت چین تا کنون هیچ انتخاباتی را برگزار نکرده است، ولی شورای سرپرستی، آنچه را به صلاح می داند با قاطعیت عمل می کند. ما باید خط مشی مدیریت کشور را یا با تعارف و یا با انتقاد پی گیری نکنیم. از یک کشوری الگو بگیریم و بر آن پا بفشاریم. از اصلاح طلب و اصول گرا عدول کنیم و همه به فکر کشور باشیم و دست در دست هم برای یک کشور کار کنیم.
نوشتن دیدگاه