کد خبر: 58609
منتشر شده در دوشنبه, 09 مهر 1397 15:44
مرگ دختر ۱۵ ساله با خوردن باگت | آخرین روزهای زندگی به روایت پدر و مادر به گزارش همشهري آنلاين به نقل از گاردين، ناتاشا عدنان-لپروز تابستان دو سال پيش همراه پدر و دوست مدرسهاش در پرواز لندن به پاريس هواپيمايي بريتانيا نشسته بود كه ناگهان حالش به هم خورد و روي زمين افتاد. هر چند پدر ناتاشا...
مرگ دختر ۱۵ ساله با خوردن باگت | آخرین روزهای زندگی به روایت پدر و مادر
به گزارش همشهري آنلاين به نقل از گاردين، ناتاشا عدنان-لپروز تابستان دو سال پيش همراه پدر و دوست مدرسهاش در پرواز لندن به پاريس هواپيمايي بريتانيا نشسته بود كه ناگهان حالش به هم خورد و روي زمين افتاد. هر چند پدر ناتاشا ميدانست بدن او به شدت به كنجد حساس است و آلرژي دارد اما مديران ساندويچيهاي زنجيرهاي پرت اِمانژي از نظر قانوني موظف نبودند روي بسته نان باگت خود عبارت «تهيهشده از كنجد» را بنويسند و نبودن همين دو واژه جان دختر نوجوان را گرفت.
«تاشي، عاشقتم عزيزم. خيلي زود ميآم پيشت. ميآم پيشت.» اين آخرين واژههايي بود كه تانيا عدنان-لپروز به ناتاشا گفت؛ دختري كه 1290 كيلومتر آنطرفتر روي تخت بيمارستاني در فرانسه دراز كشيده بود. نديم، پدر ناتاشا و همسر تانيا ميدانست كه دخترش شايد تا چند ساعت ديگر بيشتر زنده نباشد. او گوشي همراه خودش را روي بالش كنار گوش ناتاشا گذاشت و از تانيا خواست براي آخرين بار با او حرف بزند: «همين الان ازش خداحافظي كن.»
تانيا در فرودگاه استانستد لندن منتظر پروازي بود تا خودش را به فرانسه و بالين دخترك برساند. نديم اما نميخواست او فرصت را از دست بدهد: «وقت رو تلف نكن. اون ممكنه هر لحظه از دنيا بره. يه چيزي بگو. همين الان. شايد ناتاشا بشنوه.» پدر و مادر ناتاشا روز شنبه سكوت خود را شكستند و پس از پشت سر گذاشتن بازجوييها و بررسيهاي پنج روزه، آخرين لحظههاي حضور بر بالين دخترشان را براي نخستين بار روايت كردند.
از شواهد و قراين چنين برميآيد كه شايد مرگ ناتاشا بتواند جان صدا و هزاران نفري را نجات بدهد كه به برخي مواد غذايي حساسيت شديد دارند و چون توليدكنندگان الزامي به استفاده از برچسبهاي هشداردهنده ندارند، هر لحظه ممكن است اتفاقي مشابه براي يكي از آنها رخ دهد. دكتر شان كامينگز، كارشناس پزشكي قانوني معتقد است ساندويچي پرت در ماجراي مرگ ناتاشا به دليل ندادن هشدارهاي لازم شايسته سرزنش است.
كامينگز قصد دارد از مديران پرت و وزير محيط زيست و غذاي بريتانيا بخواهد يك دگرگوني اساسي در نظام برچسبزني روي مواد غذايي به وجود بياورند. ضمن اينكه خانواده عدنان-لپروز هم ميخواهند از شركت پرت براي مرگ دخترشان به دادگاه شكايت كنند. مادر ناتاشا ميگويد: «او روي كوتاهي ما نمرد، كوتاهي از پرت بود؛ آن هم به لطف نبودن دو واژه روي ساندويچ. اگر تاشي ميدانست نان باگت از كنجد درست شده، هرگز لب به آن نميزد.»
پدر هم با يادآوري لحظههاي حضور ناتاشا در پرواز هواپيمايي بريتانيا خودش را در مرگ او مقصر ميداند و ميگويد: «من عاشق دخترم هستم. ما يك روح بوديم در دو بدن. دوست داشتم هزاران بار بميرم تا او زنده بماند. 15 سال تمام ارزشمندترين دارايي زندگيام را پرورش دادم و چيزي مهمتر از دخترم در زندگي نداشتم. آن لحظه چطور ميتوانستم باور كنم او را از دست دادهام؟ من تا آخر عمر با اين درد زندگي خواهم كرد.»
تانيا دست به اتاق دخترش نزده است: «لباسهايش هنوز روي زمين است و كتابها و دفترهايش روي ميز. كيف مدرسهاش را باز نكردهايم و بستهاي كه آن روز مدرسه برده بود، همانجاست.» يكي از مقصران مرگ ناتاشا هم شايد شركتي باشد كه سرنگ تزريق آدرنالين توليد ميكند. نديم عدنان در هواپيما با سرنگ 16 ميليمتري به دخترش آدرنالين تزريق كرد، در حالي كه براي رسيدن 300 ميكروگرم دارو به ماهيچههاي بيمار به سرنگ 25 ميليمتري نياز است.
يك سال پيش از مرگ ناتاشا، چند مورد درخواست از بيماران مبتلا به حساسيتهاي شديد به ساندويچيهاي پرت رسيده بود تا مواد تشكيلدهنده و حساسيتزا را روي بستهها بنويسند. تانيا ميگويد: «پرت ميتواند براي اجرا نكردن قانون برچسبزني لابي كند و اگر اين اتفاق بيفتد، ميدانند كه ما با آنها مبارزه خواهيم كرد.»
نوشتن دیدگاه