کد خبر: 974
منتشر شده در چهارشنبه, 11 اسفند 1395 05:39
ترامپ؛ موجسواری بر فراز بیاعتباری رسانهها وی از طرفی مستقیم و بی محابا به رسانه های بزرگ آمریکا حمله می برد و آنها را دروغگو، غیر قابل اعتماد و دشمن مردم معرفی می کند و از طرف دیگر خود مستقیم از طریق توئیتر مدام با مردم سخن می گوید و جالب اینکه این رویکرد مورد پذیرش میلیونها نفر از طرفدارانش...
ترامپ؛ موجسواری بر فراز بیاعتباری رسانهها
وی از طرفی مستقیم و بی محابا به رسانه های بزرگ آمریکا حمله می برد و آنها را دروغگو، غیر قابل اعتماد و دشمن مردم معرفی می کند و از طرف دیگر خود مستقیم از طریق توئیتر مدام با مردم سخن می گوید و جالب اینکه این رویکرد مورد پذیرش میلیونها نفر از طرفدارانش نیز قرار گرفته است. اما سؤال کلیدی که در اینجا مطرح می شود این است که دلیل اتخاذ چنین رویکردی از سوی ترامپ چیست و شبکه های اجتماعی و پیام رسان تا چه اندازه در بوجود آمدن چنین رویکردی مؤثر بودند؟
اگر نگاهی به سرخط اخبار و محتوای تحلیلهای رسانه های مهم آمریکایی بیندازیم به وضوح مشخص می شود که اکثر این رسانه ها رویکرد مثبتی نسبت به برنامه ها و عملکرد ترامپ نداشته و مرتبا در حال نقد وی هستند. رسانه های آمریکایی که در دوران تبلیغات ریاست جمهوری کوچکترین خبر فعالیتهای او را پوشش می دادند و با نمایش گافها و افتضاحات سیاسی متعدد وی ، احتمال انتخاب او را بسیار اندک می دانستند، با پیروزی ترامپ دچار نوعی شوک و ناباوری گردیدند و اکثر قریب به اتفاق انها رویکردی انتقادی نسبت به وی در پیش گرفتند. معارضه رسانه ها با دولت ترامپ از مراسم تحلیف ترامپ آغاز شد. زمانی که سخنگوی کاخ سفید مطبوعات را به اعلام نادرست تعداد میهمانان و تلاش برای خلوت نشان دادن این مراسم در مقایسه با گستردگی مخالفتها با ریاست جمهوری ترامپ متهم کرد.
هر چند روزنامه «واشنگتن پست» اتهامات کاخ سفید را بی پاسخ نگذاشت و با انتشار فهرست میهمانان، ثابت کرد که اطلاعاتش درست بوده، با این وجود انتقادات رئیس جمهور تازه کار امریکا از رسانه ها همچنان ادامه داشته است. زمانی که ترامپ از جدیت خود در احداث دیواری بین مکزیک و آمریکا سخن گفت، رسانه های آمریکایی ساعتها برنامه های خود را به تحلیل مضرات چنین سیاستی اختصاص دادند و با تدارک مصاحبه های متعدد با شهروندان مکزیکی که از این سیاست آسیب می دیدند، کوشیدند بی منطق بودن این سیاست را به مخاطبان یاد آوری کنند. محدودیتهای مهاجرتی برای شهروندان هفت کشور اسلامی نیز از دیگر مواردی بود که رسانه های آمریکایی شدیداً بر علیه آن تاختند و از جمله فرید زکریا خبرنگار و تحلیلگر معروف شبکه سی ان ان با ارائه آماری دقیق و تحلیلی کوشید تا نشان دهد سیاست ترامپ در این زمینه کاملا اشتباه است و هیچ نتیجه ای برای تأمین امنیت آمریکا نخواهد داشت. پوشش گسترده تظاهرات مخالفان ترامپ نیز از دیگر برنامه های مستمر این رسانه ها از زمان آغاز به کار ترامپ بوده است. بنابراین ترامپ که فضای رسانه ای آمریکا را کاملا بر علیه خود و در جهت پوشش کامل نقاط ضعف دولتش می بیند به انتقاد از آنها روی آورده، آنها را دروغگویی و انتشار اخبار نادرست متهم می کند و می کوشد با استفاده از ابزارهای جایگزین ارتباطی همچون توئیتر از وابستگی خود به رسانه های سنتی بکاهد.
اما در این میان وقوع برخی رخدادها و تحولات در درون جامعه آمریکا نیز شرایط را به نفع دونالد ترامپ تغییر داده و به وی کمک شایانی کرده است؛ بی اعتباری رسانه های جریان اصلی در آمریکا و بی اعتمادی مردم نسبت به اخبار و اطلاعات آنها یکی از این رخدادهاست که در یکسال اخیر به بیشترین حد خود در طول تاریخ آمریکا رسیده است. بر اساس نتایج نظر سنجی که موسسه گالوپ در سپتامبر 2016 منتشر کرد، سطح اعتماد مردم آمریکا به رسانه های این کشور به 32 درصد سقوط کرده است.
تحول گسترده دیگر فراگیری شبکه های اجتماعی در سراسر جهان و خصوصاً ایالات متحده آمریکاست که در رویکرد خصمانه ترامپ نسبت به رسانه های جریان اصلی تأثیر بسیاری داشته است. تا پیش از گسترش و فراگیری شبکه های اجتماعی، رسانه ها تنها راه مشروعیت زایی و تعامل سیاستمداران با مردم بودند و در نتیجه مقامات کشورها برای جلب حمایت و مقبولیت مردمی ناچار از همراهی با رسانه های جریان اصلی و احترام به خبرنگاران آنها برای تحت تأثیر قرار دادن خبرهایی بودند که توسط این رسانه ها منتشر می شد. در عصر حاضر خصوصاً در جامعه ای همچون آمریکا که بر اساس آمار «موسسه تحقیقی پیو» در سال 2016، 68 درصد بزرگسالان آن از کاربران فیس بوک،28 درصد کاربر اینستاگرام و 21 درصد کاربر توئیتر هستند، ترامپ به ابزارهایی دست یافته است که می تواند با کمک آنها به طور شخصی و مستقیم با مردم ارتباط برقرار کند، پیامهای خود را منتقل کند و از اقدامات و عملکرد خود دفاع کند. بنابراین در چنین وضعیتی، او نیازکمتری به راه آمدن با رسانه های جریان اصلی در خود می بینند و می کوشند مستقلانه به ارتباط با طرفدارانش بپردازد.
آخرين نظرسنجي های صورت گرفته(16 فوریه 2017) كه توسط شبكه حامی ترامپ یعنی «فاکس نیوز» انجام شده نشان مي دهد که رویکرد وی به رسانه ها مورد تأیید حامیانش نیز قرار دارد؛ بگونه ای که ۴۵ درصد از شركت كنندگان گفته اند به دونالد ترامپ بيشتر از رسانه های جریان اصلی اعتماد دارند و ۴۲ درصد رسانه ها را قابل اعتمادتر دانستند. با این وجود همانگونه که مشخص است آمار ارائه شده بسیار به هم نزدیک هستند و این امر نشان از آن دارد که جامعه آمريكا به شدت دو قطبي شده و بي اعتمادي دو سویه به رئیس جمهور جدید و رسانه ها در ميان مردم موج مي زند. در چنین شرایطی آینده نه به نفع ترامپ خواهد بود و نه به نفع رسانه ها چرا که بر اساس رویه فعلی هر دو طرف می کوشند برای جلب نظر مردم، طرف مقابل را بی اعتبار سازند و این امر جز تشدید بی اعتمادی و افزایش نا امیدی و سرخوردگی مردم آمریکا نتیجه ای در بر نخواهد داشت. نکته دیگر آن است که حتی در شرایط امروزی هم، ترامپ بی نیاز از رسانه های سنتی نیست. ترامپ اساساً انتخاب خود را تا حد زیادی مدیون رسانه های سنتی است؛ چنانکه وی در دوران تبلیغات ریاست جمهوری احتیاج چندانی به تبلیغات نداشت و مدام به صورت رایگان پوشش رسانه ای می گرفت و از طریق آن طرفدارانش را می شوراند و پیام های ساده و خارج از عرف دیپلماتیک خود را به آنها می رساند.
تا شش ماه قبل از انتخابات، نیویورک تایمز تخمین زد که ترامپ ۲ میلیارد دلار پوشش مجانی از رسانه ها گرفته بود، در حالی که کل هزینه تبلیغات تلویزیونی هیلاری کلینتون تا پایان انتخابات کمتر از ۲۰۰ میلیون دلار بود. رفتارها و شعارهای عجیب و استثنایی ترامپ به صورت مدوام برای شبکه های خبری آمریکا خوراک و سوژه خبری تولید و این شبکه ها را به شدت پربیننده می کرد. از آنجا که در بازار سرمایه داری آمریکا شرکت های خبری مانند سیانان، سیبیاس، انبیسی و باقی شبکهها هیچ پولی از دولت دریافت نمی کنند و حیاتشان عمدتا متکی به تبلیغات است، بنابراین رسانه های آمریکا برای جذب مخاطب و در نتیجه گرفتن تبلیغات بیشتر، لحظه به لحظه اخبار مربوط به ترامپ را پوشش می دادند و از این طریق مهمترین عامل در انتخاب تاجری بی تجربه در سیاست بودند که خود نیز باور نداشت که روزی به ریاست جمهوری برسد. در حال حاضر نیز ترامپ که از اهمیت نسبی رسانه های جریان اصلی(سنتی) و میزان تأثیر آنها بر افکار عمومی جامعه آگاه است، پوشش اخبار منفی و تظاهرات مردم آمریکا و جهان بر علیه خود در این رسانه ها را مایه نگرانی می داند، به انتقاد از آنها روی آورده و می کوشد آنها را بی اعتبار کند.
از سوی دیگر غولهای رسانه ای آمریکا نیز هر چند حاضر به کوتاه آمدن در قبال ترامپ و عقب نشینی در برابرادعاهای توهین آمیز وی نیستند؛ اما طبیعتا نتایج نظر سنجی های اخیر و کاهش اعتماد مردم، بر رویکردهای آتی آنها تأثیر خواهد گذاشت. تلاش برای انعکاس منصفانه تر منافع و علایق طرفداران احزاب مختلف آمریکا و تأکید بیشتربر ارائه اخبار مستدل و مستند از جمله این تغییرات خواهند بود. رسانههای اجتماعی همچون فیس بوک و توئیتر با وجود فراگیری و استقبالی که از آنها شده است، ترجیح میدهند پرسروصدا باشند و نه پرمحتوا.
همچنین، در رسانههای اجتماعی به «احساساتنمایی» بها داده میشود و نه «دلیل و برهان» و اینها دقیقا همان نقاط ضعفی هستند که سبب می شود رسانه های جریان اصلی بتوانند در آینده نیز مقتدرانه به بقای خود ادامه داده و با جبران کاستی های این شبکه های نوین ارتباطی، مخاطبان وفادار خود را نگاه دارند. با این وجود مهمترین درسی که رسانه های آمریکا از انتخاب ترامپ گرفتند و احتمالا می کوشند در آینده آن را تغییر دهند؛ این نکته بود که تلاش آنها برای ارائه اخبار جذاب می تواند عواقب وحشتناکی به دنبال داشته باشد و سبب روی کار آمدن افرادی شود که نه در حد و اندازه های ریاست جمهوری هستند و نه حامی رسانه ها!
نوشتن دیدگاه