ساعت: 16:16 منتشر شده در مورخ: 1395/12/11 شناسه خبر: 1052167 گفت‌و‌گوی ویژه به بهانه‌ی سالروز شهادت بانوی دو عالم؛ روشن‌تن گفت: هرچند تاریخ از شناخت کامل ابعاد وجودی حضرت زهرا(س) عاجز است اما بر اساس اسناد و روایات، او زنی است که نه تنها در تکالیف داخل خانه و خانواده موفق است بلکه پس از رحلت پیامبر(ص) برترین نقش را به عنوان مبارز دینی و سیاسی ایفا کرده است. به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ یک بحث هم مربوط به فاطمه‌ی زهرا (سلام الله علیها) است. من حقیقتاً، نه به عنوان تعارف، نه به عنوان یک حرفِ هزاران بار تکرار شده، واقعاً قاصرم؛ زبان قاصر است، دل قاصر است، ذهن قاصر است که بخواهد از این مقام بلند تعریف و تجلیل کند؛ این موجود انسانی، این دختر جوان، این‌همه فضیلت، این‌همه درخشندگی، این‌همه کبریا و عظمت؛ که کسی مثل پیغمبر وقتی فاطمه‌ی زهرا بر او وارد میشد، «قام الیها»؛(۱) نه فقط بلند میشد، بلکه بلند میشد و به سمت او میرفت. یک وقت یکی وارد اتاق میشود، شما به احترامش بلند میشوید؛ یک وقت کسی وارد اتاق میشود، شما با اشتیاق به طرفش میروید. اینها مگر شوخی است؟ این بحثِ پدر - فرزندی نیست. پیغمبر خدا اینجور از فاطمه‌ی زهرا تجلیل میکند؛ رضای او را رضای خود، رضای خود را رضای خدا؛ سخط او را سخط خود، سخط خود را سخط خدا اعلام میکند؛ اینها مقامات فاطمه‌ی زهرا است. آن زندگی با امیرالمؤمنین، آن تربیت آن فرزندان. خب، مگر میشود درباره‌ی این بزرگوار، امثال ما حرف بزنیم؟  (بیانات رهبر انقلاب۱۳۹۱/۰۲/۲۳) به بهانه سالروز شهادت جانسوز صدیقه الکبری فاطمه الزهرا(س) که فرصتی برای تبیین حقایق تاریخی و ابعاد مسائل دینی و اعتقادی به شمار می‌‌رود، به گفت‌و‌گو با حجت الاسلام اسماعیل روشن تن، کارشناس دینی، خطیب و استاد حوزه‌ی علمیه و دانشگاه پرداخته‌ایم که سیره‌ی خانوادگی و اجتماعی حضرت زهرا(س)، شرح خطبه فدکیه و پرداختن به شبهاتی حول شهادت آن بانوی بزرگوار، محورهای اصلی این گفت‌و‌گوی علمی را تشکیل می‌دهد. آناج: لطفا شاخصه‌های بارز سیره حضرت زهرا(س) در چهارچوب خانواده را توضیح بدهید: چون قدر مجهول و چون خورشید فروزان البته فضایل حضرت زهرا(س) به قدری عمیق و گسترده است که طبق روایات و احادیث نقل شده از ائمه اطهار(ع)، دسترسی به کنه سیره و ویژگی‌های آن حضرت و شناخت کامل ایشان ممکن نیست؛ از جمله روایات در این خصوص قول معروفی است که حضرت فاطمه(س) را به لیله القدر تشبیه می‌کند. همان طور که می‌دانیم لیله القدر علیرغم اینکه افضل ترین شب‌‌ها و برتر از هزار ماه است، اما شبی مجهول است. وقتی آن حضرت(س) را به لیله القدر تشبیه می‌کنند، مقصود این است که اولا حضرت زهرا(س) دارای فضایل و شخصیتی عظیم است و در عین حال شناخت تمام زوایای زندگی ایشان به راحتی امکان پذیر نیست. با این حال روایات و منابع موجود در خصوص سیره‌ی ایشان به قدری گسترده و پربار است که می‌توان خیلی از مطالب را از آنها اخذ کرد. برای مثال امام صادق(ع) فرموده‌اند: حضرت فاطمه زهرا(س) صدیقه‌ی کبری است که قرن‌ها بر معرفت او سپری شده‌اند"! یعنی حتی قبل از میلاد آن حضرت، قرن‌ها سخن از وی بوده اما همچنان کنه فضایل و ابعاد زندگی ایشان مجهول است. شدت گریه حضرت زهرا(س) از عشق به همسر وقتی سخن از سیره حضرت فاطمه(س) به عنوان شخصیتی الگو، به میان می‌آید، می‌توان به سیره ایشان در قالب خانواده اشاره کرد که در این میان نیز برخی نکات جای تامل و کارایی بسیاری، بویژه در شرایط فعلی جامعه، دارد؛ از جمله رفتاری که در سیره آن بانوی بزرگوار نمود یافته است، ابراز عشق و علاقه ایشان نسبت به همسر خود، یعنی امیرمومنان علی(ع) است. به طوری که شیخ مفید روایت می‌کند هنگامی که پیامبر(ص) امام علی(ع) را مامور به جنگ ذات الثلاثه کرد، از آنجایی که این جنگ کارزاری سخت بود، امام علی(ع) قبل از اعزام نزد فاطمه زهرا(س) آمد و طبق روال سابق دستمالی از ایشان طلب کرد تا بر پیشانی مبارک ببندد (با این توضیح که هرگاه امیرمومنان(ع) عازم جنگی سخت می‌شد، آن دستمال را بر پیشانی خود می‌بست و حضرت زهرا(س) اینگونه متوجه می‌شد که ایشان نبرد پرخطری پیش رو دارند). در این حال حضرت زهرا(س) از شدت علاقه‌ای که به همسر خود داشت، گریست تا جایی که پیامبر(ص) به منزل ایشان وارد شده و فرمودند اگر از شهادت همسرت بیم‌ناکی، نگران نباش که اتفاقی برای او نخواهد افتاد... رفتارهایی این چنین و خیلی دیگر از اتفاقات که در قاب روایات نمی‌گنجد، نشان از اوج عشق و علاقه حضرت فاطمه(س) و امیرمومنان(ع) نسبت به یکدیگر است که می‌تواند به عنوان الگویی در تمام خانواده‌های امروزی نیز جریان داشته و عملیاتی شود. تکریم و احترام، حلقه مفقوده همسران در ارتباط با یکدیگر نکته دیگر در روابط بین حضرت فاطمه(س) و امام علی(ع) تکریم و احترام ایشان نسبت به یکدیگر است که متاسفانه ترک این امر مهم در برخی از خانواده‌های جامعه ما، محل بروز بسیاری از مشکلات است که اگر در این راستا با تأسی از آن دو بزرگوار معصوم عمل بشود، قطعا در بهبود روابط و تعمیق علاقه‌ی بین همسران تاثیر بسزا خواهد داشت. در این مورد روایت شده است که روزی رسول الله(ص) به منزل دخترشان فاطمه(س) آمدند تا جویای زندگی ایشان باشند؛ در این دیدار پیامبر(ص) ابتدا رو به فاطمه(س) کرده و پرسیدند: شوهرت چگونه است (یعنی چه نظری در مورد او داری)؟ ایشان در پاسخ به سوال پیامبر(ص) فرمودند: پدرجان! خداوند متعال بهترین مردان را نصیب من کرده است! سپس رو به امام علی(ع) سوال کردند: فاطمه(س) چگونه همسری است؟ و ایشان در پاسخ فرمودند: فاطمه(س) بهترین یاور برای من در راه اطاعت پروردگار است. این تکریم متقابل حلقه‌ی مفقوده‌ی خیلی از خانواده‌هاست که با مشکلات عدیده‌ای در روابطشان نیز مواجه می‌شوند. همچنین این روایت نشان می‌دهد زندگی یک ارتباط دوسویه است که در آن، زن و مرد می‌توانند کمک و همراه همدیگر باشند و قرار بر این نیست زن به راه خود و مرد راه خود را برود. در ادامه‌ی روایت یاد شده آمده است، پیامبر(ص) نیز به ایشان توصیه نمودند که نسبت به یکدیگر مهربان باشید. سپس رو به امام علی(ع) فرمودند: تو همسر خوبی داری، قدر او را بدان. بنابراین تکریم همدیگر در سیره‌ی نبوی، علوی و فاطمی نکته مهمی است که می‌تواند بهترین الگو در روابط بین همسران باشد. فاطمه زهرا(س) فرمود: از خداوند شرم دارم از شما چیزی بخواهم که توان فراهم کردن آن را نداشته باشی علاوه بر این رعایت نکردن حال و میزان توان مردان در برآوردن نیازهای همسر، از جمله مسائل دیگری است که برخی خانواده‌ها مبتلا به هستند؛ در حالی که این روند در زندگی حضرت فاطمه(س) و حضرت علی(ع) دیگرگون است. روایت شده است روزی امام علی(ع) در حال استراحت پیش از اذان ظهر بودند که از حضرت فاطمه(س) غذایی (تکه نانی) برای خوردن مطالبه کردند، اما حضرت فاطمه(س) در پاسخ فرمودند قسم به پروردگاری که پدرم را به نبوت و تو را به وصایت برگزیده است، در خانه چیزی برای خوردن نداریم ... مولا(ع) فرمودند که چرا تا کنون به من چیزی در این مورد نگفته‌ای؟! و ایشان در پاسخ فرمودند: از خداوند شرم دارم از شما چیزی بخواهم که توان فراهم کردن آن را نداشته باشید! این عمل رعایت حال شوهر است که این روزها متاسفانه کمتر به آن توجه می‌شود و ممکن است تبعات سوئی داشته باشد. تعجب سلمان و پاسخ حضرت فاطمه(س) البته ساده زیستی و پرهیز از تجملات یکی از ابعاد بارز سیره زندگی آن حضرت(س) است که وقتی بحث از سبک زندگی به میان می‌آید، نمی‌توان این مقوله را نادیده گرفت. حضرت سلمان روایت می‌کند که حضرت زهرا(س) را دیدم که چادر وصله داری به تن دارد؛ از این موضوع در تعجب بودم و با خود می‌گفتم چطور می‌شود دختر پادشاهان روم و ایران لباس‌های زربافت به تن می‌کنند و بر کرسی‌های طلایی تکیه می‌دهند اما دختر پیامبر اسلام(ص) چادر وصله دار به تن دارد! در این حال حضرت فاطمه(س) فرمودند: ای سلمان پروردگار متعال لباس‌های زینتی و تخت‌های طلا را برای ما در روز قیامت ذخیره کرده است. وقتی انسان معامله‌ای با خدا می‌کند، در این معامله هرآنچه را که رابطه بین خالق و مخلوق را برهم می‌زند، از میان برمی‌دارد؛ در واقع حضرت فاطمه(س) خوب می‌داند که پرداختن به تجملات حجابی بین او و خداست، لذا سعی می‌کند این حجاب را از بین ببرد و خداوند نیز در عوض بهترین‌ها را در روز قیامت برایشان آماده می‌کند. اگر قدری عمیق‌تر به مسائل و مشکلات روز جامعه بیاندیشیم، می‌بینیم که بسیاری از این مسائل ناشی از افول برخی موارد مانند اصل معنویت است. یعنی به میزانی که رنگ الهی در لایه‌های رفتاری ما کمتر می‌شود، به همان میزان با مشکلات عدیده روبرو می‌شویم که مسئله حجاب، نماز، شکستن حریم خانواده‌ها و غیره از آن جمله هستند، در حالی که در سیره حضرت فاطمه(س) اصل معنویت در اوج خود قرار دارد. شاخصه‌های اصلی خانواده فاطمی در قرآن خداوند متعال در سوره مبارکه انسان، شاخصه‌های اصلی خانواده فاطمی را بیان می‌کند؛ برای مثال می‌فرماید آنها به نذر خود وفا و در امور خیر پیش‌دستی می‌کنند. علاوه بر این، این خانواده در نهایت اخلاص قرار دارد و اگر گرسنه‌ای را سیر می‌کنند، نیتی جز قربه الی الله ندارند. همچنین می‌فرماید این خانواده در مورد قیامت نگرانند هرچند که در چنان درجه‌ای از بندگی قرار دارند که در روایات آمده است، روز قیامت بر تمام مخلوقات امر می‌شود سرهایشان را پایین بیندازند تا فاطمه از محشر عبور کند ... اما همین خانواده به دلیل مسئولیت پذیر بودن، نگران قیامتند. سه رفتار که در روابط همسران فاطمی نمی‌گنجد در نکته پایانی از سبک زندگی حضرت فاطمه(س) لازم است توجه به وصیت ایشان داشته باشیم که در قسمتی از آن خطاب به همسر خود امیرمومنان(ع) می‌فرمایند، از روزی که وارد خانه و زندگی شما شده‌ام، هیچ دروغی به شما نگفته‌ام، هرگز خیانتی به شما نکرده‌ام و هرگز مخالفتی با خواست و امر شما نداشته و از آن سرپیچی ننموده‌ام. این نشان از اهمیت این نکات دارد که همسرانی که سبک زندگی فاطمی را در پیش می‌گیرند، نباید به یکدیگر دروغ بگویند، نباید در حق هم خیانتی مرتکب بشوند و نباید با خواسته‌های معقول یکدیگر مخالفت بکنند. که اگر این سه مورد در ارتباط بین زنان و مردان رعایت شود قطعا خیلی از مشکلات موجود در خانواده‌ها برطرف شده و از بروز خیلی مسائل و تلخی‌ها نیز پیشگیری می‌شود. ناگفت نماند که همه‌ی آنچه مطرح شد شاخصه‌های خانواده فاطمی است و اینطور نیست که فقط زن آن‌ها را رعایت بکند، بلکه هم زن و هم مرد باید چنین مواردی را به صورت متقابل نسبت به یکدیگر انجام بدهند همان طور که حضرت فاطمه(س) و امام علی(ع) اینگونه بودند. آناج: با توجه به اینکه حضرت فاطمه(س) زنی محدود به خانه نبودند از نظر اجتماعی چه جایگاهی داشتند؟ علیرغم اینکه ابعاد وجودی حضرت زهرا(س) همچون شب قدر مجهول است، لکن روایات و احادیث موجود به قدری پربار هستند که به خوبی شخصیت ممتاز ایشان را به ما معرفی می‌‌کنند؛ برای مثال امام زمان(عج) می‌فرمایند در ایشان اسوه‌های حسنه‌ای برای من وجود دارد! همچنین آمده است همان طور که ائمه معصومین(ع) حجت بر خلق هستند، حضرت فاطمه(س) نیز حجت بر ائمه(ع) است. در کنار شخصیت ممتاز ایشان، جایگاه اجتماعی شان نیز قابل تامل است؛ به طوریکه کاملا مورد علاقه رسول الله(ص) بودند و ایشان می‌فرمودند هرکس فاطمه را دوست بدارد مرا دوست داشته و هرکس فاطمه را مورد آزار قرار دهد، مرا آزار داده است ... این نکته است که در محضر تمام صحابه پیامبر(ص) طرح شده و به گوش مردم رسیده است. همچنین وقتی پیامبر(ص) دست و سینه‌ی حضرت زهرا(س) را بوسه می‌زنند، این را همه می‌شنوند و می‌بینند و حجتی می‌شود بر اینکه موضع فاطمه(س) عین موضع پیامبر(ص) است و این به راحتی از شخصیت ممتاز ایشان از یک سو و از جمله معروف پیامبر(ص) ( که فرمودند هرکس فاطمه را دوست بدارد مرا دوست داشته و هرکس فاطمه را مورد آزار قرار دهد، مرا آزار داده است) قابل استنباط است. فاطمه(س) در کلام دشمنان اهل بیت(ع) جایگاه اجتماعی حضرت فاطمه(س) به قدری رفیع است که حتی فردی مثل سعد ابن ابی وقاص به نقل از پیامبر(ص) نقل می‌کند که ایشان فرمودند: "فاطمه پاره تن من است و هرکس او را خوشحال کند، مرا خوشحال کرده است و هرکس او را مورد سوء قرار دهد، مرا مورد سوء قرار داده است" این حقیقت که حتی دشمنان اهل بیت(ع) نیز به آن اذعان کرده‌اند، موضوعی است که عینا روشن می‌‌کند مخالفت با فاطمه(س) و آزار او عین مخالفت با پیامبر(ص) و آزار رسول خداوند است. از طرفی رفتار پیامبر(ص) نیز قدر و منزلت حضرت فاطمه(س) را در اجتماع افزایش می‌دهد و این رفتارها را همگان می‌بینند. برای مثال وقتی پیامبر(ص) از سفر بازمی‌گردند ابتدا به خانه دخترشان می‌روند، هرچند که پیش از او اصحاب منتظر و معطل ایشان هستند. اینها به چشم می‌بینند که پیامبر(ص) بر دستان حضرت زهرا(س) بوسه می‌زند. وقتی همه‌ی این ها را کنار هم قرار می‌دهیم، به راحتی می‌توان فهمید که تبعیت از فاطمه(س) به منزله تبعیت از پیامبر(ص) است. مواضع حضرت زهرا(س) تداعی کننده خواسته‌های پیامبر(ص) بنابراین نفس فرزندی پیامبر(ص) از یک سو و شخصیت ممتاز ایشان از سوی دیگر او را به چنان جایگاه اجتماعی می‌رساند که رفتارهای پیامبر(ص) نیز در رابطه با ایشان، نشان می‌دهد که مواضع حضرت زهرا(س) تداعی کننده خواسته‌های پیامبر(ص) خواهد بود. این موضوع یادآور این آیه از قرآن است که می‌فرماید اگر پیامبر شما رحلت کند، وظیفه شما باقی ماندن بر دین است؟ یا بازگشت به جاهلیت؟! واضح است آنان که بر دین خود باقی می‌مانند، فاطمه(س) برای آنها تداعی کننده راه و روش پیامبر(ص) است. در مبارزه با فتنه‌های بعد از پیامبر(ص) هیچ کس به اندازه‌ی حضرت فاطمه(س) موفق عمل نکرده است بر همین اساس است که در فتنه‌های بعد از پیامبر(ص)، در دفاع از ولایت و در مبارزه با انحرافات به وجود آمده، هیچ کس به اندازه‌‌ی حضرت فاطمه(س) موفق عمل نکرده است. دشمنان علاوه بر اینکه می‌خواستند امام علی(ع) را از جایگاه خود حذف کنند، در عین حال در صدد حذف فیزیکی آن حضرت بودند؛ که در برابر همه‌ی این فتنه‌ها، وجود حضرت زهرا(س) بزرگترین مانع دشمن و مدافع مولا(ع) بود. او بود که به تنهایی در دفاع از امیرمومنان(ع) به مبارزه با خلفا و کل جامعه مدینه برخاست. این مبارزه به قدری برّنده بود که واقعا عرصه را برای طرف‌های مقابل تنگ کرده و بسیاری از نقشه‌های اهل کین را برهم زد. آناج: محورهای اساسی مبارزه‌های حضرت فاطمه(س) در دفاع از ولایت و اسلام چه بود؟ اگر این موضوع را بپذیریم که مواضع حضرت زهرا(س) تداعی کننده مواضع حضرت محمد(ص) است، به این نتیجه می‌رسیم که هرچه از نظر آن حضرت مشروع یا نامشروع باشد، در نظر پیامبر(ص) نیز همانطور است. این امر یکی از محورهای اساسی مبارزه ایشان به شمار می‌رود. یعنی اعلان عدم مشروعیت خلافت بعد از پیامبر(ص) اساسی ترین محور مبارزه ایشان در دفاع از ولایت و مقابله با انحراف در دین بود. اعلان عدم مشروعیت خلافت بعد از پیامبر(ص) توسط حضرت فاطمه(س) یکی از نمونه‌های قابل توجه این اعلان، مقاومت حیرت انگیز آن حضرت(س) در برابر اصرار خلفا بر بیعت گرفتن از علی(ع) است. مخصوصا زمانی که جهت بیعت گرفتن به خانه امام علی(ع) آمدند، حضرت فاطمه(س) در را به روی آن‌ها بست و از پشت در با صدای رسا در مخالفت با آنان سخن گفت. در کتاب "الامام والسیاسی" ابن قطیبه دینوری (که جزو کتب قرن سوم است) آمده است که خلیفه کسانی را در پی اشخاصی که بیعت نکرده بودند، فرستاد. وقتی آنها به درب منزل امام(ع) رسیدند و اصرار بر بیعت و خروج امیرمومنان(ع) کردند، حضرت فاطمه از پشت در فرمود: پیامبر(ص) رحلت نموده و هنوز جنازه‌اش در دستان ماست، آنگاه شما در پی بیعت آمده‌اید، ما را امر به بیعت می‌کنید و حق ما را به خودمان باز نمی‌گردانید؟! آیا انتظار دارید ما با شما بیعت کنیم؟! (که همه‌ی این سخنان سندی روشن برای عدم مشروعیت خلافت است). وقتی آنها دوباره جهت بیعت گرفتن رجوع کردند، این بار حضرت فاطمه(س) باصدای بلند پدرش رسول الله(ص) را خطاب کرده و فرمود: پدرجان! ببین که بعد از تو چه بر سر ما آورده‌اند! جالب است در این ندا حضرت زهرا(س) از کسانی که این بلایا را بر سرشان می‌آورند، اسم نیز برده‌اند. با توجه به اینکه سخن آن حضرت(س) از سینه‌ای مالامال از اندوه برخاسته بود، تعدادی از افراد حاضر در کوچه را متاثر کرد و آنها بازگشتند، اما عده‌ای دیگر همچنان ایستاده بودند و بر بیعت گرفتن از مولا(ع) اصرار می‌کردند. این درحالی است که اولا بیعت شخصی چون علی(ع) برای تصدی خلافت ضروری است، دوما تاخیر در بیعت با خلفا به معنی مورد تایید نبودن خلافت آنها نزد اهل بیت(ع) است. جالب تر این است که طبق نقل مسعودی تا زمانی که حضرت زهرا(س) در قید حیات بود، خلفا نتوانستند از امیرمومنان(ع) بیعت بگیرد. همچنین وقتی زنان قریش برای ملاقات با حضرت زهرا(س) به منزل ایشان آمده بودند، آن حضرت(س) در آن جمع، بار دیگر مخالفت خود را با خلافت اعلام کرده و اذعان بر عدم مشروعیت خلافت بعد از پیامبر(ص) نمودند که این نشان می‌دهد مبارزه ایشان اختصاص به یک روز یا موقعیت محدود ندارد بلکه ایشان در فاصله 75 یا 95 روز تا شهادت خود، مبارزه کردند. توطئه ترور شخصیت امیرمومنان(ع) و واکنش حضرت زهرا(س) یکی دیگر از محور مبارزات آن حضرت(س) مقابله با توطئه ترور شخصیت امیرمومنان(ع) بود؛ درواقع مخالفان امام، فضا را به گونه‌ای ترتیب داده بودند که خدمات، فضایل و رشادت‌های امام علی(ع) مسکوت بماند و به شدت ایشان را تحت سانسور تبلیغاتی قرار داده بودند. تا جایی که در سقیفه نیز هیچکس از علی بن ابی طالب(ع) به عنوان فردی لایق برای جانشینی پیامبر(ص) نامی به میان نیاورد. علی(ع) مردی که شاخ شیطان را می‌شکست و از جنگ باز نمی گشت مگر با پیروزی در مقابل حضرت فاطمه(س) در مسجد مدینه و در میان مردم از شجاعت‌ها و خدمات و فضایل امیرمومنان(ع) سخن گفت. آن حضرت در خطبه‌های خود فرمود: هرگاه دشمن آتش جنگ برافروخت خداوند به واسطه علی آن را فرونشاند و هرگاه شاخ شیطان آشکار شده است، پیامبر(ص) علی(ع) را برای مبارزه با آن روانه کرده است و هرگاه منافقان آتش جنگ برافروخته‌اند، علی آن را خاموش کرده است. همچنین می‌فرماید: رسول الله(ص) هنگام جنگ برادر خود (اشاره به پیمان اخوت بین پیامبر(ص) و امام علی(ع)) را به دهان اژدها می‌فرستاد که اتفاقا علی بن ابی طالب از جنگ با ایشان برنمی گشت مگر با پیروزی و شکستن گردن گردنکشان. با این حال شما می‌خواهید رشادت‌های علی(ع) را کتمان کنید؟! افشای ماهیت جریان براندازی توسط دختر رسول الله(ص) در محور دیگر حضرت زهرا(س) به افشای ماهیت جریان براندازی می‌پردازد و معتقد است آنانکه می‌خواهند علی بن ابی طالب(ع) را از صحنه حذف کنند کسانی هستند که شدت برخورد امام(ع) را با مخالفان دین و زیاده خواهی‌ها دیده‌اند و از آن می‌ترسند. لذا در خطبه‌های خود می‌فرمایند: مگر علی(ع) با شما چه کرده است و چرا از او چنین کینه دارید؟! به خدا قسم که شما از سختی‌های شمشیر علی(ع) و بی باکی او نسبت به مرگ می‌ترسید. آناج: لطفا مواردی را که آن حضرت(س) در خطبه‌ی معروف خود به نام فدکیه، مطرح نمودند، تشریح کنید: خطبه فدکیه در مسجد مدینه و در بین مردم مدینه ایراد شده و آمده است وقتی حضرت زهرا(س) از غصب فدک به عنوان ارث پدری خود مطلع شدند به مسجد مدینه آمدند و هنگامی که وارد مسجد شدند، ابوبکر و عمر نیز آنجا حضور داشتند و انصار و مهاجر نیز گرداگرد آنها نشسته بودند؛ که بین آنها و حضرت(س) پرده‌ای کشیدند و ایشان شروع به ایراد سخن کردند. سرزنش و توبیخ تساهل خواص/ وقتی لباس دین کهنه می‌شود علاوه بر محورهای یاد شده، مباحث دیگری نیز در خطبه فدکیه طرح شده است؛ آن حضرت(س) به مبارزه با تساهل خواص نیز برخاستند، چرا که معتقد بودند عده‌ای فرصت طلب و جاه طلب هرگز نمی توانستند در برابر اهل بیت(ع) قد علم کنند، مگر در سایه تساهل خواص. به راستی اگر انصار و سایر علاقمندان خاندان پیامبر(ص) به طور جدی پای بیعت با امیرمومنان(ع) می‌ایستادند، هیچ گاه چنین حوادث تلخی روی نمی‌داد. لذا سرزنش‌ها و توبیخ‌هایی که حضرت(س) در خطبه‌های خود به کار می‌گیرند، حجیتی است که اجماع بر تعیین جانشین پیامبر(ص) را زیر سوال می‌برد. برای مثال می‌‌فرمایند: این چشم پوشی‌های شما در مورد حق من و این سهل انگاری هایتان برای دادخواهی برای چیست؟ این سخن نشان می‌دهد که مساله‌ی نفاق نقش مهمی در این رخدادها دارد و ایشان در خطبه‌ی خود به طور واضح به ظهور نفاق بعد از رحلت پیامبر(ص) اشاره کرده‌اند. برای مثال می‌فرمایند (با رحلت پیامبر) لباس دین در بین شما کهنه گشت ( و دین را چون لباسی کهنه از تن بیرون کردید که این عین نفاق است). پیشنهادی که اباسفیان به امیرمومنان(ع) داد فاطمه زهرا(س) همچنین اشاره می‌کنند که گمراهان زمان پیامبر(ص) تا کنون ساکت بودند (با وجود پیامبر(ص) جرأت خودنمایی نداشتند) اما با رحلت رسول الله(ص) زبان باز کردند و فرومایگان به صحنه آمدند. این سخن متوجه امثال اباسفیان است که در این غائله به سخن درآمده و حتی به علی(ع) گفت: آیا می‌خواهی مدینه را پر از سواره کنم و حق تو را بازستانم؟ اما مولا(ع) که می‌دانست او در پی امیال شیطانی خویش است، فرمود: نیّت تو خیر نیست بلکه می‌خواهی بین سران مسلمان خون ریزی راه بیندازی تا به سهم خود دست یابی. تعبیری جالب از عمل شتاب زده اهل سقیفه سپس به سخنان خود ادامه داده و می‌فرمایند در اثر نفاق، افرادی بی‌باک از گروه باطل (که در زمان پیامبر(ص) جرأت سخن گفتن نداشتند) اکنون به سخن درآمده‌اند و اتفاقا همان‌ها در جمع شما مسئول تحرک هستند؛ شیطان سر از مخفی گاه خود بیرون کرده (مانند لاک پشت که هرگاه احساس خطر کند سر در لاکش فرو می‌کشد و هرگاه احساس امنیت بکند از لاک خود بیرون می‌آورد) و شما را ندا داد (اشاره به عمل شتاب زده اهل سقیفه) و آنگاه که دید شما متمایل به اجابتش هستید، مسیر اسلام را از امامت و ولایت منحرف کرد. نکته‌ی جالبی که حضرت زهرا(س) در مسجد به آن اشاره می‌کنند این است که خطاب به حاضرین می‌فرماید شما برای به دست آوردن پست و مقام، چشم به شیطان دوخته بودید که او از شما خواست قیام کنید و شما به جهت دستیابی به مقام‌های دنیوی شیطان را اجابت کردید. اکنون شما مشغول داغ کردن شترهایی هستید که متعلق به شما نیست و شما دارید از آبشخوری آب می‌خورید که اصلا حق آب خوردن از آنجا را ندارید. در واقع مقصود حضرت زهرا(س) این است که تعیین جانشین پیامبر(ص) حق شما نیست و جانشینی پیامبر یک رسالت الهی است که ربطی به شما ندارد و هرآنچه می‌کنید حرکات شیطانی و پاسخ به دعوت شیطان است. آنان که برای فرار از فتنه، اسلام را در  فتنه فرو بردند حضرت در ادامه خطبه اشاره می‌کنند که شما چنین اقداماتی را در حالی انجام می‌دهید که هنوز مدت زیادی از عهد و پیمانتان با رسول الله(ص) (در غدیرخم) نگذشته است و هنوز جراحت ناشی از رحلت پیامبر(ص) تازه و التیام‌نیافته است. این سخنان نشان از این حقیقت است که هنوز مدت زمان زیادی از فوت پیامبر(ص) نگذشته و بنا بر قولی این خطبه تنها 10 روز پس از رحلت ایشان ایراد شده است. که حضرت می‌فرمایند شما این اقدام عجولانه را انجام دادین به خیال اینکه از فتنه‌ها جلوگیری کنید در حالی که فتنه همانی است که شما خودتان مرتکب شدید و آنچه پیامبر(ص) از وقوع آن خبر داده بود همان انحراف اسلام از مسیر ولایت است که توسط اهل سقیفه اتفاق افتاد. یعنی آنها با خیال فرار از فتنه، در دام فتنه گرفتار شدند و حضرت زهرا(س) با این سخنان توطئه‌ی آنان را که اذعان می کردند برای رفع فتنه اقدام کرده‌اند، برملا نمود. چراکه آنان برای تشکیل سقیفه، پیش بینی پیامبر(ص) را، مبنی بر بروز فتنه بعد از رحلت خودشان، بهانه کرده بودند در حالی که این فتنه توسط خود پیامبر(ص) در غدیرخم خنثی و راه درست مشخص شده بود. لذا حضرت فاطمه(س) در آن خطبه فرمودند قابل باور نبود که مهاجر و انصار دست به چنین کاری زده و فریب گروهی از شیاطین را بخورند. حضرت وقتی از مهاجر و انصار سوال کردند که شما را چه شد و چرا این راه را در پیش گرفتید؟ سپس فرمودند: مگر قرآن در بین شما نبود؟! جالب است که خداوند در قرآن می‌فرماید برای یافتن حق، سزاوار آن است که از هدایت شده پیروی کنید یا از کسی که هنوز خود راه را نمی‌داند؟ درحالی که شما قرآن را پشت سر نهادید خود پیش از آن به راه افتادید و به موضوع رهبری و امامت که اهمّ مسائل قرآن بود، توجهی نکردید! آیا از قرآن روی گردانید یا غیر قرآن را ملاک قرار داده‌اید؟ سوز ناله‌ای که منحرفان را به گریه واداشت همه‌ی اینها نهیبی بود که فاطمه زهرا(س) به مردم مدینه زد و آنان علاوه بر اشکی که از چشمانشان جاری کردند، اما در عمل هیچ تاثیر نگرفته و بر انحراف خود باقی ماندند. البته گریه آنان نیز تحت تاثیر گریه‌های حضرت فاطمه(س) بود، چرا که ایشان هنگامی که وارد مسجد شدند ناله‌ای کردند، چنان جانسوز که زنان و مردان اعم از مهاجر و انصار از سوز آن به گریه افتادند. آناج: زمانی که اهل کین به فاطمه زهرا(س) هجوم آورده و بر ایشان جراحاتی وارد کردند، امام علی(ع) چه واکنشی از خود نشان داد؟ البته در این مورد شبهه‌ای توسط وهابیت مطرح شده که در نتیجه‌ی آن می‌خواهند هجوم غاصبان به منزل حضرت زهرا(س) و جراحت و شهادت ایشان را انکار کنند؛ بدین منظور به دروغ چنین شبهه سازی کرده‌اند که امام علی(ع) هنگام حمله به حضرت فاطمه(س) از همسر خود هیچ دفاعی نکرده است! مگر چنین چیزی از قهرمانی چون علی برمی‌آید؟! و نتیجه می‌گیرند اصلا هجومی در کار نبوده است وگرنه مرد میدان های سخت چگونه در تعدی به ناموس خود ساکت می‌نشیند. درحالی که این هرگز صحت ندارد؛ و در مقابل این شبهه می توان یک پاسخ نقضی و یک پاسخ حلّی را مطرح کرد. اول اینکه آنان به دروغ چنین روایت می‌کنند که با وجود علی بن ابی طالب(ع) حضرت فاطمه(س) دم در رفته است در حالی که، اولا در آن لحظه درب خانه باز بوده و حضرت زهرا(س) نیز در حیاط خانه حضور داشتند که وقتی دیدند طیف قابل توجهی را در حال نزدیک شدن به خانه هستند، به سرعت در را بستند. لذا اگر ایشان پشت در بودند برای بستن در بود نه گشودن آن. هجوم آورندگان همانجا از او خواستند که در را باز کند اما آن حضرت(س) همان سخنانی را که پیش تر مطرح کردیم، در مخالفت با ایشان با صدای رسا، بیان نمودند. درگیری امام علی(ع) با عمر/ اگر وصیت پیامبر(ص) نبود، خوب میدانی که نمی توانستی به خانه من داخل بشوی دوما طبق آنچه سلیم ابن قیس حلالی کوفی (از یاران امام علی(ع) که پس از رحلت پیامبر(ص) وارد مدینه شده و همه اتفاقات را به چشم دیده است) روایت می‌کند، امام علی(ع) نه تنها سکوت نکرد بلکه به تندی با عمر مقابله نمود؛ این راوی می گوید: هنگامی که آنان به بانوی دوعالم(س) حمله ور شدند، امام علی(ع) گریبان عمر را گرفت، او را بر زمین زد و با مشت بر صورت و گردن او کوفت و خواست او را به قتل برساند. اما پیامبر(ص) به مولا(ع) امر نموده بود اگر یارانی یافتی، برای گرفتن حق خود اقدام کن اما اگر یارانی نیافتی اقدامی نکن. لذا در آن درگیری امام(ع) خطاب به خلیفه دوم می فرماید: اگر وصیت پیامبر(ص) نبود، خوب میدانی که نمی‌توانستی به خانه من داخل بشوی. شرح واقعه از زبان مفسر اهل سنت علامه شهاب الدین سیدمحمود آلوسی، مفسّر مشهور اهل سنّت نیز در جلد سوم کتاب خود به نام روح المعانی که در بیروت چاپ شده است، می‌نویسد: وقتی عمر عصبانی شده و وارد خانه‌ی فاطمه(س) گشت، ناگهان علی(ع) از جای برخواست، گریبان خلیفه را گرفت، به شدت کشید و او را بر زمین زده و با مشت بر صورت و گردن او کوفت. امیرمومنان(ع) مامور به صبر پاسخ حلی نیز عبارت از این است که امام علی(ع) از جانب خداوند و پیامبر(ص) مامور به صبر بود؛ لذا از ادامه مخاصمه با عمر منصرف شد وگرنه هیچ کس هرگز خیال حمله به بیت علی ابن ابی طالب را به مخیّله‌اش نیز راه نمی داد چرا که خوب می‌دانستند اگر علی(ع) مامور به صبر نبود، حمله کنندگان به زهرا(س) را زنده باقی نمی گذارد. پیامبر(ص) فرمود: صبر پیشه کن از آنچه بر تو و فاطمه(س) می‌آید مرحوم سید رضی در کتاب خصائص الامام خود، از امام کاظم(ع) نقل می‌کند که ایشان نیز به نقل از امام صادق(ع) فرمودند: وقتی پیامبر(ص) در بستر بیماری بودند، پس از اینکه به هوش آمدند، علی ابن ابی طالب(ع) را نزد خود خوانده و به ایشان فرمودند وقتی من از دنیا رفتم، به آنچه وصیت می کنم عمل نما و پس از فراغت از من (کفن و دفن پیکر مطهر) همان طور که گفته ام قرآن را جمع آوری کن؛ سپس می فرماید: صبر پیشه کن از آنچه بر تو و فاطمه(س) می آید، تا زمانی که بر من وارد شوید. در همین روایت آمده است که پیامبر(ص) در ادامه سخنان خود به مولا(ع) می فرمایند: خود را به هلاکت مینداز که همانا تو برای من، چون هارون هستی برای موسی(ع). این سخن اشاره به موضوع انحراف بنی اسرائیل و گوساله سامری دارد که هنگام غیاب حضرت موسی(ع) مرتکب شدند و پس از بازگشت حضرت موسی(ع)، هارون به ایشان گفت: اینان به قدری مرا تضعیف کردند که می‌خواستند مرا بکشند! لذا وقتی پیامبر(ص) در میان سخنان یاد شده به این مساله اشاره می‌کنند، یعنی دارند هشدار می‌دهند که فتنه کنندگان قصد جان تو را دارند اما تو نباید خود را به هلاکت بیندازی. این دلیلِ همان ماموریت صبر بود هرچند که اگر علی(ع) به درگیری خود با عمر ادامه می داد، چه بسا همانجا فاطمه(س) را نیز به شهادت می‌رساندند. چرا پیامبر(ص) در مقابل جسارت ابوجهل، از سمیه دفاع نکرد؟ آنجا غاصبان، با آن جسارت قصد تحریک امام علی(ع) به جنگ داشتند تا بین مردم فرافکنی بکنند که علی نیز مثل بقیه دعوای قدرت و حکومت دارد! اما طبیعی است انسان عاقلی چون امیرمومنان(ع) هرگز چنان رفتاری نمی‌کند که دشمن را به مقصود برساند. همچنین در این مورد بهتر است به رفتار پیامبر(ص) هنگام کشته شدن سمیه توسط کفار نیز توجه کنیم و از خود بپرسیم چرا ایشان از آن زن مومن دفاع نکردند در حالی که می‌توانستند به ابوجهل حمله کرده و او را از دم تیغ بگذرانند و سمیه را نجات بدهند؟ منطق علی (ع) در نکشتن مهاجمان، عین منطق پیامبر(ص) در دفاع از سمیه است. بنابراین امیرمومنان(ع) هم از حضرت فاطمه(س) دفاع نموده و هم طبق وصیت پیامبر(ص) صبر پیشه کرد چرا که یارانی برای گرفتن حق خود نداشتند. اصحاب تاریخ نیز نوشته‌اند که خود خلیفه ی دوم گفت: وقتی دیدم فلان قبایل برای بیعت با ما در مدینه حضور یافته اند، فهمیدم که ما پیروز می شویم. چرا عثمان از زن خود دفاع نکرد درحالی که انگشتان او را بریدند؟! حال بهتر است در مقابل شبهه ای که وهابیت مطرح کرده اند چند سوال نیز ما مطرح کنیم؛ اول اینکه هنگامی که مخالفان به خانه عثمان حمله کرده، به همسرش هجوم برده و انگشتانش را قطع نمودند؛ چرا عثمان از زن خود دفاع نکرد؟! طبری می‌نویسد که سودان ابن حمراء قصد کشتن عثمان را داشت که نائله (همسر عثمان) پیش آمد و او به نائله حمله ور شده و با شمشیر انگشتانش را قطع کرد اما عثمان در دفاع از زن خود اقدامی نکرد! علت این کار چه بود؟! چرا عمر اهانت کننده به همسرش را مجازات نکرد؟ اهل سنت اصرار دارند که بگویند امّ کلثوم دختر امام علی(ع) همسر عمر است که این نیز جای بحث دارد؛ اما بحث اصلی این است که وقتی مغیره ابن شعبه در اهانت زشتی امّ کلثوم زن عمر را تشبیه به یک زن معروف بدکاره (به نام امّ جمیل) می کند، چرا عمر از همسر خود به عنوان یک زن مسلمان، دفاع نمی کند؟! چرا مغیره را مجازات نکرد؟! ما پاسخ دادیم که علی(ع) عین اینکه مامور به صبر بود، از همسر خود دفاع نیز نمود؛ اما پاسخ اصلی همان پاسخی است که طرف‌های مقابل به دو شبهه فوق (مساله ی همسران خلیفه دوم و سوم) بدهند.