در قسمت قبل به سه نفری پرداختیم که پیش از ادیسون و برادران لومیر نقش مهمی در نزدیک شدن دنیا به خلق سینما داشتند. در این قسمت به تأثیرات توماس ادیسون مشهور بر روی صنعت تصاویر متحرک خواهیم پرداخت.  به گزارش سینماخبر،سید آریا قریشی: در قسمت قبل به سه نفری پرداختیم که پیش از ادیسون و برادران لومیر نقش مهمی در نزدیک شدن دنیا به خلق سینما داشتند. در این قسمت به تأثیرات توماس ادیسون مشهور بر روی صنعت تصاویر متحرک خواهیم پرداخت. توماس ادیسون (1847 – 1931) (تصویر 1) و دبلیو. کی. ال. دیکسون (1860 – 1935) (تصویر 2) هم با کینتوسکوپ (Kinetoscope) و کینتوگراف (Kinetograph) نقشی کلیدی در پیدایش صنعت تصاویر متحرک داشتند. تصویر 1:‌ توماس آلوا ادیسونتصویر 2: دبلیو. کی. ال. دیکسون همان‌طور که در قسمت قبل این مجموعه ذکر شد، ادیسون در اواخر دهه 1880 ملاقاتی با ایدورد مایبریج، یکی از پیشگامان عرصه تصاویر متحرک، داشت و با او درباره این بحث کرد که دستگاه ضبط تصاویر مایبریج را با فونوگراف (دستگاه ضبط صدا) که اختراع خودش بود به گونه‌ای ادغام کنند که نتیجه، دستگاهی با قابلیت پخش همزمان صدا و تصویر باشد. مایبریج که این ایده را دور از دسترس می‌دانست استقبال چندانی از این پیشنهاد نکرد و ادیسون به صرافت افتاد که خودش دستگاه ضبط تصاویر متحرک را بسازد.  او و دیکسون در همان دوران فعالیت در این زمینه را شروع کردند و سرانجام در 20 مه 1891 از دو دستگاه کینتوگراف (برای ضبط تصاویر متحرک) و کینتوسکوپ (برای پخش تصاویر متحرک) رونمایی کردند. ادیسون طراحی الکترومکانیکی دستگاه را انجام داد در حالی که دیکسون که عکاس بود، بخش مربوط به توسعه تصویری و اپتیکال را بر عهده گرفت. بخش اصلی اعتبار خلق این دستگاه در واقع متعلق به دیکسون است. کینتوسکوپ قابلیت پخش تصاویر متحرک را برای عموم نداشت بلکه چیزی شبیه شهر فرنگ خودمان بود و مردم با پرداخت پول می‌توانستند از طریق دریچه تعبیه شده در دستگاه، فیلم‌های کوتاه و ساده کینتوگراف را تماشا کنند (تصویر 3). تصویر 3: سالن نمایش تصاویر متحرک با مجموعه‌ای از دستگاه‌های کینتوسکوپ. آنها از سال 1894 شروع به نمایش رسمی فیلم‌های خود کردند. این در حالی است که یک سال پیش از این تاریخ، اولین استودیوی فیلم‌برداری در آمریکا توسط ادیسون با نام «بلک ماریا» ساخته شده بود. این فیلم‌ها صحنه‌های متنوعی را در بر می‌گرفتند؛ از نمایش اندام ورزیده یک ورزشکار تا مسابقه خروس جنگی، از نمایش رقص تا یک مسابقه مشت‌زنی. تصویر 4 نمایی از یکی از فیلم‌های کینتوسکوپ ادیسون با نام مشت‌زنی کمیک یا برادران گلنروی را نشان می‌دهد. تصویر 4: نمایی از فیلم مشت‌زنی کمیک؛ تلاش برای نمایش اتفاقی آشنا برای مردم آمریکا به شیوه ای کمیک و تازه. نمونه های آثاری چون مشت‌زنی کمیک را در آثار آن سالها زیاد می‌بینیم. نفس تماشای تصاویر متحرک برای مردم اتفاقی نو و عجیب بود و به همین دلیل اکثر فیلمسازان ماه‌های اول سینما صرفاً به ضبط تصاویر اکتفا کرده و نهایتاً سعی می‌کردند با فیلمبرداری از یک رویداد بازسازی شده در استودیو به شکلی کمیک، مردم را به هیجان بیاورند. کینتوسکوپ در سال 1894 وارد بازار اروپا هم شد و به زودی نمایش‌های کینتوسکوپ در کشورهای مختلف اروپایی به راه افتاد. مردم پاریس پیش از اولین نمایش عمومی آثار برادران لومیر، با حضور دستگاه کینتوسکوپ موفق به دیدن نماهایی از تصاویر متحرک (هر چند به صورت انفرادی) شده بودند. اولین نمایش عمومی فیلم در آمریکا در سال 1896 به وسیله دستگاهی به نام ویتاسکوپ انجام شد: دستگاهی که ساخته فردی به نام توماس آرمات بود اما کارهای فنی‌اش در کارخانه ادیسون انجام شده و به خاطر شهرت ادیسون با نام او بازاریابی شده بود.  بعد از آن بود که با توجه به حضور مخترعان دیگری که در آمریکا به ساخت تجهیزات ضبط تصاویر متحرک روی آورده بودند، ادیسون به این فکر افتاد تا کلیه مراحل تهیه فیلم – از فیلمبرداری تا نمایش – را در انحصار خود در آورد.  این اقدام، سرآغاز تمهیدی بود که امروزه «ادغام عمودی» نامیده می‌شود. ادغام عمودی به این معنا است که یک کمپانی فیلم‌سازی بتواند هم روی تولید و هم توزیع و نمایش فیلم‌هایش کنترل داشته باشد. ادغام عمودی یکی از مهم‌ترین عواملی بود که سینمای آمریکا را به قدرت اول دنیا تبدیل کرده و به تهیه‌کنندگان و سرمایه‌گذاران آمریکایی قدرت انجام ریسک‌هایی را داد که کمپانی‌های کشورهای دیگر از انجام آنها ناتوان بودند. هر چند در سال‌های بعد دولت آمریکا قوانینی ضد تراست‌های شکل گرفته وضع کرد که به پایان دوران ادغام عمودی انجامید.  با این وجود در سال 1908، کمپانی‌های دیگر و تازه پا گرفته آمریکایی که در مقابل قدرت ادیسون در موضع ضعف قرار داشتند، با تشکیل یک گروه به رهبری کمپانی ادیسون موافقت کردند (همان چیزی که امروزه «تراست» می نامیم!) تشکیل این تراست (که کمپانی Motion Picture Patents نام داشت) و بهره‌گیری ادیسون از این وضعیت، باعث تحمیل محدودیت‌ها و فشارهای فراوانی بر کمپانی‌های دیگر شد. کار به جایی رسید که شرکت‌هایی که در این تراست حضور نداشتند حتی برای پیدا کردن فیلم خام جهت فیلمبرداری آثارشان نیز با مشکلات عدیده‌ای روبه‌رو شدند.  این گونه بود که کمپانی‌های مستقل که از حضور در این گروه سینمایی خودداری کرده بودند در منگنه قرار گرفتند. این افراد (افرادی چون آدولف زوکر، سموئل گلدوین، ویلیام فاکس، لوییس به. مه‌یر و...) بعد از چند سال برای دور شدن از حوزه قدرت ادیسون (و البته به دلایلی دیگر) به منطقه دیگری از آمریکا مهاجرت کردند. این منطقه خوش آب و هوا و بسیار مناسب برای تولید فیلم، همان جایی است که امروزه به نام هالیوود می‌شناسیم.  مستقل‌های آن دوران، کسانی بودند که بعدها پایه مهم‌ترین کمپانی‌های هالیوود (فاکس قرن بیستم، پارامونت، مترو گلدوین مه‌یر و...) را بنا نهادند. در واقع اصلی‌ترین قدرت‌های هالیوود از دهه 1910 به بعد، خودشان از جمله اولین قدرت‌شکنان سینما بودند. استودیوی ادیسون در طول دوران فعالیتش چیزی حدود 1200 فیلم ساخت. اکثر این آثار، فیلم‌های بدون داستانی بودند که به وقایع مختلف می‌پرداختند؛ اما این استودیو به تدریج به ساخت فیلم‌های داستانی هم رو آورد و چند فیلم بسیار مهم هم ساخت: از جمله سرقت بزرگ قطار (1902)، ماجراهای آلیس در سرزمین عجایب (1910) و اولین نسخه فرانکنشتاین (1910). اقدامات گاه بی‌رحمانه ادیسون – چه برای تثبیت نامش به عنوان خالق سینما و چه در تلاش برای انحصار سینما – ممکن است تصویر اسطوره‌ای شکل گرفته از او را خدشه‌دار کند. اما هر چه که باشد، به هیچ وجه نمی‌شود نقش مهم او را در شکل‌گیری و پیشرفت سینما انکار کرد.  منبع:وب سایت کافه سینما