ساعت: 08:00 منتشر شده در مورخ: 1396/07/09 شناسه خبر: 1203018 شن بود و باد، قافله بود و غبار بود آن سوی دشت حادثه، چشم انتظار بود فرصت نداشت جامه ی نیلی به تن کند خورشید، سر برهنه لب کوهسار بود به گزارش سرویس چندرسانه‌ای شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛  شن بود و باد، قافله بود و غبار بود آن سوی دشت حادثه، چشم انتظار بود   فرصت نداشت جامه ی نیلی به تن کند خورشید، سر برهنه لب کوهسار بود   گویا به پیشواز نزول فرشته ها صحرا پر از ستاره ی دنباله دار بود   می سوخت در کویر، عطشناک و روزه دار نخلی که از رسول خدا یادگار بود   نخلی که از میان هزاران هزار فصل شیواترین مقدمه ی نوبهار بود   شن بود و باد، نخل شقایق تبار عشق تندیس واژگون شده ای در غبار بود   می آمد از غبار، غم آلود و شرمسار آشفته یال و شیهه زن و بی قرار بود   بیرون دوید، دختر زهرا (س) ز خیمه ها برگشته بود اسب، ولی بی سوار بود ...