کد خبر: 11467
منتشر شده در شنبه, 01 اسفند 774 22:43
امام رضا(ع) همچون پدران خود از شخصيتي ملكوتي و محبوبيتي فراگير برخوردار بود و همين امر نيز موجب خشم و وحشت دشمنان و عامل اجراي توطئه هاي بسيار بر ضد ايشان بود كه در نهايت به شهادت آن حضرت منجر شد. ابوالحسن علي بن موسي (ع) ملقب به "رضا" امام هشتم از ائمه اثني عشر (ع) و دهمين معصوم از چهارده معصوم...
امام رضا(ع) همچون پدران خود از شخصيتي ملكوتي و محبوبيتي فراگير برخوردار بود و همين امر نيز موجب خشم و وحشت دشمنان و عامل اجراي توطئه هاي بسيار بر ضد ايشان بود كه در نهايت به شهادت آن حضرت منجر شد.
ابوالحسن علي بن موسي (ع) ملقب به "رضا" امام هشتم از ائمه اثني عشر (ع) و دهمين معصوم از چهارده معصوم (ع) است .
كنيه آن حضرت ابوالحسن و چون حضرت امير (ع) نيز ملقب به ابوالحسن بوده است حضرت رضا (ع) را ابوالحسن ثاني گفته اند. مشهورترين لقب ايشان نيز "رضا" است.
القاب آن حضرت عبارت است از رضا، صابر ، رضي و وفي كه مشهورترين آنها رضاست . در فصول المهمة نيز مشابه اين مطلب آمده با اين تقاوت كه در آنجا به جاي القاب رضي و وفي ، زكي و ولي ياد شده است .
در مورد اعطاي لقب رضا به امام هشتم آمده است : بدان جهت آن حضرت را رضا ناميدند كه او از خدا در آسمانش رضا بود و براي پيامبر و ائمه در زمين رضا بود و نيز گفته اند چون مخالف وموافق گرد آن حضرت بودند وي را رضا ناميدند . همچنين گفته اند چون مأمون بدان حضرت ، رضايت داد وي را رضا گفته اند .
تحميل ولايتعهدي به امام رضا (ع)
پس از قتل امين اوضاع عراق و شام سخت آشفته بود و در ميان بني عباس فرد برجسته اي كه مورد قبول و رضايت همگان باشد وجود نداشت . در يمن، كوفه، بصره، بغداد و ايران عامه مردم از زمان منصور به بعد آن انتظاري را كه از خلافت بني عباس داشتند در نيافتند زيرا مردم تشنه عدل و داد و اسلام واقعي بودند از اين رو چشمها و دلها نگران و منتظر خاندان علي (ع) بودند و اميدها و آرزوهاي خود را به افراد برجسته و متقي اين خاندان بسته بودند.
فضل و مأمون با مشاهده اوضاع نابسامان شهرهاي مهم و شورش مردم (مانند قيام ابوالسرايا در كوفه و علوي ديگر در يمن) به اين نكته پي برده بودند و مي خواستند با انتخاب فرد برجسته و ممتازي از خاندان علي به وليعهدي رضايت مردم را به خود جلب كنند و پايه هاي خلافت مأمون را مستحكم سازند به همين جهت مأمون در سال 200 قمري بنا به گفته طبري رجا بن ابي الضحاك و فرناس خادم (در بعضي از روايات شيعي ياسر خادم) را به مدينه فرستاد تا علي بن موسي بن جعفر (ع) و محمد بن جعفر (عموي حضرت رضا" ع") را به خراسان ببرند.
در روايات شيعه آمده است كه مأمون به حضرت رضا (ع) نوشت از راه بصره و اهواز و فارس به خراسان بروند نه از راه كوفه و قم و دليل اين امر را كثرت شيعيان در كوفه و قم ذكر كرده اند زيرا مأمون مي ترسيد شيعيان كوفه و قم به دور آن حضرت جمع شوند. اين مؤيد آن است كه عامل فراخواندن حضرت رضا (ع) به خراسان عاملي سياسي بوده است و مأمون مي ترسيده كه كثرت شيعيان در كوفه و قم سبب شود كه آن حضرت را به خلافت بردارند و رشته كار بكلي از دست مأمون خارج شود.
حديث سلسلة الذهب
مشهور است كه به هنگام ورود حضرت رضا (ع) به نيشاپور طالبان علم و محدثان اطراف آن حضرت اجتمع كرده و از ايشان خواستند حديثي برايشان نقل كنند .
حضرت حديثي بطور مسلسل از آباء طاهرين خود رسول الله (ص) و جبرئيل از قول خداوند روايت كرد كه « كلمه لا اله الا الله حصني و من دخل حصني امن من عذابي» يعني كلمه توحيد با لا اله الا الله حصار و باروي مستحكم من است و هر كه بدرون حصار من رفت از عذاب من در امان ماند.
اين حديث به جهت مسلسل بودن آن از ائمه اطهار (ع) تا حضرت رسول (ص) به سلسلة الذهب معروف شده است. و درباره اينكه چرا آن حضرت اين حديث را املا فرمود بايد گفت كه آن نوعي دعوت به وحدت كلمه و اتفاق بوده است زيرا اساس و مدخل آن اين كلمه است كه معتقدان به خود را از هرگونه تشويش و عذابي در امان مي دارد و مسلمانان بايد با توجه به آن در درون حصار و باروي اسلام از اختلاف كلمه بپرهيزند و مدافع آن حصن در برابر تهاجم خارجي باشند و از دشمني و مخالفت بر سر مسائل فرعي دوري گزينند.
شرايط پذيرش ولايتعهدي از سوي امام رضا (ع)
امام رضا (ع) پس از نيشابور به طوس و از آنجا به سرخس و سپس به مرو كه اقامتگاه مأمون بود رفت. به روايت عيون الاخبار الرضا مأمون نخست به آن حضرت پيشنهاد كرد كه خود خلافت را قبول كند و چون آن حضرت امتناع كرد و در اين باب صحبتهاي زيادي ميان ايشان رد و بدل شد و سرانجام پس از دو ماه اصرار و امتناع ، امام ولايتعهدي را پذيرفت به اين شرط كه از امر و نهي و حكم و قضا دور باشد و چيزي را تغيير ندهد.
علت مقاومت امام اين بود كه اوضاع را پيش بيني مي كرد و بر او مسلم بود رجال دولت كه عادت به لاابالي گري و درازدستي عهد هارون الرشيد كرده اند زير بار حق نخواهند رفت و او قادر به انجام قوانين الهي نخواهد بود.
مأمون پس از آنكه آن حضرت ولايتعهدي را پذيرفت امر كرد تا لباس سياه كه شعار عباسيان بود ترك شود و در باريان و فرماندهان و سپاهيان و بني هاشم همه لباس سبز كه شعار علويان بود بپوشند. خود نيز جامه سبز پوشيد و نام امام را زينت بخش درهم و دينار كرد و مقرر داشت در همه بلاد اسلام بر منابر خطبه به نام امام خوانده شود و اين به روايت طبري روز سه شنبه دوم رمضان سال 201 قمري بود.
مناظره هاي امام
در آن زمان فرقه هاي مختلف گسترش يافته و سؤالات بسياري از دستگاه خلافت وجود داشت، مأمون براي رفع ضعف دستگاه خلافت در اين زمينه، مناظره هايي با حضور امام هشتم تشكيل مي داد .
نظر ديگري هم در مورد برگزاري اين جلسات مناظره وجود دارد و آن اينكه حاكم عباسي قصد داشت فكر و ذهن مردم را به اين نشستها معطوف و بي كفايتي و بي لياقتي خود را پوشيده بدارد.
از طرف ديگر چون محبوبيت امام بي نهايت و رو به افزايش بود مأمون انتظار داشت امام به شايستگي در مناظرات ظاهر نشده و از شأن و مقام آن حضرت در ميان مردم كاسته شود، غافل از اينكه امام رضا فرزند بزرگاني چون اميرالمومنين علي(ع) و امام محمد باقر(ع) است.
از ديگر كارشكنيهاي مأمون براي لطمه به محبوبيت و مقبوليت امام برهم زدن نماز عيد فطر بود . مأمون در هر موقعيت و مناسبتي سعي مي كرد اوضاع را به گونه اي پيش ببرد كه لطمه اي به امام وارد كند اما هميشه امور برعكس انتظار او پيش مي رفت و شرايط به نفع امام و به ضرر وي مي شد .
در جريان نماز عيد فطر، مأمون كه به بهانه كسالت، اقامه نماز را به امام رضا(ع) واگذار كرده بود، وقتي از خبر استقبال و ازدحام چشمگير مردم مطلع شد پيش از آن كه امام به مصلا برسد پيكي نزد امام فرستاد و از او خواست بيش از اين به خاطر او متحمل زحمت نشود و اقامه نماز را به شخص ديگري واگذار كند.
امام رضا نيز بي آن كه مخالفتي نشان دهد از همان راه بازگشت و مردم نيز چون مشاهده كردند حضرت نماز نخوانده مراجعت كرد، آنها هم بي آن كه نماز به جاي آورند به خانه هاي خود بازگشتند.
شهادت
با وجود همه محدوديتهايي كه براي امام گذاشته مي شود و تلاشي كه افراد مأمون مي كنند تا ارتباط امام رضا(ع) با مردم كم و بواسطه برگزاري مناظره هايي نيز براي كم شدن از محبوبيت امام ناكام مي مانند، در نهايت تنها كاري كه به ذهنشان مي رسد به شهادت رساندن امام با زهر كين، براي حفظ جايگاه خود است .
نوشتن دیدگاه