به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، رضا قنبری از منتقدان حوزه ادبیات نگاهی کوتاه به مجموعه شعر «پنجه بر دیوار» اثر جواد نعمتی داشته است. غزل ­نویسانی هستند که نه به سطحی ­نویسی و احساسی­ نویسیِ صرف افتاده‌­اند (که ترحم و عاطفه‌ی مخاطب را بخرند!) نه مثل برخی غزل‌نویسان به زبان­گرایی و نگاه فرمیک صرف تن داده‌­اند؛ این عده از غزل‌­نویسان یک نگاه اعتدالی دارند، یعنی همزمان با توجه به فرم و بافت و زبان، به ادراک و سویه­‌های ذهنی نیز توجه دارند. جواد نعمتی از این دست شاعران است. «پنجه بر دیوار» شامل غزل­‌هایی بیشتر با حس و حال عاشقانه است. در شعرهای این کتاب، حس‌­آمیزی و فضاسازی نقش اساسی دارند؛ شاعر با اتکا به آزاد کردن پتانسیل عاطفی کلمات و ایجاد فضاهای قابل تجسم و تاویل، به بیشتر شعرهای این کتاب خط سیری روایی می‌­دهد؛ روایتی که البته داستانی و تک‌­بعدی نیست بلکه مدام در حال ساختن موقعیت و فضاهای تفسیرمند است. در خط سیر روایی بیشتر شعرهای این کتاب است که با اتکا به «تصویرسازی»، «حس­آمیزی»، «بیان استعاری» و ریتم، «فضاها و موقعیت‌­های» قابل تاویل و برداشت برای مخاطب ایجاد می‌­شود. یکی از بهترین شعرهای این­چنینی شعر بیستم کتاب است: «وقتی زمانه با من و تو جور دیگری­ست / این زندگی حقیقت منشور دیگری­ست / هر جمعه بر مزار خودم گریه می‌کنم / با این­که جسم پاک تو در گور دیگری­ست / شاید طناب دار کمی راحتم کند / اما طناب در پی منصور دیگری­ست / مامور قبض روح خدا با من آشناست / حکمم به دست بسته­ی مامور دیگری­ست...». (بخشی از شعر) شاعر در این شعری که نمونه آورده شد، در حالی که روایت­گر و داستان­گوست، فضاهای تفسیری و عاطفی می‌­سازد و مخاطب را به دامنه‌­ی تاویل و حس-اندیشی می‌­کشاند... نعمتی از ساخت و سازهای زبانی گـاهـی خوب بهره می­‌برد و شعر را به دامنه‌­های مفهوم­‌پذیری می­‌کشاند؛ یعنی دیگر معانی و مفاهیم «پیش ­ساخته و معمول» را نمی‌بینیم که با آنها «آشنایی ذهنی» داریم، بلکه مخاطب از فضا و موقعیت ساخته شده درون زبان، به برداشت‌­ها و تفسیرهایی عمیق­‌تر و درونی‌­تر از ظاهر و پوسته­‌ی «روایت» می‌­رسد؛ و این همان کاری­ست که یک شعر خوب باید انجام بدهد: ساختن فضا و جهان جدید برای مخاطب نه ارائه‌­ی گزارشِ وضعیت!! نمونه خوب این­طور شعری در کتاب، شعر سی و هشتم است؛ شعری که از لحن و ریتم خوبی برخوردار است و به طور عمقی در آن "فضاسازی" و "کار زبانی" دیده می‌­شود و با این عناصر، مجموعا شعری خوب و خاص ساخته و ارایه شده: «یک هفته بعد از رفتن تو، چیزی نخوردم تا بمیرم / دکتر برایم نسخه پیچید، باید تقاصم را بگیرم / روزی سه وعده گریه کردم، روزی دو قاشق زهر خوردم / جان مرا از من بگیرید، جرم خودم را می‌­پذیرم / قفل  قفس را باز کردند / من ماندم و تو پر کشیدی / دستی پرِ پرواز را چید، تا دست­هایت را نگیرم / دنیا برای هر دوتامان تکرار یک روز بلند  است / تو لحظه‌ها را می‌­دویدی، من تلخی­‌اش را می­‌چشیدم / آن­قدر از باران نوشتم تا ابر چشمانم ببارد / شاید برای آخرین بار، باران ببارد در ضـمـیـرم...». (بخشی از شعر) شعرهای نعمتی بر حس‌­آمیزی و فضاسازی و گاهی رمانتیسیم افراطی شناورند؛ بیت‌­ها از پی هم موجاموجی از موقعیت‌­ها و فضاهای تفسیری ایجاد می‌­کنند که مخاطب را به تفسیرگری و هم‌حسی وا می‌­دارد. هر چند در غزل، سخت است به مفاهیم و ایده­پردازی­‌ها و زبان­ورزیی خاصی رسید اما در بـرخـی شعرهای نعمتی «ساخت و سازهای زبانی» و «افق دید و حس» خوبی دیده می‌­شود؛ شعرهایی که به گمان نویسنده­‌ی این سطور، توان جذب مخاطب عام و مخاطب حرف‌ه­ای شعر را با هم دارد... چاپ دوم این کتاب در تیراژ هزار نسخه از سوی نشر مایا منتشر شده و در بازار کتاب دسترس مخاطبان شعر است. انتهای پیام/