کد خبر: 22294
منتشر شده در یکشنبه, 09 مهر 1396 17:46
به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، رضا قنبری از منتقدان حوزه ادبیات نگاهی کوتاه به مجموعه شعر «پنجه بر دیوار» اثر جواد نعمتی داشته است. غزل نویسانی هستند که نه به سطحی نویسی و احساسی نویسیِ صرف افتادهاند (که ترحم و عاطفهی مخاطب را بخرند!) نه مثل برخی غزلنویسان به زبانگرایی و...
به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، رضا قنبری از منتقدان حوزه ادبیات نگاهی کوتاه به مجموعه شعر «پنجه بر دیوار» اثر جواد نعمتی داشته است.
غزل نویسانی هستند که نه به سطحی نویسی و احساسی نویسیِ صرف افتادهاند (که ترحم و عاطفهی مخاطب را بخرند!) نه مثل برخی غزلنویسان به زبانگرایی و نگاه فرمیک صرف تن دادهاند؛ این عده از غزلنویسان یک نگاه اعتدالی دارند، یعنی همزمان با توجه به فرم و بافت و زبان، به ادراک و سویههای ذهنی نیز توجه دارند. جواد نعمتی از این دست شاعران است.
«پنجه بر دیوار» شامل غزلهایی بیشتر با حس و حال عاشقانه است. در شعرهای این کتاب، حسآمیزی و فضاسازی نقش اساسی دارند؛ شاعر با اتکا به آزاد کردن پتانسیل عاطفی کلمات و ایجاد فضاهای قابل تجسم و تاویل، به بیشتر شعرهای این کتاب خط سیری روایی میدهد؛ روایتی که البته داستانی و تکبعدی نیست بلکه مدام در حال ساختن موقعیت و فضاهای تفسیرمند است.
در خط سیر روایی بیشتر شعرهای این کتاب است که با اتکا به «تصویرسازی»، «حسآمیزی»، «بیان استعاری» و ریتم، «فضاها و موقعیتهای» قابل تاویل و برداشت برای مخاطب ایجاد میشود.
یکی از بهترین شعرهای اینچنینی شعر بیستم کتاب است: «وقتی زمانه با من و تو جور دیگریست / این زندگی حقیقت منشور دیگریست / هر جمعه بر مزار خودم گریه میکنم / با اینکه جسم پاک تو در گور دیگریست / شاید طناب دار کمی راحتم کند / اما طناب در پی منصور دیگریست / مامور قبض روح خدا با من آشناست / حکمم به دست بستهی مامور دیگریست...». (بخشی از شعر)
شاعر در این شعری که نمونه آورده شد، در حالی که روایتگر و داستانگوست، فضاهای تفسیری و عاطفی میسازد و مخاطب را به دامنهی تاویل و حس-اندیشی میکشاند...
نعمتی از ساخت و سازهای زبانی گـاهـی خوب بهره میبرد و شعر را به دامنههای مفهومپذیری میکشاند؛ یعنی دیگر معانی و مفاهیم «پیش ساخته و معمول» را نمیبینیم که با آنها «آشنایی ذهنی» داریم، بلکه مخاطب از فضا و موقعیت ساخته شده درون زبان، به برداشتها و تفسیرهایی عمیقتر و درونیتر از ظاهر و پوستهی «روایت» میرسد؛ و این همان کاریست که یک شعر خوب باید انجام بدهد: ساختن فضا و جهان جدید برای مخاطب نه ارائهی گزارشِ وضعیت!! نمونه خوب اینطور شعری در کتاب، شعر سی و هشتم است؛ شعری که از لحن و ریتم خوبی برخوردار است و به طور عمقی در آن "فضاسازی" و "کار زبانی" دیده میشود و با این عناصر، مجموعا شعری خوب و خاص ساخته و ارایه شده: «یک هفته بعد از رفتن تو، چیزی نخوردم تا بمیرم / دکتر برایم نسخه پیچید، باید تقاصم را بگیرم / روزی سه وعده گریه کردم، روزی دو قاشق زهر خوردم / جان مرا از من بگیرید، جرم خودم را میپذیرم / قفل قفس را باز کردند / من ماندم و تو پر کشیدی / دستی پرِ پرواز را چید، تا دستهایت را نگیرم / دنیا برای هر دوتامان تکرار یک روز بلند است / تو لحظهها را میدویدی، من تلخیاش را میچشیدم / آنقدر از باران نوشتم تا ابر چشمانم ببارد / شاید برای آخرین بار، باران ببارد در ضـمـیـرم...». (بخشی از شعر)
شعرهای نعمتی بر حسآمیزی و فضاسازی و گاهی رمانتیسیم افراطی شناورند؛ بیتها از پی هم موجاموجی از موقعیتها و فضاهای تفسیری ایجاد میکنند که مخاطب را به تفسیرگری و همحسی وا میدارد. هر چند در غزل، سخت است به مفاهیم و ایدهپردازیها و زبانورزیی خاصی رسید اما در بـرخـی شعرهای نعمتی «ساخت و سازهای زبانی» و «افق دید و حس» خوبی دیده میشود؛ شعرهایی که به گمان نویسندهی این سطور، توان جذب مخاطب عام و مخاطب حرفهای شعر را با هم دارد...
چاپ دوم این کتاب در تیراژ هزار نسخه از سوی نشر مایا منتشر شده و در بازار کتاب دسترس مخاطبان شعر است.
انتهای پیام/
نوشتن دیدگاه