کد خبر: 21953
منتشر شده در یکشنبه, 09 مهر 1396 14:30
مدرس دانشگاه پس از قتل چهار عضو خانوادهاش با ضربات چاقو به زندگي خودش پايان داد و راز حادثه را به گور برد. به گزارش سرویس حوادث جام نیـوز، براساس تحقیقات اولیه همزمان با بالا گرفتن اختلاف پژمان و همسرش، بزرگان خانواده وارد ماجرا شده بودند که حادثه اتفاق افتاد. ساعت 21 شامگاه دوشنبه 13 شهريورماه...
مدرس دانشگاه پس از قتل چهار عضو خانوادهاش با ضربات چاقو به زندگي خودش پايان داد و راز حادثه را به گور برد.
به گزارش سرویس حوادث جام نیـوز، براساس تحقیقات اولیه همزمان با بالا گرفتن اختلاف پژمان و همسرش، بزرگان خانواده وارد ماجرا شده بودند که حادثه اتفاق افتاد.
ساعت 21 شامگاه دوشنبه 13 شهريورماه قاضي محمد شهرياري، سرپرست دادسراي امور جنايي تهران باتماس تلفني مأموران كلانتري 124 قلهك از قتل سهعضو يكخانواده در خانهاي حوالي خيابان يخچال در شمال تهران با خبر و همراه تيمي از كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي راهي محل شد.
تيم جنايي در محل حادثه كه آپارتمان واحد ششم در طبقه دوم ساختمان مسكوني است با جسد مرد 40 سالهاي به نام پژمان و همسر 36 سالهاش به نام مينو و پسر 12 سالهاش به نام پارسا روبهرو شدند كه با ضربات چاقو همگي از پاي درآمده بودند.
بررسيهاي صحنه جنايت حكايت از آن داشت پژمان در درگيري ابتدا همسرش را به قتل رسانده و سپس پسرش را با چاقو هدف قرار داده و در ادامه با خودزني به زندگياش پايان داده است.
خواهر مينو كه موضوع را به پليس خبر داده بود، گفت: مدتي بود مينو و شوهرش با هم اختلاف داشتند. اختلافات آنها به قدري بود كه خواهرم چندين بار از شوهرش درخواست طلاق كرده بود. قرار بود امشب مادرم كه به سوئد سفر کرده بود، از طريق فرودگاه امام خميني به تهران بيايد و درباره اختلافات مينو و شوهرش با هم صحبت كنيم.
ساعت 14 با مينو تماس گرفتم تا با او هماهنگ كنم چه ساعتي به فرودگاه برويم و مادرمان را از فرودگاه بياوريم، اما او به تماسهاي من جواب نداد. پس از اين چند بار در ساعتهاي مختلف با خواهرم تماس گرفتم، اما او باز هم به تلفنهاي من پاسخ نداد. در حالي كه نگران شده بودم با تلفن پژمان تماس گرفتم، اما او هم تلفنش را جواب نداد. بعد از آن تلفن پارسا را گرفتم. هر چقدر بوق خورد، پارسا هم گوشي را بر نداشت. خيلي نگران بودم و حدود ساعت 20:30 به منزل خواهرم رفتم هر چقدر زنگ خانهشان را نواختم كسي در را باز نكرد. زنگ همسايهها را زدم و پس از اينكه خودم را معرفي كردم در ساختمان را باز كردند. خودروي مينو و پژمان هر دو داخل پاركينگ بود، به همين دليل مطمئن شدم آنها در خانه هستند و به پشت در خانه آنها رفتم و زنگ خانه را زدم، اما باز هم در را كسي باز نكرد تا اينكه متوجه لكههاي خون روي دستگيره در شدم.
خيلي ترسيده بودم و بلافاصله به مغازه كليدسازي رفتم و با كليدساز به خانه خواهرم برگشتم. وقتي كليدساز در را باز كرد با صحنه هولناكي روبهرو شدم. تمامي خانه غرق در خون بود كه با جسد مينو و پژمان در اتاق خواب و با جسد پارسا در حمام روبهرو شدم. فريادم به آسمان بلند كه همسايهها خبردار شدند و بعد هم مأموران پليس از راه رسيدند.
كشف اجساد پدر و مادر پژمان در دفتر كارش
در حالي كه تحقيقات درباره اين حادثه ادامه داشت، مأموران داخل خانه مقتول چند ساك مسافرتي و سوغات شهرستان كرمان پيدا كردند كه حكايت از اين داشت قاتل از شهرستان مسافر داشته است. بررسيهاي ميداني نشان داد قاتل اهل كرمان است و صبح روز حادثه پدر و مادرش از شهرستان به خانه او آمدهاند. تيم جنايي در بررسيها هيچ ردي از پدر و مادر قاتل پيدا نكردند تا اينكه در بررسيهاي بعدي داخل خودرو لندكروز پژمان آثار خوني كشف كردند كه نشان ميداد قاتل قبل از جنايت خانوادگي دست به حادثه خونين ديگري هم زده است. در حالي كه اين فرضيه خونين براي پدر و مادر پژمان هم از سوي مأموران قوت گرفته بود، كارآگاهان دريافتند پژمان كه فوقليسانس عمران دارد و مدرس دانشگاه است، دفتر كاري هم در خيابان نگارستان چهارم در پاسداران دارد. بنابراين مأموران براي تحقيقات بيشتر راهي دفتر قاتل كه واحد 11 آپارتماني در ساختمان شماره 28 خيابان نگارستان بود، شدند، اما مأموران هر چقدر زنگ در را زدند كسي در دفتر را باز نكرد.
مأموران در گام بعدي دوربينهاي مداربسته را بررسي كردند كه نشان ميداد پژمان با پدر و مادرش به دفترش آمده و ساعتي بعد به تنهايي از دفتر خارج شدهاست. در چنين شرايطي مأموران با دستور قاضي دكتر محمد شهرياري پس از تخريب قفل محل كار قاتل، وارد آپارتمان شدند و با اجساد خونين پدر 68 ساله داخل اتاق و مادر 65 ساله پژمان داخل سالن كه با اصابت جسم نوك تيزي به قتل رسيده بودند، روبهرو شدند.
پس از اين حادثه خبرنگار ما راهي محل حادثه در خيابان نگارستان شد. زن جواني كه از ساكنان اين ساختمان بود، گفت: مدتي قبل قاتل اين واحد را اجاره كرد. ما خيلي با او ارتباط نداشتيم و او هم به محل كارش خيلي رفت و آمد نداشت. به گفته مدير ساختمان اين مرد در كار واردات و صادرات بود، اما من چندباري كه در آپارتمان باز بود تعدادي وسايل فيلمبرداري و عكاسي ديدم و چند باري هم فردي را ديدم كه با دوربين وارد محل كار اين مرد شد، به همين دليل احتمال ميدهم او در كار تبليغات هم فعاليت داشته است.
يكي ديگر از همسايه گفت: قاتل فعاليت بازرگاني داشت. او خيلي كم به دفترش رفت و آمد ميكرد، چون ما در اين اواخر كمتر او را ميديديم. وي ادامه داد: بعد از اينكه جسد پدر و مادرش را پليس داخل دفترش كشف كرد، ما دوربينهاي مداربسته ساختمان را بررسي كرديم و ديديم كه حوالي ظهر روز دوشنبه قاتل با خودرواش در حالي كه پدر و مادرش سوار بودند، وارد پاركينگ شد. او ابتدا پدرش را از خودرو پياده كرد و با هم سوار آسانسور شدند و به داخل دفترش رفتند. لحظاتي بعد دوباره به پاركينگ بازگشت و اين بار همراه مادرش سوار آسانسور شد و وارد دفترش شد. چند دقيقه بعد او در حالي كه هراسان و دستانش خوني بود، سوار خودرواش شد و به سرعت از پاركينگ خارج شد.
قاتل، مدرس دانشگاه و همسرش وكيل بود
در ادامه خبرنگار ما، براي تهيه گزارش ميداني راهي محل جنايت دوم در حوالي خيابان يخچال شد. محل جنايت طبقه دوم ساختمان صبا بود. به گفته همسايهها پس از اين حادثه همه در شوك قرار دارند. يكي از همسايهها گفت: پژمان مدرس دانشگاه و همسرش هم وكيل دادگستري بود. آنها حدود پنج يا ششماه قبل اين خانه را اجاره كردند. آنها خانواده آرامي به نظر ميرسيدند و در اين مدت ما هر گز صدايي از خانه آنها نشنيديم. ما شنيده بوديم كه پژمان با زن ديگري ارتباط دارد و به همين دليل اين زن و شوهر با هم اختلاف دارند، اما هرگز صداي درگيري آنها را نشنيديم و به همين خاطر هرگز باور نميكرديم كه اين موضوع صحت داشته باشد.
وي ادامه داد: مدتي قبل از يكي از بستگان مقتول شنيده بودم كه پژمان در كار واردات و صادرات است، اما ورشكست شده و حال روز خوبي نداشته احتمالاً به همين دليل او دست به اين جنايت هولناك زده است. وي در پايان گفت: همسر قاتل، زن خوب و مهربانی بود و پسرش هم به همه احترام ميگذاشت و ما در اين مدت هيچ بدي از اين خانواده نديديم و حتي روز حادثه هم صدايي از خانه آنها نشنيديم.
روزنامه جوان
110
نوشتن دیدگاه