«من و همسرم مدام با هم دعوا داشتیم و تصور می کردم که این دعواها برای این است که او علاقه ای به من ندارد. به همین دلیل تصمیم گرفتم نقشه ربوده شدنم را طراحی کنم...» به گزارش سرویس حوادث جام نیـوز، مرد جوان در حالی که صدایش به دلیل ترس شدید می لرزید، با پلیس تماس گرفت و از ربوده شدن همسرش توسط افرادی ناشناس خبر داد. او به مأموران گفت: «امروز مثل همیشه برای رفتن به محل کارم خانه را ترک کردم. در طول روز هم همسرم با من تماس نگرفت که این موضوع را به حساب دعوای شب قبل گذاشتم و با خودم گفتم به احتمال زیاد با من قهر کرده است اما وقتی به خانه آمدم، از همسرم خبری نبود. چند باری با تلفن همراهش تماس گرفتم که جواب نداد. نگران و مضطرب بودم که ناگهان پیامکی از تلفن همراه او دریافت کردم. متن پیام حکایت از آن داشت که همسرم را ربوده اند و برای آزادی اش 15 میلیون تومان پول نقد خواسته بودند. آن ها مرا تهدید کردند اگر به پلیس حرفی بزنم، «مینا» را زنده نخواهند گذاشت.» به گزارش ایسنا، با شکایت مرد جوان، بلافاصله پرونده ای در دادسرای امور جنایی تهران تشکیل و تلاش برای شناسایی گروگان گیران و آزادی زن جوان آغاز شد و کارآگاهان به سرنخ هایی دست یافتند که نشان می داد مینا ربوده نشده است و هیچ گروگان گیری در کار نیست. در حالی که کارآگاهان به این نتیجه رسیده بودند، مینا که متوجه شده بود همسرش ماجرا را با پلیس در میان گذاشته به خانه برگشت و مدعی شد گروگان گیران به دلیل التماس هایش او را آزاد کرده اند. زن جوان که دستش را رو شده می دید، لب به سخن گشود و گفت: «آدم ربایی و گروگان گیری در کار نبوده است. من و همسرم مدام با هم دعوا داشتیم و تصور می کردم که این دعواها برای این است که او علاقه ای به من ندارد. به همین دلیل تصمیم گرفتم نقشه ربوده شدنم را طراحی کنم. با خودم گفتم او اگر مرا دوست داشته باشد به خواسته گروگان گیران توجه و پول را پرداخت می کند اما اگر علاقه مند نباشد به این موضوع اهمیت نمی دهد. در این مدت خانه یکی از دوستانم پنهان شده بودم و از تلفن همراهم به شوهرم پیام می دادم اما زمانی که فهمیدم او ماجرا را به پلیس گفته است، ترسیدم که لو بروم. برای همین به خانه برگشتم و به دروغ گفتم مرا رها کرده اند.» تحلیل روان شناسانه این ماجرا رضا زیبایی، مشاور خانواده- برای گفت و گو درباره علاقه مندی همسرمان به ما، ابتدا باید به شناخت دقیق تری از پدیده «عشق» در آدمی برسیم. آیا عشق رخدادی اختیاری است یا جبری؟ منشاء جسمانی دارد یا روانی؟ تفاوت عشق زنانه و مردانه کدام است؟ آیا وقتی رخ می دهد همیشه به همان قوت می ماند یا قدرت و ضعف خواهد داشت و آیا هر علاقه آتشینی الزاما عشق است؟ جواب های سوالات بالا هر کدام کتابی است و گاه پاسخ به آن ها، فرضیه بافی است نه قطعیت. بنابراین، این موضوعات مطرح شد تا صرفا بدانیم مقوله «عشق» بی نهایت تعریف و توصیف دارد که شما با یکی از بی شمار تعاریف آن در همین داستان واقعی مطرح شده، آشنا شدید. عشق از دید بانوی این پرونده یعنی از خود گذشتگی مالی که هم می تواند درست باشد و هم غلط و بستگی کامل دارد که شوهرش در چه موقعیت و جایگاهی است به خصوص از نظر مالی. اصلی ترین معیار سنجش عشق همسر نشانه اصلی رابطه عاشقانه، داشتن صفت «از خود گذشتگی» است و البته پیش نیاز آن، وجود ظرف و ظرفیتی به نام خودخواه نبودن است وگرنه جمع این اضداد محال است. آدمی که در همه امورش، نفع خود و خودخواهی جاری است، عشق اش نیز همان خود شیفتگی است. معشوق باید دربست در اختیار او و باب میل او باشد و اگر غیر از این باشد از طرف او به معشوق ذره ای محبت درز نخواهد کرد و این بده و بستان نامش معامله است نه عشق. متاسفانه یکی از باورهای غلطی که برخی زوج های جوان و گاه سالخورده بدان مبتلا هستند، همین خطای خانمان سوز است: «او رفتارش را درست کند و در واقع باب میل من باشد بعد ببیند من برای او چه کارها می کنم» و متاسفانه این انتظار گاهی سال ها عمر و جوانی زوج را تلف می کند و رخ نمی دهد چراکه دیگری نیز همین گونه فکر می کند و چاره کار همان است که پدر و مادربزرگ های باتجربه در آستانه ازدواج می گویند: «پسرم یا دخترم، بگذر و گذشت کن». عشق از دید زن ها موضوع واقع بینانه دیگری که گاه مردان به آن واکنش های افراطی نشان می دهند، این تفاوت است که عشق از دید زن یعنی توجه خاص همسرش به انتظارات و توقعات او، حال بسته به این که زن 18 ساله باشد یا 38 ساله این انتظارات و توقعات کم و کیف متفاوتی دارد. یک دختر 20 ساله معمولا انتظارات بیشتری دارد که با ریال برآورده می شود و این اصلا امر ناپسندی نیست. وقتی ناپسند است که در همین سطح بماند و دایم برآن تاکید کند که آن وقت ناخوشایند مرد است و از طرفی مرد جوان نیز باید بداند که برآورده کردن این انتظارات، میل و گرایش تازه روییده همسر جوانش را بیشتر و پخته تر خواهد کرد فقط قدری نیاز به گذشت و صبر دارد که متاسفانه برخی اوقات رخ نمی دهد. حال اگر سن را از 20 به 30 تغییر دهیم، باز همان انتظارات ریالی در دختر هست البته با قدری صبر و تحمل بیشتر و به خصوص با تعادل افزون تر بین انتظارات ریالی و عاطفی که ازدواج پایدارتری را باعث خواهد شد. تفاوت عاشقی کردن زن و مرد در مجموع به خصوص مردان جوان باید به این شناخت برسند که چگونگی عاشقی در مرد و زن متفاوت است و هرگز نباید همسر لطیف و نازک طبع خود را با نگاه درشت و مردانه شان تحلیل کنند وگرنه ماجراهایی شبیه همین اتفاقی که در ابتدای این مطلب خواندند برای شان خواهد افتاد حالا به شکلی دیگر و با تاثیراتی متفاوت تر. فراموش نکنید نشانه های عشق زن به شوهرش با نشانه های عشق مرد به همسرش بسیار متفاوت است و فقط در یک مفهوم شبیه هم هستند و آن ، از خودگذشتگی است. خراسان