کد خبر: 58857
منتشر شده در یکشنبه, 01 مهر 1397 12:53
حسینیه 598/ «مهدی رسولی» مداحی است که جزو رویشهای شهر شور حسینی، یعنی زنجان به حساب میآید. رسولی در زمینه معارف اهل بیت (ع)، مداحی و مسائل فکری بسیار توانمند است. هیأت ثارالله زنجان که مهدی رسولی در آن مداحی میکند، نمونه کمنظیری در هیئات مذهبی به حساب میآید؛ از فعالیت تربیتی برای کودکان تا...
حسینیه 598/ «مهدی رسولی» مداحی است که جزو رویشهای شهر شور حسینی، یعنی زنجان به حساب
میآید. رسولی در زمینه معارف اهل بیت (ع)، مداحی و مسائل فکری بسیار
توانمند است. هیأت ثارالله زنجان که مهدی رسولی در آن مداحی میکند، نمونه
کمنظیری در هیئات مذهبی به حساب میآید؛ از فعالیت تربیتی برای کودکان تا
اشتغالزایی برای مستضعفان حاشیه شهر.
گفتوگویی با این مداح زنجانی که نام و آوازهاش در سراسر ایران شنیده میشود را بخوانید:
چرا زنجان در پرورش مداحان اهل بیت (ع) حاصلخیز است و خروجی خوبی دارد؟
بسم الله الرحمن الرحیم. صل الله علیک یا ابا عبدالله. زنجان، کلامیها و
عینیفردها و حاج اصغر زنجانیها و اینها را داشته است. این به خاطر
اخلاص یک جماعتی بوده در حسینیه اعظم یا زینبیه اعظم. باید دید دل کدام،
ولی خدا را بردهاند. اینها به اخلاص قدمای ما باز میگردد. شما اگر بنای
حسینیه اعظم را بررسی کنید، انسانهای بسیار بااخلاصی شروع کردهاند و
امروز ما سر سفره اخلاص آن بزرگواران نشستهایم. جلوه اهل بیت (ع) هم در
هرجایی یک طور است. در زنجان هم محبت حضرت قمربنیهاشم جلوه کرده است.
اصلا چرا ترکها اینقدر حضرت عباس (ع) را دوست دارند؟
سوال بسیار سختی است! یعنی به زبان گفتن و بیان کردنش سنگین است. باید یک
بررسی جامعهشناختی و تاریخی جدی در این زمینه صورت بگیرد. اما آن چیزی که
من میتوانم بگویم این است که این محبت، جریان جلوه اهل بیت است. اهل بیت
در همهجا عَلمی بلند کردهاند، در زنجان هم اینچنین شد. آذریها به روحیه
غیرت و صلابت شهرت دارند. این در زبان آذری هم تجلی پیدا کرده که یک زبان
حماسی و با صلابت و بالطافت است. این مساله در روحیه مردم هم تاثیر گذاشته و
مردم جلوه وقار و شجاعت و غیرت را میپسندند و، چون این جلوهها در واقعه
عاشورا به شکل خاصی نمود پیدا کرده، مردم اینها را دوست دارند.
شما که در سن کم پدرتان را از دست دادید، چه شد که به فضای هیأت کشیده شدید؟
البته پدرم را از دست ندادم، چون شهدا عند ربهم یرزقونند و ما خلأیی از عدم
حضورشان احساس نمیکنیم. شاید به خاطر قید زمان و مکان، حجابی از طرف
خودمان باشد، اما جلوه ایشان را در بسیاری از مواقع زندگیام دیدهام. یعنی
هرجایی لازم بوده که حضور پیدا کنند، حضور داشتند و کمتر از سایر پدرها
برایم پدری نکردهاند.
اینکه من چطور وارد جریان مداحی شدم، باید عرض کنم که مرثیهخوان دل دیوانه
خویشم. همه بچههای شیعه یک جذبه محبت اهل بیت دارند و شما بچه شیعهای
نمیبینید که دوست نداشته باشد در این ساختار کار کند. شاید روزهای اول
خیلی هم فکر نمیکردم روضهخوان بشوم. در عالم کودکی خود فکر میکردم یک
عالم خواهم شد. علاقه شدیدی به روضهخوانی و مجالس حضرت سیدالشهدا (ع) هم
داشتم و لطف حضرت زهرا (س) بیش از اندازه لیاقتم شامل من شد.
در زنجان که مهد مداحان بزرگ است، چطور مداحی را شروع کردید؟ به کلاس خاصی رفتید؟
من در عمرم کلاس مداحی نرفتم. البته کلاس رفتن خیلی خوب است و من، چون کلاس
نرفتم اینطوری شدم. (میخندد) و اگر کلاس میرفتم خیلی خوب بود. من اولین
روضههایی که شنیدم، در منزل حضرت آیت الله موسوی زنجانی بود که پدر شهید
بودند و امام جمعه شهرمان. مادرم ظهرها مرا به آنجا میبردند. آن روضه،
روضه عجیبی بود. ایشان خود دم در مینشستند و من به جهت علاقهای که به
ایشان داشتم، کنار ایشان مینشستم.
در چند سالگی؟
در سن ۵ـ۶ سالگی. روضه هم اکثرا خانوادههای شهدا بودند. روضهخوان حاج
اصغر زنجانی بود. من اولین روضههایی که شنیدم و گوشم به روضه آشنا شد،
روضههای حاج اصغر زنجانی بود و هنوز هم به این مساله مباهات میکنم. شاید
تاثیر کلام این بزرگان بود. مادرم میگوید من خیلی دعا میکردم که تو
بتوانی خدمتگزار اهل بیت باشی. ما فکر میکنیم تلاش خودمان است، در صورتی
که اینطوری نیست. شاید یکی از پدربزرگها یا مادربزرگهای ما یک کار خوبی
داشته، خدا به واسطه کار خیر او در ذریهاش یک نوکر، شاعر یا نوحهخوان
قرار داده است. من فکر میکنم ماحصل دعای ایشان است. البته پدرم هم
روضهخوان بوده اند. او در سن ۲۹ سالگی به شهادت رسیده اند. قبل از آن در
پایگاه مسجد حضرت امیرالمومنین دعای توسل میخواندند. محیطی که حاج خانم
برای ما ایجاد کردند ناخودآگاه انسان به این سمت میرود و منت عظمی را هم
حضرت صدیقه کبری روی سر من گذاشتهاند.
من کلاس به معنای کلاس مداحی نرفتم، ولی محضر بزرگان را زیاد درک کردم.
آقای سیدیوسف شبیری الگوی مداحی من در دوران کودکی بود. ایشان خیلی خوب
میخواندند و جوان بودند و برای ما جذاب بودند. سالها از محضر ایشان و از
محضر استاد کلامی استفاده کردم. اصلا در زنجان وقتی به هیأت میروی خود،
کلاس مداحی است. شما اگر یک مجلس کامل استاد عینیفرد را تجربه کنید،
جلسهداری، خواندن، روانشناسی و هرآنچه را لازم است، یاد میگیرید. حاج
اصغر زنجانی هم همینطور. ما در این روضهها بزرگ شدیم. در عین حال من اصلا
غافل از جریان مداحی سطح کشور نبودم. علقه بسیار زیادی هم به بزرگانی داشتم
که در مبانی انقلاب هم کار میکردند.
مثلا چه کسانی؟
مثلا در سن و سال من مناجاتهای حاج منصور ارضی و حاج سعید حدادیان خیلی
جذاب بود. از اینها غافل نبودم. من خیلی وقتها از زنجان میآمدم، تهران و
در جلسه حاج قربان شرکت میکردم. البته جریان مداحی آذری در مناجات خیلی
کار نکرده است. حتی در قدما و بزرگانمان هم مناجاتخوان نداشتیم. شاید
جلسات مناجات نوپا باشد.
مناجات به زبان آذری؟
نه. کلا فضای مناجات در بین آذریها نوپاست. مثلا در اصفهان در فلان مسجد
چندصدسال است در ماه رمضان ابوحمزه میخوانند. اما در تاریخ شهر ما اینچنین
نیست. شاید یکی از وظایف ما همین باشد، بالاخره این همه بزرگان کار کردند،
ما هم باید یک وظیفهای انجام دهیم. همه تلاشم این بود که جریان مناجات در
آن خطه برقرار شود.
سبک خواندن شما با بزرگان مداحی زنجان متفاوت است. از چه کسی الگو گرفتید؟
فضای مداحی با تقلید و نگاه کردن و مشق شروع میشود. من خیلی تحت تأثیر
آقای شبیری بودم. اما بعداز یک مدت ناخودآگاه یک شاخصه و شخصیتی خواهی
گرفت. قرار نیست شبیه کسی بشوید. مثل استخوان بندی ساختمان که شکل میگیرد،
ولی نماها متفاوت خواهد بود. اسکلتها همه شبیه یکدیگر است. امیرالمومنین
فرمود: فرزند زمان خود باشید. زمان ما ملزوماتی دارد که باید اینها را
اکتسابی کسب میکردیم. مقداری خودمان باید نوآوری میکردیم. مثلا من سعی
میکنم در تلاقی جریان مداحی فارسی و مداحی آذری نقشی ایفا کنم.
من فقط در نگاه خاص هیأتی بزرگ نشدم. من کار تشکیلاتی کردم و مسوول بسیج
دانشجویی بودم و از این تیپ کارها هم انجام دادم. من دوستان طلبه زیادی
دارم. یعنی فضای حوزه، فضای دانشگاهی، فضای تشکیلاتی و حتی فضای هیأتی خیلی
سنتی را هم تجربه کردم. اینها به من کمک کرده تا به یک نگاه دقیقتری
نسبت به هیأت برسم. اگر این را بخواهیم باز کنیم، عرض میکنم که اصلا مگر
میشود جریان انقلاب را از جریان مداحی امام حسین جدا کرد. اصلا مداحی را
مداحی اسلام ناب میدانم.
اسلام ناب یعنی چی؟
وقتی میگویید مداحی انقلابی یا غیرانقلابی، باید روی تعریف مفاهیم صحبت
کنیم. مداحی انقلاب چگونه است؟ ما در این مسائل پیشفرضهایی گرفتهایم و
در همانها ماندهایم. مداحی انقلابی را طوری تعریف کردهایم که مداحی
انقلابی یعنی گزاره؛ هر که در مداحیاش از شهدا و شلمچه و آقا بخواند
انقلابی میشود. آنها برای امام حسین (ع) میخوانند و اینها برای انقلاب.
این تقسیمبندی غلط است. من میگویم انقلابی خواندن یعنی اینکه من به
توحیدم، به هویتم، به تاریخ، به عاشورا، به امیرالمومنین، به صلح، به وحدت،
به تلاش، به تبری و به تولی، به همه اینها از نگاه امام خمینی و امام
خامنهای نگاه میکنم. من از منظر ایشان نگاه میکنم و انقلابی خواندن یعنی
همین. اصلا باید الفاظ را کنار بگذاریم. باید ببینیم که شما به توحید
چگونه نگاه میکنید. من از منظر امام به توحید نگاه میکنم. من به عاشورا
از منظر آقا نگاه میکنم. ضرورتی ندارد مدام بگویم آقا آقا.
خب ممکن است دیگرانی از منظر سایر بزرگان نگاه کنند.
اتفاقا مشکل و اختلاف نظر در اینجا نیست که اگر در اینجا بود مشکلاتمان
عمیق و خوب بود و عالمانه با هم مشکل داشتیم. مشکل در الفاظ است. مداحی
انقلابی چیست؟ آیا مداحی انقلابی فقط این است که من در شعرم مدام بگویم
انقلاب انقلاب؟ ما خط کشیای که الان انجام دادیم بر اساس چه معیاری است؟
با منی که صحبت میکنید، باید ببینید من واقعا انقلابی هستم؟ من واقعا فهمی
از نگاه آقا دارم؟ البته منظورم شخص نیست، منظورم نگاه دقیق به جریان
عاشوراست. یعنی درک درست از عاشورا را آقا به من یاد داده است. آقا
میفرمایند هیأت نمیتواند سکولار باشد. هرچیزی را بتوانید سکولار کنید،
هیأت را نمیتوانید سکولار کنید.
امروز به هیأتی انقلابی گفته میشود که به مسائل روز هم بپردازد.
این مساله موقعی درست است که اندیشهای پشتش باشد. مشکل ما همینجاست. مثلا
مدام انقلاب انقلاب میگویم، ولی خودم هنوز نمیدانم در ساحت آقا چه باید
بگویم. همین کار مرا پیش آقا ببرید، ممکن است آقا بگوید این کار ضدانقلابی
است. اما ممکن است کاری بخوانم که گزارههای انقلاب در آن نباشد، آقا بگوید
مراد من از کار انقلابی دقیقا همین است. مثلا در سخنرانی یک آقایی بیاید
مدام اسم آقا را بیاورد و مدام بگوید ۹ دی ۹دی ۹دی. اما یک نفر دیگر
خطبهای از امیرالمومنین علیه السلام شرح میدهد و بعد از ۴۵ دقیقه شرح
خطبه میگوید مردم ۹ دی همینی بود که من گفتم. قطعا دومی دقیقتر است، چون
مردم را صاحب تحلیل میکند.
مداحی انقلابی هم اینطور نیست که بگوییم قلهاش فلانی است و ما همه درگیر
این موضوع شویم. قلهاش را آقا مشخص کرده و ما همه در دامنه هستیم. هیچکس
هم نمیتواند ادعا کند من به قله رسیدهام. هیچکس کامل نیست و همه باید
تلاش کنیم.
ما باید یک تفسیر درست از عاشورا داشته باشیم. ما میگوییم باید از اقامه
عزاداری به اقامه حق برسیم. آن کس که میخواهد به اقامه حق برسد، نمیتواند
نسبت به مسایل روز بیتفاوت باشد،، اما به شرطی که آن اصل را بگوید. فردی
اندیشه آقا را نمیداند و فقط بر سر لفظ دعوا میکند، فرد دیگری اندیشه آقا
را نمیداند و ضدش عمل میکند.
عاشورا را همانگونه که هست ببینیم و منتقل کنیم. ما سعی کردیم نگاه درست را
از آقا بگیریم. میشود بحث کرد که ما برداشتمان از اندیشه امامین انقلاب
درست هست یا نیست. من میگویم اندیشه برتر این است.
ولی همه توان فهم این مساله را ندارند.
الان هم برخی از هیأتهای انقلابی اینگونه نیست که شما فکر کنید اندیشههای
آقا را میفهمند. فقط به خاطر علاقه فقط لفظ آقا را تکرار میکنند،، اما
اندیشهاش را اصلا نمیفهمند. مثلا روضهای میخوانم که هویت روضه کاملا با
اندیشه آقا مشکل دارد. مثلا از زبان حضرت رباب شخصیت میسازم که هیچ نسبتی
با حضرت رباب ندارد. نه عقل، نه حماسه، نه عاطفه عالی در آن نیست. بعد در
کنارش در سینه زنی، سه شعر در رابطه با آقا میخوانم. خب اینکه انقلابیگری
نیست.
حتی اگر اختلاف نظری داشته باشیم، بازهم اهل بیت به ما اخلاق و کار
تشکیلاتی یاد دادهاند. اولویتها را به ما نشان دادهاند. ما که
نمیتوانیم از مودتمان بگذریم. یک جاهایی احساس کردیم فضای برادری و محبت
کردنمان به یکدیگر، کمک به جبهه حق و جبهه امام زمان است، خب باید انجام
دهیم. باید در کنار هم بشینیم.
از فاصلهای که بعضا ایجاد میشود، بیش از آنکه جبهه حق استفاده کند، جبهه
باطل استفاده میکند. ما نباید بگذارم جبهه باطل سوءاستفاده کند. من به
باطل ضربه میزنم. برای مثال بیان میکنم وگرنه همه ما که شیعهایم
الحمدالله. در بحث جهان اسلام باید وحدت را رعایت کنیم. آقای سیستانی را
خدا حفظ کند که گفتند اهل سنت برادران ما نیستند، اهل سنت جان ما هستند.
وقتی نگاه تشکیلاتی داشته باشید، با نگاه تشکیلاتی میسنجید. مشکل ما این
است که با نگاه شخصی مسائل را میسنجیم. هنوز نفهمیدیم تواصو بالحق و تواصو
بالصبر یعنی چه. ما باید کار تشکیلاتی را یاد بگیریم. حکم لازم است، مصلحت
لازم است. یک جایی باید بروی، یک جایی نباید بروی. یک جایی باید به رفیقت
لبخند بزنی، یک جایی باید اخم کنی. همه چیز بر مبنای عقل و حکمت است. یک
جایی اگر لازم باشد جاروکشی کنم و دستشان را هم ببوسم، میروم. یک جایی
احساس کنم به صلاح نیست، نمیروم. اما اینکه همدیگر را دشمن ببینیم، اصلا
چنین چیزی نیست.
اختلاف نظر بین هیأتها طبیعی است. خیلی هم بیرونیها باور نکنند. ما هیأتی
با هم دعوا و بحث میکنیم، اما الحمدلله بزرگترها جایگاه خودشان را
دارند، کوچکترها جای خود را. برادریها موجود است. محبت بین هیأتها نسبت
به خیلی جاها خیلی بیشتر است.
شعر انقلابی و هیأت انقلابی یعنی چه؟ چه ویژگیهایی دارد؟
من طور دیگری مطرح میکنم و آن اینکه اصلا میتوانید به امام حسین به صورت
غیرانقلابی نگاه کنید؟ اصلا میتوانید شعری از امام حسین بخوانید که
غیرانقلابی باشد؟ من میگویم اصلا نمیشود به امام حسین غیرانقلابی نگاه
کرد. اصل انقلاب خود اوست. ذاتش انقلاب آفرین است. برخی در حد هویت
میگویند و جلوتر نمیروند. یعنی صرف بیان اهداف امام حسین. اما به نظرم
این نمیشود. وقتی من آمدم گفتمان اباعبدالله را که گفتمان آزادمردی،
عدالتخواهی و ضداستکباری است، بیان کردم، خودم نباید نسبت به مسایل جاری و
مسایل روز شخصیت ضداستکباری داشته باشم؟
همه مردم جامعه چنین ظرفیتی دارند؟
باید اینگونه باشند. اینکه واقعیت چیست، بحث دیگری است، اما در حقیقت باید
اینگونه باشند. اما قطعا باید به این سمت حرکت کنیم. اباعبدالله همه تلاشش
این بود که به عالم بگویدای انسانها! شما در مقابل ظلم نباید سکوت کنید.
شاید برخی از عامه مردم در تشخیص ظلم دچار اشتباه شوند.
عیبی ندارد. دربارهاش صحبت میکنیم. در رسانه و خانه و دانشگاه و حوزه
علمیه باهم بحث میکنیم. دور از دعوا و نزاع حق روشن خواهد شد. در مبانی
اختلاف نظر نداریم که ظلم بد است و مقابل ظلم باید ایستاد. وقتی من
میگویمای مردم مقابل ظلم سکوت نکنید، نمیتوانم خودم ساکت باشم و عمل
نکنم.
عمل ضد ظلم مداح چگونه باید باشد؟
ما در انقلاب دستمان خیلی باز است. ما کلی ابزار داریم. من در نقشی که در
پازل ولایت دارم و جانمایی شدم، ولی از من این قسمت را میخواهد، پس من
میگویم. لازم باشد بیشتر از آن هم حرکت میکنم. مثلا در سطح خدمات
اجتماعی. آیا واقعا نمیتوانیم به سمت خدمات اجتماعی پیش برویم؟
حد خواندن شعر سیاسی چقدر است و چگونه باید باشد؟
ابتدا باید روی مفاهیم صحبت کنیم که منظورمان از سیاست چیست؟
یعنی مباحث روز، مثلا دهه اول محرم با تجاوز رژیم صهیونیستی به فلسطین همزمان شده است.
اولین وظیفه من هویت سازی جامعه است. من باید بستر ایجاد کنم. من باید
مستمع را در فضای گفتمان آماده کنم. من باید غیورانه روضه بخوانم که او
غیور شود. انسان غیور هم مقابل ظلم خواهد ایستاد. اصلیترین کار من این
است. من اگر این را انجام ندهم، سایر کارها لوث میشود. حالا که این مستمع
غیور بار آمده، شاید در تشخیص مصداق دچار مشکل شود. در آنجا در حد تعیین
یک مصداق اجازه داری ورود کنی. اما اگر هیچکدام از این کارها را نکنید و
صرفا به صورت غیرهنرمندانه به مصداق بپردازید، بعضی شما را متهم خواهند کرد
که شما در حال زیر سوال بردن اصل هستید. وقتی شما یک دهه غیورانه روضه
میخوانی و مستمعت مدام احساس میکند غیرتش زیاد میشود و برایش روشن شده
که باید جلوی ظلم بایستد، آنگاه تو با یک خط درستی به او نشان میدهی طاغوت
زمان کیست که اشتباه نکند و دنبال طاغوتهای کوچک و شیطانهای کوچک نرود.
شما به اندزه همین مصداق باید به او بگویی. به نظرم حتی اگر مقدمات را خیلی
دقیقتر بگویید، مخاطب خود مصداق را خیلی خوب تشخیص خواهد داد.
چرا مداحان در حوزه عدالت اجتماعی ورود نمیکنند.
اینطور که اصلا نخوانیم. اولا بگویم طاغوت فقط آمریکا نیست، امروز تجلی
طاغوت آمریکاست. به قول امام شیطان بزرگ آمریکا است. وقتی من میگویم شیطان
بزرگ، به این معنا نیست که دیگر هیچ شیطانی وجود نداشته باشد، امروز مصداق
ظلم او است. امروز وقتی میگویم مرگ بر آمریکا، یعنی مرگ به طاغوت، مرگ به
هر چیزی غیر از خدا، مرگ به ضد بشریت، مرگ به ضد اخلاق، مرگ به همه
بدیها. چون شیطان نماد بدیهاست. اما چه کسی میتواند بگوید به خودم ظلم
نکردم؟ مگر من کم به خودم ظلم کردم؟ مگر من کم جوانیام را حرام کردم؟ آن
چیزی که شما میگویید درست است. ما مناجات میخوانیم، ما صحیفه سجادیه
میخوانیم. ما در فضای عدالت میخوانیم. خود من خیلی در فضای عدالت
امیرالمومنین خواندم. سالها خواندهام. ما خیلی جاها نسبت به خیلی مسائل
ورود کردیم. اما در برخی حرفها شیطنت است که میگویند حالا آمریکا را ول
کنید و به مسائل دیگر بپردازید. نه! آمریکا مصداق شیطان است و او را باید
همیشه زد. ما طاغوت را همیشه خواهیم زد، مصادیقش را هم همیشه خواهیم زد. ما
هیأتمان قرارگاه محرومیتزدایی دارد و در حد خودمان در حال فعالیت هستیم.
حتی راضی به خیریه نیستیم، نگاهمان رفع فقر است. یعنی نه اینکه فقط چند
بسته غذا بخریم و توزیع کنیم، در حاشیه شهر به دنبال رفع فقر هستیم که
البته کار زمانبری است.
وظیفه هیأت چیست؟
ما در هیأتمان از کارهای دانشآموزی تا طرحهای مطالعاتی و قرارگاه
محرومیتزدایی فعالیت داریم. به تازگی هم کارهایی در حوزه اقتصاد مقاومتی
شروع کردهایم و به دنبال رفع بیکاری برای مستضعفین هستیم. در هر جایی که
نیاز باشد و توان داشته باشیم، ورود خواهیم کرد.
منبع:خبرگزاری دانشجو
نوشتن دیدگاه