کد خبر: 525
منتشر شده در چهارشنبه, 11 اسفند 1395 06:11
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، حجتالاسلام حمید پارسانیا عضو هیأت علمی دانشگاه تهران در نشست فلسفه و علوم انسانی که عصر امروز (سهشنبه 10 اسفند) در سالن شهید مطهری دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد با اشاره به نقش فلسفه در علوم انسانی گفت: میخواهم ابتدا این پرسش را...
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، حجتالاسلام حمید پارسانیا عضو هیأت علمی دانشگاه تهران در نشست فلسفه و علوم انسانی که عصر امروز (سهشنبه 10 اسفند) در سالن شهید مطهری دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد با اشاره به نقش فلسفه در علوم انسانی گفت: میخواهم ابتدا این پرسش را درباره فلسفه داشته باشم که فیلسوف چه تفسیری از نسبت خودش با علم انسانی مطرح میکند، علم انسانی چه تفسیری از تاریخی بودن ارائه میدهد.
وی اظهار داشت: برای پاسخ به این پرسش با یک بیان تاریخی که امتداد دوران مدرن است را شروع میکنم که میتواند از ایران و از جهان اسلام آغاز شود.
عضو هیأت علمی دانشگاه تهران ابراز داشت: تعبیر علم انسانی را فارابی با عنوان «العلم الانسانی» به کار برد؛ نسبت به همان چیزی که حکمت مدنی گفته میشود و در احصاء علوم و بیان، نسبت این علوم با همدیگر و جایگاه این علم را با دانش فلسفه و نسبت فلسفه با علم انسانی را مشخص کرده است. عرصه علوم انسانی تعابیر صریحی را در بخشی از آثار خود دارد که موضوعات و موجوداتی است که با اراده انسانی ایجاد میشود در قبال موضوعات و موجوداتی که مستقل از اراده انسان هستند.
وی عنوان کرد:توجه به علوم انسانی یا علوم روحی یا علوم تاریخی و علوم اجتماعی با یک توجهی از این قبیل در دوران مدرن شکل گرفت و فارابی علوم انسانی را در قبال علوم طبیعی قرار نداد بلکه علوم انسانی را در قبال علوم نظری قرار داد که علوم نظری نیز متشکل سه حوزه است. نخست امتداد و حرکت و تغییر که نفس امتداد به عرصه ریاضیات باز میگردد.
پارسانیا ابراز داشت: حوزه دوم علوم نظری، عرصهای از وجود است که فارغ از امتداد است یعنی مقید به امتداد و حرکت و زمان نیست بلکه مطلق است و اطلاقش باعث میشود محیط بر امتداد و زمان باشد.
وی گفت: متافیزیک، آن روی فیزیک نیست که شامل فیزیک نباشد بلکه موجود است و چون موجود است همه موجودات نیز ذیل آن قرار میگیرند، همچنین علم انسانی فارغ از متافیزیک نیست و فیزیک و ریاضی هم فارغ از قواعد متافیزیک نیستند.
عضو هیأت علمی دانشگاه تهران ادامه داد: به علم اعلاء هم متافیزیک گفته میشود و علم انسانی هم جای خود را دارد و اصولی را به عنوان مبانی متافیزیک تبیین میکند از این رو فلسفه علمی است که در صدر نشسته بود و با افق گشودن بروی موضوع سایر علوم آن را موجود میکند. این یک معنای از فلسفه و علوم انسانی است.
وی افزود: ما با یک مقطعی مواجه میشویم که جایگاه و نسبت فلسفه با سایر علوم عوض میشود و یک واژگونی به وجود میآید و دیگر فلسفه در صدر علوم نیست. قرن نوزدهم کنت فلسفه جدیدی از معنای علم ارائه و فلسفه را مقابل علم قرار داد و علم که عالم را تفسیر و تبیین میکرد و میشناساند عالم را عبارت از این دانست که علم به معنای دانش تجربی است.
پارسانیا گفت: کانت عنوان کرد که مفاهیم متافیزیک، مفاهیم ذهنی است و اگر فلسفه تاکنون عَالم را نشان میداد اما از امروز فقط مفاهیم ذهنی را نشان میدهد بلکه فلسفه از آغاز اینچنین بوده است. همچنین کانت معتقد است که متافیزیک آنچنان نیست که یک حقیقتی را ارائه دهد؛ مفهوم وجود و مفهوم عدم یک سری مفاهیم ذهنی بوده و متافیزیک توهم است. در واقع متافیزیک عینک ما است و لبهای که این مفاهیم با عالم مواجه میشود لبهای است که شهود حسی داریم و ذهن انسان است که خودش را بر خارج میاندازد.
وی با بیان اینکه کانت اعتباری برای فراسوی ذهن انسان قائل نیست، تصریح کرد: براساس اعتقاد کانت حتی در عقل هم اراده انسان است که حکم میکند و اعتبار معرفت، عقل نظری را از حاشیه حکم انسانی تأمین میکند. اعتبار متافیزیک این است که حقیقت را نشان میدهد.
عضو هیأت علمی دانشگاه تهران اظهار داشت: در نگاه کانت، متافیزیک جنبه استعلایی، عینی و قدسی نداشت بلکه انسانی بود و ذهن انسان یک پدیده تاریخی میشود و بعد که جلوتر میرویم متافیزیک یک محصول تاریخ، فرهنگ و ارتباطات انسانی است که شکل میگیرد.
وی خاطرنشان کرد: فلسفه در نزد کانت و کنت، یک علم نیست بلکه یک پدیده اجتماعی است و این بازگشت به فلسفه بود؛ البته فلسفه نه به معنای پیشین خود بلکه به معنای حوزه معرفتی یا تاریخی که موضوع معرفت میتواند باشد. با تفسیری که در دیدگاه کانت و نوکانتیها از فلسفه میشود فلسفه، تلاش ذهنی بر شناخت جهان است.
پارسانیا گفت: وقتی کنت، فلسفه را به اموری غیر از علم به کار میبرد میگوید فلسفه یک تلاش غیرعلمی برای شناخت جهان است. براین اساس فلسفه علم یعنی درباره علم برگشتن و نگاه کردن که در مقطع متأخر یک کار بیمحصولی نیست که خود علم در تکوین علم تا چه اندازه نقش داشته است.
وی ادامه داد: اما برای کسانی که به حقیقت راهی دارند و فلسفه را به معنای پیشین خود به کار میبرند فلسفه، کلمه خوشآهنگ و خوشآیندی نیست.
عضو هیأت علمی دانشگاه تهران گفت: معنایی که در تکنولوژی متصور میشود سلطه بر عالم و غفلت از حقیقتی است که معنای انسان عالم به او است «وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنکًا»؛ با توجه به این آیه از قرآن کریم، هر کسی که از یاد خدا رویگردان شود زندگی سخت همراه با تنگدستی خواهد داشت. بنابراین کسی که غافل است گرفتار است تا معنا را مییابیم رویکرد ما، رویکرد وجودی که اعراض باشد نیست. «وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَیْهِ فَنَادَىٰ فِی الظُّلُمَاتِ أَن لَّا إِلَٰهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ».
وی عنوان کرد: وقتی که حضرت یونس (ع) در دل ظلمت و در شکم ماهی قرار گرفت، فکر کرد راهش گذاشتن و رفتن به جای دیگری است اما زمانی که رویکردش عوض میشود در دل ماهی، فلاح و رستگاری سراغ او میآید. بنابراین اگر ما نیز رویکردمان را تغییر دهیم در دل این تکنولوژی هم راه نجات و رهایی برای ما باز است.
انتهای پیام/
نوشتن دیدگاه