کد خبر: 53969
منتشر شده در یکشنبه, 28 مرداد 1397 11:31
حجتالاسلام موسوی مطلق معتقد است بر خلاف سیره امام باقر(ع) فضای مناظرات علمی ـ معرفتی در جامعه وجود ندارد و متولیان دینی در یک همافزایی با رسانه ملی باید وارد عرصه مناظرات معرفتی با مخالفان شوند. به گزارش ندای انقلاب، عصر امام محمدباقر(ع) و امام صادق(ع) در تاریخ حدیث شیعه به «عصر طلایی حدیث»...
حجتالاسلام موسوی مطلق معتقد است بر خلاف سیره امام باقر(ع) فضای مناظرات علمی ـ معرفتی در جامعه وجود ندارد و متولیان دینی در یک همافزایی با رسانه ملی باید وارد عرصه مناظرات معرفتی با مخالفان شوند.
به گزارش ندای انقلاب، عصر امام محمدباقر(ع) و امام صادق(ع) در تاریخ حدیث شیعه به «عصر طلایی حدیث» شناخته میشود. امام باقر(ع) با علم کاملی که از اوضاع و شرایط زمان خویش داشت، در جهت شناختن اساس فکری جامعه، نهضتی علمی، فقهی، فلسفی و کلامی بنیاد نهاد. تبیین نظریه امامت به شکل کامل آن و مبارزه با افکار توجیهگرای مرجئه و سایر جنبشهای انحرافی بخشی از اقدامات آن حضرت است. از این جهت احادیث و روایتهایی که از این دو امام بزرگوار باقی مانده است، در مقایسه با سایر امامان بسیار زیاد است و در واقع عصر طلایی صادقین(ع) منبع عظیمی از گنیجنههای روایی شیعیان در عصر غیبت را فراهم آورد.
به مناسبت سالروز شهادت امام محمد باقر(ع) برای بررسی روشهای برخورد حضرت با نحلههای فکری و کاربردی کردن این روشها در عصر حاضر و نیز بررسی علل فراهم نیاوردن فضای باز علمی از سوی نهادهای آکادمیک دینی در عرصه معارف قرآنی و حدیثی به گفتوگو با حجتالاسلام موسوی مطلق نشستیم.
مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
تقابل امام باقر(ع) با دشمن تقابلی علمی بود
* به گواه تاریخ ، امام محمد باقر(ع) در دوران خویش با نحلههای فکری متعددی مواجه شدهاند، از نحلههای مهدویت دروغین تا نحلههای فقهی، کلامی و... ؛ علت رشد این فرقهها چه بود و امام(ع) چه نوع برخوردی با این جریانات داشتند؟
هر زمان مردم خستگی روحی پیدا کنند و فشارهای اجتماعی و اقتصادی بر آنها زیاد باشد، فضای رشد برای نحلههای انحراف فکری فراهم میشود. در دوران وجود مقدس امام باقر(ع) و امام صادق(ع) نیز همین گونه بود؛ این دوران از یک سو مصادف با ظلم شدید بنیامیه بر جامعه بود و از دیگر سو مقطع مبارزه این حکومت ظالم با بنیالعباس بر سر تصاحب قدرت بود. بنابراین به صورت طبیعی بهترین زمان برای رشد فرقههای انحرافی همین دوران بود؛ لذا فرقههای منحرف در این دوران نسبت به سایر دوران ائمه(ع) فراوانی بیشتری داشتند. این مسأله پس از امام علی بن موسیالرضا به یک اوج دیگری میرسد، زیرا در این عصر هم دعوای مأمون و امین مردم را تحت فشار قرار داده بود. در این شرایط میتوان گفت امام باقر(ع) اینگونه عمل میکرد که:
اول اینکه سیاستشان اینگونه بود که مسائل را به صورت علمی حل کند؛ امام در آن زمان سلاح به دست نمیگیرد، زیرا آن روز اقتضایی نداشت که امام این رفتار را پیشه کند. بنابراین رویکرد مبارزاتی امام با مخالفانشان مبارزهی علمی بود.دوم اینکه امام(ع) دوستانش را حفظ میکرد و این یاران در مواقع مختلف به یاری حضرت میشتافتند و بخشی از مناظرات علمی را بر عهده میگرفتند. ایشان شبکههایی از وکلا راه انداختند تا با هم دیگر در ارتباط باشند.
* در تاریخ شاهد افت جامعه مسلمین از زمان سقیفه به این سو بودیم تا جایی که گروهی مدعی مسلمانی، امیرالمومنین را به شهادت رساندند، رفتاری قابل تامل و دردآور با حضرت زهرا(س) و امام حسن و امام حسین(ع) داشتهاند. در واقع جامعه مسلمین به سمت اُمویت رفت؛ اما در عصر امام محمد باقر(ع) جریانی با ابراز محبت و ولایتپذیری اهلبیت(ع) شکل گرفته است. امام باقر (ع) در شکلگیری این جریان، چه اقداماتی داشتهاند؟
به نکته مهمی اشاره کردید. تمام اهل بیت سلامالله علیهم از وجود مقدس پیغمبر اسلام تا وجود مقدس امام حسن عسگری تحت هیچ شرایطی از مردم رویگردان نشدند. حتی زمانی که مورد بیمهری و بیوفایی قرار گرفتند برخوردشان با مردم مسالمتآمیز بود و اهل مدارا بودند. مردم ایشان را کنار زدند، اما ائمه(ع) کنار نکشیدند. حتی اشتباه است که میگویند امام علی(ع) ۲۵ سال خانهنشین بود، امیرالمومنین ۲۵ سال صبر به خرج داد.
امام باقر(ع) به اقتضای زمانه در سیاست آنچنان ورود نمیکرد و تقیه به خرج میداد. امروز سیاست این است که بر سر ظلم فریاد بزنی، اینها در جای خود اثر دارد اما در عصر امام باقر این مسائل اصلاً جایگاه نداشت. در واقع امام باقر(ع) کار سیاسی و مبارزاتی میکرد، اما نه با آن سیاست و رویکرد مبارزاتی که دیگران تعریف میکردند. عامه مردم نیز به حضرت علاقهمند شدند؛ زیرا فسادهایی که به وجود آمده بود، مردم را خسته کرده بود و حال میدیدند این آقا حرف تازهای دارد. امام(ع) قرآن را برایشان میشکافت.
* بنابراین شیوه مبارزاتی هر یک از اهلبیت(ع) متفاوت بود؟
هدف ائمه مشترک است اما روشها و سلاحها متفاوت بود. شاهدیم امام حسین(ع) با یک رفتاری دیگری جلوی اندیشههای باطل را میگرفت که همان قیام با سلاح شمشیر بود. اما در زمان امام حسن مجتبی(ع) زمانه اقتضا میکرد با دشمن معاهده صورت گیرد.
رسانه ملی باید وارد عرصه مناظرات معرفتی شود
* با نگاهی به وضع موجود میتوان گفت که علوم معرفتی صرفا در قشر خاصی محصور شده است و فضا برای نقد علمی به اندازه کافی وجود ندارد؛ در حالی که در تمام دوران معصومین(ع) از صدر اسلام تا آخرین امام معصوم شاهد فضای باز علمی و معرفتی از سوی این انوار مقدس بودیم. بر اساس سیره مبازرات علمی امام محمد باقر(ع) از چه راهکارهایی میتوان برای حل این معضلات استفاده کرد؟
همان طور که اشاره کردید فضای باز علمی و معرفتی یک خلأ برای جامعه فعلی ما محسوب میشود. زیرا شعار زده شدهایم. پس از بیانات رهبر معظم انقلاب درباره برپایی کرسیهای علمی توقع داشتیم این فرصت ایجاد شود و مناظراتی شکل بگیرد، اما گاهی با فضاهای مسمومی که برخی آقایان ایجاد میکنند، آیا میشود آزاد اندیشید؟ خیلی بعید میدانم. الا یکسری فرق و انحرافات داریم، چرا صدا و سیما به خود جرأت نمیدهد وارد عرصه مناظرات معرفتی شود. به عنوان نمونه ما معتقدیم وهابیت یک اندیشهی باطل است که شیعه را قبول ندارد. چه اشکالی دارد مناظراتی با بزرگان آنها در سیمای جمهوری اسلامی ترتیب داده شود؟ از آنجایی که شیعه همیشه بر پایه استدلال پیش رفته، هیچ وقت از این مناظرات هراس ندارد. این ضعف برای آنها همین بس که علمای شیعه مردم را تشویق به مطالعه آثار آنها میکنند؛ زیرا پایه مستحکمی ندارد، اما وهابیت مطالعه آثار شیعیان را برای مردمان خود ممنوع میکنند؛ زیرا رسوا میشوند.
چرا صدا و سیما به خود جرأت نمیدهد وارد عرصه مناظرات معرفتی شود. به عنوان نمونه ما معتقدیم وهابیت یک اندیشهی باطل است که شیعه را قبول ندارد. چه اشکالی دارد مناظراتی با بزرگان آنها در سیمای جمهوری اسلامی ترتیب داده شود؟ چه اشکالی دارد رسانه ملی بین ادیان مختلف و حتی فرقههای صوفیانه مناظره برگزار کند؟
تفکرات انحرافی دراویش را باید در یک مناظره علمی به نقد کشید
چه اشکالی دارد رسانه ملی بین ادیان مختلف و حتی فرقههای صوفیانه مناظره برگزار کند؟ ما پس از جریان تلخ خیابان پاسداران تهران که یکسری دراویش گنابادی به فتنهگری پرداختند، حرف برای گفتن داشتهایم. ما بزرگانی داریم که با استدلال و منطق میتوانند تفکرات آنها را به چالش بکشانند. حجم فراوانی از کتب در نقد این فرقهها نگاشته شده است. متأسفانه بر خلاف سیره ائمه معصومین(ع) به خصوص در دوران امام محمدباقر(ع) تا امام رضا(ع) فضای باز برای نقد و بررسی و برگزاری مناظرات علمی و دینی با سایر ادیان و مذاهب و فرَق وجود ندارد.
از سوی دیگر اصلاً باید پرسید آیا واقعاً ما با روشهای علمی موضوعات را مطرح میکنیم یا خیر؟ اکنون روشی که اصلاً در جامعه دینی ما وجود ندارد، روش علمی است. کسی هم که با روش علمی و منطقی ارائه بحثی میکند، مورد تخریب واقع میشود.
قاطعانه میگویم فقط نزد رهبر انقلاب میتوان نقد علمی معرفتی کرد
* در حالی که شاهد بودهایم فضای نقد آزاد علمی و مناظرات دینی در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی توسط اندیشمندانی همچون شهید مطهری و شهید بهشتی و ... از رسانه ملی و سایر تریبونها انجام میشد و مردم به چشم میدیدند تفکرات الحادی هیچ دردی را از جامعه دوا نمیکند؛ اما چرا این رویه متوقف شد؟
کسانی که متولی این مسائل هستند باید پاسخ دهند چرا تعطیل شد و چرا نگذاشتند این بحثها ادامه داشته باشد. چه دلایلی داشت؟ قاطعانه عرض کنم اکنون یک جا راحت میتوان حرف زد و انتقاد کرد و آن هم نزد رهبر معظم انقلاب است. زیرا ایشان از نقد علمی و آزاداندیشی استقبال میکند؛ زیرا رهبر انقلاب اسلام شناس است، حرفش با عملش مطابقت دارد، یک روشنفکر معنوی است.
مجالس عزای ائمه(ع) تریبون عدالتخواهی و ظلمستیزی بود
* یکی از شیوههای مبارزاتی ائمه(ع) علاوه بر برپایی کرسیهای علمی و معرفتی اشاعه فرهنگ و معارف الهی از طریق برگزاری مراسمات عزای بر اهلبیت(ع) به ویژه عزای بر امام حسین(ع) بودهاست. امام محمد باقر(ع) در این گونه موارد به چه شیوهای عمل میکردند؟
رویکرد عمومی اهلبیت بعد از جریان عاشورا در برپایی مراسم عزای بر سیدالشهدا(ع) بود تا از این طریق دست رژیم ظالم بنیامیه برای همگان رو شود و در آن فتنههای سیاه و جامعه ظلمانی آن دوران، فرهنگ عدالت و عدالتخواهی و مبارزه با ظلم همواره در دلها روشن باقی بماند. این کار در دل دنیای کفر و آشوب آن دوران بسیار دشوار بود تا جایی که شیعیان به شدت در مضیقه و فشار قرار میگرفتند و تهدید به مرگ میشدند و یا در این مسیر به شهادت میرسیدند؛ این مسأله تا دوران امام کاظم(ع) به اوج خود رسید تا جایی که حتی با قوانینی که دستگاه بنیالعباس وضع کرد، اجازه زیارت امام حسین(ع) در این عصر از شیعیان سلب شد و در نهایت رذالت مرقد مطهر سیدالشهداء(ع) به آب بسته شد.
در این دوران اهلبیت(ع) شعرا را تشویق به شعرهای با مضامین اجتماعی و میکردند طوری که نفس عزاداری مبارزه با ظلم و افزایش معرفت بود. در هر صورت ائمهی ما نسبت به بعضی مضامین اشعار علاقه خاصی داشتند؛ شعرهایی که ۱- مظلومیت اهلبیت(ع) را بیان کند، ۲- جریان ظلم و نفاق را رسوا بکند، ۳- اشعاری که نگاهش به آینده با رویکرد مهدوی باشد.
منبع : تسنیم
انتهایپیام/
نوشتن دیدگاه