حسین میرزائی در گفت‌وگو با ایسنا، درباره نقش فرهنگ در مهاجرت ایرانیان بیان کرد: اصولا مهاجرت با دو عامل اصلی ارتباط مستقیم دارد که نظریه‌های کلاسیک مهاجرت نیز بر اساس آن بنا شده است. عوامل دافعه محیط مبدا و عوامل جاذبه محیط مقصد که هر کدام به تنهایی کافی است تا امر  مهاجرت را به مرحله عمل برساند. به نظر در مهاجرت ایرانیان به خارج از کشور هر دو عامل ایفای نقش می‌کنند. دافعه اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و روانی از جامعه ایران و ساختن آرمان‌شهر از جغرافیای غیر ایرانی (و در یک نگاه تقلیل‌گرایانه، جامعه‌ای مطلوب‌تر از جامعه ایران). حال این که چقدر از این دافعه و جاذبه واقع‌گرایانه و چقدر از آن موهوم و متاثر از فضاهای رسانه‌ای است، جای بحث دارد. او ادامه داد: اصولا در هر مهاجرتی نقاط مثبت و منفی، همچنین فرصت‌ها ‌ و تهدیداتی وجود دارد. بنابراین یک مهاجرت هوشمندانه باید با بررسی دقیق این چهار عامل شکل بگیرد. این که ما جامعه ایران را سرشار از ضعف و جامعه مقصد مهاجرت (به ویژه جوامع غربی) را  کعبه آمال در نظر بگیریم، قطعا نگاهی غیر واقعی برای مهاجرت خواهد بود. تفاوت‌های فرهنگی با جامعه مقصد می‌تواند هم به عنوان فرصت و هم به عنوان تهدید قلمداد شود. این موقعیت‌ها (فرصت و تهدید) به عوامل متعددی بستگی پیدا می‌کنند. مثلا در  فرهنگ غرب که فردگرایی به معنای جامعه‌شناختی آن به عنوان یک مولفه قدرتمند حضور دارد، با انسان ایرانی که با این فرهنگ تا حدی بیگانه است، چه خواهد کرد؟ دامنه این ویژگی بسیار وسیع و قابل بررسی است. رابطه جامعه غربی با زمان، آن گونه که ما با آن مواجه می شویم نیست برخی از دانشجویان ایرانی در مقطع دکتری وقتی می‌خواستند در فرانسه به دانشگاه بروند، کت و شلوار می‌پوشیدند، چیزی که برای ما ایرانی‌ها معمول و برای فرانسوی‌ها عجیب است. فضای فرهنگی متفاوت باعث می‌شود استادی که با تی‌شرت و شلوارک به دانشگاه غربی می‌آید، برای ما نیز تعجب آور باشدعضو هیات علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی گفت: از نظر فرهنگی، فردی که عادت به ارتباطات اجتماعی وسیعی داشته و ابراز شخصیت و وجود او در محیط‌های آشنای فرهنگی صورت می گرفته، در فضای فردگرای غربی ممکن است با مخابراتی مواجه شود. رابطه جامعه غربی با زمان، آن گونه که ما ایرانیان با آن مواجه می شویم نیست. سرعت و سودمندی دو ویژگی اساسی از  این رابطه است که اصولا با زندگی عامه ایرانی در تناقض است. ایرانی کمتر آشنا با زبان و فرهنگ غرب اصولا در این مورد مشکلاتی را در پیش روی خود خواهد دید. میرزائی بیان کرد: یکی از دوستان من بعد از یک هفته حضور در فرانسه به من  می‌گفت «دارم افسرده می‌شوم، زیرا هیچکس در این جا به من نگاه نمی‌کند». ما در ایران به هم توجه می‌کنیم و بخشی از قضاوت خود درباره دیگران را از ظاهر آن‌ها می سازیم، به همین دلیل برای منِ ایرانی، ظاهر اهمیت فراوانی پیدا می‌کند. این تفاوت‌های فرهنگی مصادیق فراوانی پیدا می‌کند. مثلا برخی از دانشجویان ایرانی در مقطع دکتری وقتی می‌خواستند در فرانسه به دانشگاه بروند، کت و شلوار می‌پوشیدند، چیزی که برای ما ایرانی‌ها معمول و برای فرانسوی‌ها عجیب است. فضای فرهنگی متفاوت باعث می‌شود استادی که با تی‌شرت و شلوارک به دانشگاه غربی می‌آید برای ما نیز تعجب آور باشد. در ایران دانشجوی دکتری بودن پرستیژ بالایی دارد او که تجربه زندگی و تحصیل در کشور فرانسه را دارد، اظهار کرد: در ایران دانشجوی دکترا بودن پرستیژ بالایی دارد اما تحصیل در این مقطع در غرب، آن طور که ما می‌پنداریم اصولا ارزش چندان مثبتی محسوب نمی‌شود. اگر ارتباط تحصیل و شغل را در نظر بگیریم، باید گفت که در جامعه غربی برای کار کردن تحصیلات تا سال اول و گاهی سال دوم فوق لیسانس کافیست. از نظر غربی‌ها وقتی وارد مرحله تحصیل در مقطع دکترا می‌شوید به معنای این است یا می‌خواهید پژوهشگر شوید یا علاقه‌ای ‌وافر به یک حوزه علمی دارید. بنابراین دانشجوی مقطع دکتری الزاما با یک حیثیت اجتماعی مواجه نیست و حتی گاهی در برخی موارد ممکن است ارزشی منفی نیز تلقی گردد. .  این مردم شناس با بیان اینکه قواعد فرهنگی متفاوتی در غرب وجود دارد، افزود: این که ما با ضابطه‌های جامعه خود، زندگی در جامعه مقصد را تجربه کنیم نتیجه مطلوبی در پی نخواهد داشت. یکی از دوستانم می‌گفت صاحبخانه‌اش پولش را خورده. وقتی که پرس و جو کردم متوجه شدم کسی که می‌خواهد برای یک سال خانه‌ای در فرانسه اجاره کند باید مبلغ اجاره یک سال را بپردازد. دوست من بعد از هفت ماه تصمیم می‌گیرد از آن خانه بلند شود. وقتی موضوع را با صاحب خانه در میان می‌گذارد، پاسخ می‌دهد «قرار داد ما یکساله است و اگر می‌خواهی بلند شوی باید خودت برای خانه مستاجر پیدا کنی تا پول تو را بدهم» اما تلقی یک ایرانی مهاجر از چنین حرفی این بود که آن فرد می‌خواهد پولش را بخورد و دزد است.  در حالی که آن کشور قوانین خاص خودش را دارد و طبق قرار داد یکساله باید به همین شکل عمل کند اما در ایران مستاجری که زودتر از موعد بخواهد بلند شود با صاحب خانه صحبت می‌کند و به احتمال بسیار زیاد با یکدیگر به توافق می‌رسند. مهاجران ایرانی می‌خواهند با ملاک‌های جامعه خودشان در یک جامعه دیگر زندگی کنند میرزائی با اشاره به اینکه مهاجران ایرانی می‌خواهند با ملاک‌های جامعه خودشان در یک جامعه دیگر زندگی کنند و این تعارض ایجاد می‌کند، اعلام کرد: تصور بسیاری این است که آزادی‌ بیان در ایران محدود است و با این نیت مهاجرت می‌کنند، در حالی که کسی در خارج از ایران حاضر نیست به حرف‌های آنها گوش دهد. آنها در رسانه‌های غربی، فضای ایران را بسیار  سیاه‌تر از آن چه در واقع وجود دارد می‌بینند و می‌شنوند. او با بیان اینکه دو عامل دافعه و جاذبه برای مهاجرت در نظر گرفته می‌شود، ادامه داد: دافعه، عاملی است که فرد مهاجر را از محل زندگی‌اش دفع می‌کند. هر کدام از این عوامل نیز می‌تواند به تنهایی عمل کند. می‌تواند صرف دافعه، فرد را از وطن اصلی‌اش دفع کند و بگوید هرجا که بروم بهتر از محل زندگی‌ فعلی‌ام است جدا از اینکه آیا چنین مسئله‌ای واقع بینانه است یا نه، ممکن است مسائل منفی  و دافعه‌ای که در سرزمینش وجود داشته به قدری به او فشار آورده است که فرد فکر می‌کند در کشور دیگری زندگی بهتری در انتظار اوست. عضو هیات علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی افزود: این عامل دافعه می‌تواند روانی و غیرواقعی باشد. یعنی فرد تحت تاثیر رسانه، افرادی که مهاجرت کرده‌اند یا هر منبعی که ممکن است اطلاعات اشتباه یا غیرواقعی به او بدهند، صورت بگیرد. من حدود پنج سال در فرانسه زندگی کردم و آنچه به صورت میدانی مشاهده کردم تفاوت در این نیست که زندگی بهتری  در کشور دیگری در انتظار شما باشد، بلکه نوع مسائل تغییر می‌کند. برای مثال می‌گویید در ایران دسترسی به امکاناتی ندارم اما ممکن است با مهاجرت به کشور دیگری این امکانات را به دست آورده شود اما آنجا مسائل جدید خودش را نیز برای فرد ایجاد می‌کند. این مردم شناس با بیان اینکه افراد در بسیاری از مواقع نکات مثبت موجود در کشور خودشان را نمی‌بینند، گفت: فرد مهاجر امتیازاتی مثل خانواده، محیط دوستی و فامیلی را در نظر نمی‌گیرد. اگر کسی در ایران با مشکل مالی مواجه شد بالاخره تا حدودی از این مبلغ را می‌تواند از طریق اعضای خانواده‌اش تامین کند اما در غرب چنین چیزی منتظر افراد نیست و زمانی که با مشکل مالی مواجه می‌شوید باید برای گرفتن وام اقدام کنید و با درصدی آن پول را برگردانید. گرچه وام گرفتن هم پروسه اداری خودش را دارد. مناسک در ارتباطات اجتماعی زندگی دشوار را تحمل پذیرتر می کند او با بیان اینکه نیاز به ارتباطات اجتماعی نیز مسئله بسیار مهمی است، اضافه کرد: ما در ایران با ارتباطات اجتماعی زندگی می‌کنیم و وارد حوزه‌ای از مناسک می‌شویم که ممکن است آن را در غرب از دست بدهیم. در مردم شناسی امر مناسکی اهمیت بسیار بالایی دارد. انسان در مردم‌شناسی موجودی مناسکی است. مناسک در ارتباطات اجتماعی از جمله دید و بازدید و دورهمی‌ها انسان را وارد فازی می‌کند که زندگی دشوار را برای ما حساب شده‌تر، تحمل‌پذیرترو مطبوع‌تر می‌کند. به صورت دقیق نقاط مثبت و منفی هر حرکتی که بعد از مهاجرت در شما ایجاد می‌کند، در نظر بگیرید. ببیند ترک ایران چه حُسن‌ها و چه تبعات منفی برای شما دارد. چه چیزهایی را از دست می‌دهید و چه چیزهایی را به دست می‌آورید. این مهمترین مسئله است میرزائی به افرادی که قصد مهاجرت دارند، توصیه کرد: به صورت دقیق نقاط مثبت و منفی هر حرکتی که بعد از مهاجرت در شما ایجاد می‌کند، در نظر بگیرید. ببیند ترک ایران چه حُسن‌ها و چه تبعات منفی برای شما دارد. چه چیزهایی را از دست می‌دهید و چه چیزهایی را به دست می‌آورید. این مهمترین مسئله است. بدون بررسی دقیق برای مهاجرت اقدام نکنند این مدرس دانشگاه بیان کرد: شاید من به کارگری که در ایران وضع مالی مناسبی ندارد و قصد مهاجرت دارد توصیه کنم مهاجرت کند اما هیچ‌ وقت چنین توصیه‌ای را با صراحت به یک متخصص نمی‌کنم. زیرا ممکن است یک متخصص بعد از مهاجرت و گذشت پنج سال مجبور شود با دست خالی به کشورش برگردد. بهترین توصیه‌ای که می‌کنم این است که بدون بررسی دقیق برای مهاجرت اقدام نکنند. می‌توانند قبل از مهاجرت قطعی، با افرادی که ۱۵ تا ۲۰ سال قبل مهاجرت کرده و در آن کشور زندگی می‌کنند، ارتباط برقرار کنند و درباره زندگی آنها پرس و جو کنند که آیا دوست دارند بعد از گذشت این همه سال به جای آنها باشند یا نه. او اضافه کرد: یکی از مشکلات افرادی که بیش‌از ۳۰ سال از مهاجرت آنها به کشورهای غربی گذشته، رابطه‌ی بین نوه و پدربزرگ است و فرد از اینکه فرزندان و نوه‌هایش دور از او و در کشور دیگری زندگی می‌کنند، رنج می‌برد. در ایران پدر بزرگ و مادربزرگ برای نوه جایگاه ویژه‌ای دارد. در ایران هر چه سن‌تان بالاتر می‌رود اعتبار بیشتری کسب می‌کنید در حالی که در غرب هرچه سن‌تان بالاتر برود و پول نداشته باشید اعتبار شما پایین می‌آید. میرزائی گفت: شاید این مسائل در ابتدای مهاجرت چندان مهم نباشد اما به مرور زمان دامن آدم را می گیرد. اینکه بسته به جایگاه اجتماعی و شغل‌تان چه چیزی را از دست می‌دهید و چه چیزی را به دست می‌آورید، می‌تواند متفاوت باشد. مثلا در غرب اگر درآمد شما از حدی بالاتر برود آنقدر فرد را موظف به پرداخت مالیات می‌کنند که دریافتی‌اش‌ کمتر می‌شود در حالی که در ایران به این شکل با چنین مشکلاتی دست و پنجه نرم نمی‌کنیم.   بنابراین مهاجرت یک پدیده چندجانبه است که بررسی ابعاد آن برای فرد مهاجر باید به دقت صورت بگیرد در غیر این صورت نتایج مطلوبی در انتظار او نخواهد بود.   انتهای پیام