کد خبر: 54195
منتشر شده در جمعه, 09 شهریور 1397 10:07
۹ شهریور ۱۳۹۷ - ۱۰:۰۶ همایش حق مالکیت ادبی با حضور جمعی از نویسندگان و اهالی ادبیات در قمصر کاشان برگزار شد. به گزارش خبرگزاری مهر، همایش «حق مالکیت ادبی؛ گفتهها و ناگفتهها» صبح امروز پنجشنبه ۸ شهریور توسط انجمن صنفی داستاننویسان استان تهران و با همکاری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در قمصر کاشان...
۹ شهریور ۱۳۹۷ - ۱۰:۰۶
همایش حق مالکیت ادبی با حضور جمعی از نویسندگان و اهالی ادبیات در قمصر کاشان برگزار شد.
به گزارش خبرگزاری مهر، همایش «حق مالکیت ادبی؛ گفتهها و ناگفتهها» صبح امروز پنجشنبه ۸ شهریور توسط انجمن صنفی داستاننویسان استان تهران و با همکاری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در قمصر کاشان برگزار شد.
سینا دادخواه دبیر این همایش در ابتدای مراسم، همایش مالکیت فکری را گامی در جهت توانمندسازی انجمنهای صنفی و ایجاد حساسیت مثبت و آگاهیبخشی نسبت به چالشهای حوزه مالکیت فکری دانست و پیامی را که محمود دولتآبادی برای این همایش فرستاه بود، برای حاضران خواند.
متن پیام به این شرح بود:
«چندی پیش که درینگه دنیا بودم به مناسبت ترجمه و نشر کتاب «طریق بسمل شدن» جلسهای هم برگزار شد در مرکز نویسندگان نیویورک. در آن نشست از جمله طرح پرسش شد که شما چرا عضو کپیرایت نیستید و آیا با اصل آن، یعنی حق مالکیت نویسنده بر آثار خود مخالف هستید؟ من با توجه به پیشینه بحث در اوایل دهه چهل ایران پیرامون این موضوع- بحثی که شخصیتهایی چون احمد شاملو، نجف دریابندری، جلال آل احمد و دیگرانی به آن پرداخته بودند- گفتم کپیرایت کمکی بیشتر به ترویج و تفاهم ادبی- فرهنگی در کشور ما ایران نمیکند، اما از آنجا که جامعه و کشور ما نیاز به قانونمداری و قانونپذیری دارد و کپیرایت ناشران و مترجمان را در دایره حقوق قانونی نویسندگان آثار قرار میدهد، من با اصل کپیرایت موافق هستم. باز همانجا نام بردم از ناشر-مترجمانی که با فقدان کپیرایت در ایران، بازهمچنان معیاری را اخلاقا رعایت میکنند و با توافق صاحب اثر یا بازماندگان او، اثر، آثاری را ترجمه و منتشر میکنند.»
به مَثَل از اسدالله امرایی نام بردم که مطمئن بودم او چنین هنجاری را در ترجمه رعایت میکند. بنابراین شخصا موافق قانونی شدن حق نویسنده و حقوق تابع آن بر آثار وی هستم، اگرچه به لحاظ ترجمه اثر- آثاری از خود به زبانهای دیگر مشکلی وجود ندارد و همچون عضوی از خانواده کپیرایت، حقوقم رعایت میشود. اما متاسفانه و معترضانه میگویم که همان حقوق در کشورم ایران، نه فقط رعایت نمیشود، بلکه غاصبانه نقض میشود و هیچ امکان دادخواهی و دادرسی جدی هم برای من و امثال من وجود ندارد. چون به تاریخچهای که گذراندهایم در جامعه خود مینگرم، چرک و نکبت و دروغ و سرقت و سوءاستفاده از آثار خود که شده بسیار آزارم میدهد و باید بکوشم تا از ذهن خود نفرتزدایی کنم. « شرح آن بگذار تا وقتی دگر!»
اما به جد پیشنهاد میکنم که ابتدا به حقوق نویسنده در کشور خود باید نگریسته شود که هر خرچرانی سرش را نیندازد پایین، وارد کشتگاه نویسنده بشود، آنچه برای دکانش لازم دارد سرقت کند برود و فارغ باشد از سوال با این تجربه که وقتی حکومت با نویسنده بدرفتار است و آثار او را هم سانسور میکند، پس اثرش را هم میتوان برداشت و اسم تازهای بر آن گذاشت و به سینما درآورد یا …حالا که دیگر تدارک جعل و نشر اثر هم به نام نویسنده و ترجمه از روی ترجمه کتاب (کلمه به کلمه) دراین کشور ابداع شد که از آن اتفاقات واقعاً تاریخی است که مسئولین مربوطه باید سرشان را باز هم بالاتر بگیرند.»
نویسنده کتاب «طریق بسمل شدن» در ادامه بیانیه خود آورده است:
«خلاصه کنم و صریح بگویم که بیقانونی و سرپیچاندن از ستمی که بر نویسندگان وارد شده و روا میشود و گفتن اینکه «ما که مامور جلب نداریم!» ممکن است داروی مسکنی به بغض و عناد شما باشد، اما در جای خود این چشم بستنها به حقوق پایمال شده نویسنده، ازسانسور تا جعل و تعریف و کمک به آن، دودی است که به چشم خودتان هم خواهد رفت. زیرا ناتوانی درحاکمیت قانون، آنچه تاکنون شاهدش بوده و آزمودهایم، فقط نویسنده را فرسوده و دژمخو نمیکند، بلکه خورهای است به جان شما افتاده تا از دل آن ناباوری بیشتر و هرج و مرج دامنگستر شما را هم بجنباند در پشت آن میزهای موقت. بله، قانون و باز هم قانون. بالغ بر یکصد سال است که مردم ما خواستند قانون مستقر بشود به جای شازده دوقوزوالدولهها و جیجک صمد قلی خانها و ظل سلطونها و غیره…
اما هنوز معضل به راه حل منطقی خود نرسیده، چنانچه در عرصههای دیگر اجتماعی هم شاهد هستیم. پس فقط لب میگزیم، غصه میخوریم و پیر و پیرتر میشویم و با احساس اهانت روزگار میگذرانیم از اینکه یا قانونی وجود نداشت که نویسنده در پرتو آن قرار بگیرد، یا قانون وجود داشت و آن هم مصادره به مطلوب شد. اما پرسش همچنان باقیست که اکنون چه؟»
در ادامه احمد پوری رئیس هیات مدیره انجمن صنفی داستاننویسان تهران گفت: مساله رعایت حقوق پدیدآورنده اثر مدتهاست که بخشی از وجدان ما را درگیر کرده و از زمانی که انجمن را تشکیل دادیم درصدد عمومیتر شدن آن بودیم تا بتوانیم کاری درباره آن انجام دهیم. همه ما به نحوی با این مساله روبهرو بودهایم. خود من بارها در تاکسی شعری از نرودا شنیده و هیچ اشارهای از نامم بهعنوان مترجم ندیدهام. ۸، ۹ سال پیش هم دوستی با من تماس گرفت و گفت کتابی منتشر شده که حدود ۲۰ شعر از تو در آن آمده است، درحالیکه من اطلاعی از آن نداشتم. اگر چه چند کلمه از شعرها تغییر کرده بود که مثلا مهری از صاحب اصلی بر آن باشد.
پوری افزود: بسیاری از مترجمان اغلب در این سالها سعی میکردند از نویسندگان کتابهای خارجی اجازه بگیرند که در واقع اجازهای اخلاقی بود. اولین مورد را من ۱۸ سال پیش تجربه کردم؛ درباره کتاب «داستانهای از نظر سیاسی بیضرر» اثر جیمز فین گارنر که بسیار هم جنجالی بود. وسوسه شدم آن را ترجمه کنم. در آن زمان تلگرام و اینستاگرام نبود، اما موتورهای جستوجو وجود داشت که من توانستم از آن طریق ایمیل نویسنده را از سایتش پیدا کنم. برای او ایمیلی فرستادم درحالیکه احساس میکردم سنگی در تاریکی میاندازم. پیش از شام ایمیل زدم و بعد از شام با حیرت دیدم که جواب ایمیلم را داده است.
این مترجم ادامه داد: گارنر نوشته بود که یک بیوگرافی از خودتان برای من بفرستید. درباره خودم و ادبیات ایران برای او نوشتم. او پاسخ داد که من کاملا راضی هستم و این کتاب را ترجمه کنید. در آن لحظه یادم آمد درباره حقوق مادی اثر به او نگفتهام. دوباره ایمیل زدم و شرایطمان را برایش توضیح دادم. جواب داد فقط پس از چاپ ۵، ۶ نسخه برای من بفرست. کتاب چاپ شد و موفق بود. هرچه درباره کتاب نوشته شده بود ترجمه کردم و به همراه چند نسخه از کتاب برای نویسنده فرستادم.
پوری در ادامه صحبتهای خود بخشی از مقاله جیمز فین گارنر درباره ترجمه این کتاب را خواند. گارنر در این مقاله مینویسد: «در بهار سال ۲۰۰۰، ایمیلی از طرف شخصی به نام احمد پوری به دستم رسید که در آن اجازه ترجمه فارسی کتاب را از من خواسته بود. منظور او تنها جلب رضایت من از این کار بود در شرایطی که ظاهرا نیاز قانونی به اجازه من در میان نیست، چون ایران تابع قوانین کپی رایت نیست و او میتواند بدون دادن حقی به نویسنده یا ناشر اقدام به ترجمه و چاپ کتاب کند. دربرابر چنین حق انتخابی چارهای جز پذیرفتن نبود.»
در ادامه این نشست نیز شهردار قمصر به مهمانان خوشامد گفت و به معرفی شهر قمصر پرداخت. او به برگزاری کنگره بینالمللی گل و گلاب از سوی یونسکو در این شهر اشاره کرد و گفت: شهر قمصر طی سالهای گذشته بسیار تغییر کرده و سبک شهرسازی آن دارد به سمت معماری گذشته بر میگردد. او قمصر را شهری گرده خورده با ادب و فرهنگ و هنر دانست و اظهار امیدواری کرد که این همایش به فرهنگ نقد در کشور کمک کند و همچنین فرهنگ اخلاقمداری و حفظ حقوق ناشران را در موضوع در کپیرایت جا بیندازد.
همایش «حق مالکیت ادبی؛ گفتهها و ناگفتهها» با سخنرانی عباس زراعت استاد دانشگاه کاشان و جواد مجابی ادامه پیدا کرد.
در ادامه این همایش طی امروز و فردا قرار است پنلهای تخصصی با موضوع کپیرایت با سخنرانی نویسندگان، مترجمان، حقوقدانان و نمانیدگان نهادهای حاکمیتی برگزار شود.
کد خبر 4389536
برچسبها
مطالب بیشتر
مطالب بیشتر
'); })(document);
نوشتن دیدگاه