کد خبر: 54536
منتشر شده در جمعه, 09 شهریور 1397 13:34
به گزارش گروه فرهنگی قدس آنلاین، «۳۱ اوت ۱۹۷۸ (۹ شهریور ۱۳۵۷) بابا از لیبی برنگشت...» این جمله شاید حین خواندن یک کتاب خیلی مهم نباشد. چون ما به عنوان خوانندگان متن میدانیم که چه اتفاقاتی افتاده و اصلاً اگر این «برنگشتن» اتفاق نیفتاده بود که ما امروز مشغول خواندن کتابی درباره فردی که برنگشته است،...
به گزارش گروه فرهنگی قدس آنلاین، «۳۱ اوت ۱۹۷۸ (۹ شهریور ۱۳۵۷) بابا از لیبی برنگشت...» این جمله شاید حین خواندن یک کتاب خیلی مهم نباشد. چون ما به عنوان خوانندگان متن میدانیم که چه اتفاقاتی افتاده و اصلاً اگر این «برنگشتن» اتفاق نیفتاده بود که ما امروز مشغول خواندن کتابی درباره فردی که برنگشته است، نبودیم. اما اگر به اهمیت این جمله در ذهن تکتک افراد یک خانواده که از رفتن بدون بازگشت بابا، همسر، برادر و یک انسان دوست داشتنی، پی ببریم دیگر به راحتی از کنار آن رد نمیشویم. امروز ۴۰ سال است که از رفتن بیبازگشت امام موسی صدر میگذرد و شاید هیچکس باور نکند که ۴۰ سال از آن روز گذشته و ۴۰ سال است که حداقل یک خانواده چشم انتظار بازگشت او هستند (که البته تنها یک خانواده این چشم انتظاری را ندارد و ابعاد بزرگتری دارد).
کتاب «سید موسی صدر؛ هفت روایت خصوصی» که تنظیم و تدوین آن را حبیبه جعفریان برعهده داشته در واقع اثری است که میخواهد دریچهای ولو به قدر جزئیات از یک شخصیت بزرگ به روی مخاطب خود بگشاید. قبل از هرچیز باید تکلیف مخاطبی که گمان میکند با دست گرفتن این کتاب خطوط درشت و پررنگی از شخصیت امام موسی صدر را خواهد دید روشن شود در صورتی که شاید باید گفت که چنین اتفاقی در این کتاب برای خواننده رخ نمیدهد. همسر، دختران، خواهران، پسر ارشد، برادر، خواهرزاده و یک دوست خانوادگی کسانی هستند که در این کتاب روایتهای خود از شخصیتی به نام سیدموسی صدر را روایت کردهاند. روایتی که کاملاً شخصی است و همین سبب میشود خوانندهای که توقع دارد روایتی جامع از این شخصیت بخواند تا حدودی راضی نشود اما توصیه میکنیم حداقل این یادداشت را تا پایان بخوانید.
«آدم باید به خدا توکل کند و کارهایش را بکند. اگر قرار به ترسیدن و احتیاط از مخالفتها باشد که همه باید بنشینیم توی خانه، در را روی خودمان ببندیم.» شاید این جمله را بتوان جملهای محرک دانست. جملهای که منسوب به رهبر شیعیان لبنان و جریان مقاومت در این کشور است و با وجود اینکه از کلمات محدودی شکل گرفته اما دعوت به حرکت کردن در آن موج میزند.
بالاتر گفتیم این کتاب قرار است دریچهای رو به شخصیت امام موسی صدر ولو به قدر نشان دادن جزئیات او باز کند. هرچند شاید اینطور به نظر بیاید جزئیات موضوع بیاهمیتی بهشمار میروند اما بهتر است اینطور نگاه کنیم که انسانها در کلیات وجه اشتراک زیادی با هم دارند اما آن چیزی که هر فرد را از فرد دیگری متمایز میکند همین جزئیات است. از زبان ملیحه صدر کوچکترین فرزند آقا موسی میخوانیم: «شاید نبودن بابا باعث شد بعضیها او را دقیقتر ببینند» به نظر میرسد از دست دادن و یا دور شدن از کسی سبب میشود جزئیات در ذهن افراد رنگ بگیرند و موجب متمایز شدن افراد از هم شود. شاید پربیراه هم نباشد اگر بگوییم این جزئیات هستند که به خطوط کلی شخصیت افراد معنا میدهند و هویت میبخشند.
وقتی در این کتاب با جملهای کوتاه روبهرو میشویم که میگوید: «آقا موسی احترام پری [همسرش] را داشت» شاید اینطور به نظر بیاید که جملهای کوتاه از نحوه تعامل یک شخصیت روحانی با همسرش خواندهایم در صورتی که این جمله دنباله و عقبه بزرگی دارد که ذهن خواننده را به پرواز در میآورد تا زوایای شخصیت فردی که احترام همسرش را داشته، پیدا کنیم. برای همین است که شاید نباید به سادگی از کنار این کتاب نه چندان حجیم رد شد. در بخش دیگری همسر امام موسی صدر میگوید: «اینها خیلی ریزند ولی قلب آدم را روشن میکنند» ثابت میکند آن چیزی که در ذهن و زبان انسانها اهمیت دارد و ماندگار میشود همین جزئیات است که گاهی انسانهای معمولی بیتفاوت از کنار آنها رد میشوند ولی انسانهای غیرمعمولی (خاص) به همانها توجه میکنند و زمینه ساخته شدن تصویری بهتر از خود را فراهم میکنند. همسر آقا موسی میگوید هرچند برخی رفتارها خیلی ریزند ولی روشناییبخش هستند و این نکته بسیار مغفول است.
البته قصد نداریم احیانا ایراداتی که در این کتاب توجه برانگیز بود را از نظر دور بداریم و یکسره لب به تحسین آن بگشاییم. هرچند ممکن است این ایرادات کاملا شخصی باشد و از نظر خواننده دیگری ایراد محسوب نشود و از آن به عنوان یک مزیت برای اثر یاد کند. برای مثال در بخشی که خواهران امام موسی صدر مشغول مرور خاطرات هستند بیشتر مشغول روایت زندگی خود هستند تا بازگو کردن روایتی که «داداش موسی» از دل آن بیرون بیاید. شاید اگر بخواهیم نگاهی به این بخش داشته باشیم باید گفت خواهران مشغول گفتوگو هستند و امام موسی صدر در پس زمینه ساکت نشسته و لبخند میزند زیرا گاهی به ضرورت و تناسب اتفاقات خواننده میبیند که امام موسی صدر از مقابل دوربین رد میشود و هیچ نقشی در ساختن روایت ندارد. البته در این بخش باز هم جزئیاتی توجه برانگیز است که خواننده نکتهسنج میتواند استفادههای خوبی از آن داشته باشد ولی خب اگر قرار باشد تنبل بمانیم و منتظر باشیم نویسنده یا راوی لقمه در دهان ما بگذارد باید بگوییم که این کتاب سیرتان نمیکند و حتما گرسنه میمانید!
در مجموع کتاب «سید موسی صدر؛ هفت روایت خصوصی» یک اثر متفاوت با محوریت امام موسی صدر است که در دسته آثار تاریخ شفاهی میتوان دستهبندی کرد و خب خواننده نیز حتما متفاوت بودن این اثر را با اندکی تامل در خواهد یافت. انتشارات سپیده باوران این کتاب را منتشر کرده است.
منبع: فارس
انتهای پیام/
نوشتن دیدگاه