کد خبر: 56994
منتشر شده در دوشنبه, 09 مهر 1397 03:46
حضور امام عصر(عج) در شعر دفاع مقدس استغاثه به امام مهدی(عج) و مدد خواستن رزمندگان اسلام از حضرت حجت(عج) در اشعار دفاع مقدس بـازتاب وسـیعی دارد و علاوه بر آنها، فرزندان شهدا نـیز بـه حـضرتش اسـتغاثه مـی کنند. خبرگزاری شبستان، گروه مهدویت و غدیر: شب در شعر معاصر مفهوم نمادین ظلم و ستم دارد و طبیعتاً...
حضور امام عصر(عج) در شعر دفاع مقدس
استغاثه به امام مهدی(عج) و مدد خواستن رزمندگان اسلام از حضرت حجت(عج) در اشعار دفاع مقدس بـازتاب وسـیعی دارد و علاوه بر آنها، فرزندان شهدا نـیز بـه حـضرتش اسـتغاثه مـی کنند.
خبرگزاری شبستان، گروه مهدویت و غدیر: شب در شعر معاصر مفهوم نمادین ظلم و ستم دارد و طبیعتاً موعود گرایی در شعر مـقاومت نـیز انـتظار صبح و روشنی کشیدن است. به همین جهت ظهور مهدی موعود(عج) به صورت دمیدن صـبح، طـلوع روشنی، سحر، پایان شب و... به تصویر کشیده شده است:
باید امروز قلم بـرداریم/ و بـه پیـشانی شب/ بنویسیم: سحر در راه است (حسینی،1385: 99)
موسوی گرمارودی جهان بدون مهدویت و خالی از عدالت را همچون شـب، سـیاه، ساکت، بی فروغ و پر دروغ ترسیم نموده است:
زلال چشمه های نور خورشید/سحر هم جامه های تـیره پوشـیده
سـپیدی های چشمان هم سیه شد/تپیدن های دل هامان تبه شد
قدم، رفتار را از یاد برده/تن استاده اسـت امـا دیر، مرده
شب است و شب، سیاهی و سیاهی/غم و غم، بی پناهی، بی پناهی
چـراغ راسـتی هـم بی فروغ است/چراغی نیست خود این هم دروغ است
جهان دیری است تا مرده است بـاری/نـظر از دیـر ماندن، گو چه داری؟
(موسوی گرمارودی،1386: 274)
صبح با دمیدن خورشید آغاز می شود و صـبح بـدون خورشید معنی ندارد. صبح بدون ظهور آفتاب موعود در نظر قیصر امین پور در غزلی با عنوان «صبح بـی تو» ایـن گونه ترسیم گردیده است:
صبح بی تو رنگ بعدازظهر یک آدینه دارد/بی تو حتی مـهربانی حـالتی از کینه دارد
جغد بر ویرانه می خواند به انـکار تـو امـا/خاک این ویرانه ها بویی از آن گنجینه دارد
(امین پور،1388: 409)
ظـهور مـوعود الهی وآسمانی، در ذهن و ضمیر شاعرانه موسوی گرمارودی برابر است با بازگشت انسانیت بـه انـسان و پایان شب ستم، بی ریایی ویـک رنـگی و خاتمه تـزویر و نـیرنگ:
تو بازآ تا دگر جان باز آید/خدا برگردد، انسان باز آید
تو بازآ تا شبی دیگر نپاید/زمان روز ابری هم سر آید
بکش تیغ و سر غم را جدا کن/بیا وین کار را بهر خدا کن
بیا از دین حق رنگ و ریا بر/فرو افتاده دین را، تا خدا بر
بیا تزویر را بی آبرو کن/چراغی گیر و دین را جستجو کن
(موسوی گـرمارودی، 1386: 275)
مـوعودگرایی و انتظار موعود هزینه برداراست زیرا او آخرین ذخیره الهی است. پس منتظران بـاید آن را بـپردازند. به نظر «حسن حسینی» اگر مـی خواهیم با نفس سحر، شـب بـه پایان برسد و سیاهی ظلم بـا نـور عدل روشن گردد باید سرها داد و با جان به استقبال قدوم موعود رفت.
بـر چـهره شب رنگ دگر باید داد/ایـن راز بـه عـالمی خبر باید داد
تـا سـینه تنگ ظلمت از هم بـدرد/پیـش قدم سپیده سر باید داد
(همان: 142)
«سلمان هراتی» با اشاره به ظهر که پرنورترین ساعت روز اسـت در ربـاعی «تا ظهر ظهور» چنین سروده اسـت:
چـون تشنه بـه آب نـاب دل مـی بندم/بر خنده ماهتاب دل مـی بندم
ای روشنی تمام، تا ظهر ظهور/چون صبح به آفتاب دل می بندم
(هراتی، 1380: 321)
وی در توصیف امام عصر(عج) در شـعر سـپید «با آفتاب صمیمی» ایشان را عین روشـنی و خـوبی دانـسته گـفته اسـت اندک روشنی جـهان بـه واسطه وجود اوست حتی اگر او نباشد همه جا تاریک است:
او یعنی روشنایی، یعنی خوبی/ او خیلی خـوب اسـت/ بـاور کنید اگر او یک روز/خودش را ز ما دریغ کـند/ تـاریک مـی شویم (هـمان: 107)
هـم او درغـزل «ای عشق» دنیای بدون موعود را چنین ترسیم نموده است:
بی تو هوای خانه ما سرد می شود/برگ درخت بارور ما زرد می شود
شب بی تو روی صبح نمی بیند ای دریغ/خورشید بی تو منجمد و سرد می شود
زیباترین بهانه در اینجا حضور توست/ورنه زمین، هوایی و ولگرد می شود
(همان: 298)
اعتقاد به شکوفایی جهان با مهدی(عج)
همان گونه کـه با رفتن زمستان بسیاری از آلام مردم محروم و فقیر برطرف می شود با دمیدن بهار مهدویت تمام سختی ها و مشکلات از جهان بار بربسته آرمان شهر یا اتوپیایی که یک جهان انتظار در پی آن بود شکوفا می گردد. بـهار در شـعر معاصر مضمون نمادین آغاز مجدد حیات، شکوفایی، رستن از خمودگی وآراستن با شکفتگی را با خود دارد. در فرهنگ مهدویت نیز بهار، ظهور وشروع حکومت همراه با عدل آخرالزمان و پایان سردی و افسردگی تـبعیض، گـناه، ستم و ظلم است. سلمان هراتی در شعر «بهار با تو درختی است » گفته است:
تو از شکوفه پری از بهار لبریزی/تو سرو و سبز تنی با خـزان نـمی ریزی
(همو: 159)
«نعمت الله شمسی پور»:
ای روح آسمانی رویـش، ای بـهار/وقتی می آیی/ سر سبز و رو سفید / همگام با/ گل های ناشکفته گیلاس/ در پیشواز مقدمت آغوش می شویم. (گروه مؤلفان، 1375: 170)
«قیصر امین پور» ظهور موعود(عج) را پایانی بر دردها و آلام چندین هـزارساله تـاریخ بشر قلمداد می کند و مـی گوید:
وقـت آن شد که به گل حکم شکفتن بدهی/ای سرانگشت تو آغاز گل افشانی ها
چشم تو لایحه روشن آغاز بهار/طرح لبخند تو پایان پریشانی ها
(امین پور،1388: 356)
در شعر «ای که امکان بهاری» از «سـلمان هـراتی»، شکوفایی عصر مهدوی همان امکان بهار معرفی شده است که حیات کره خاکی به واسطه اوست و بهار با نفس گرم او درخاک دمیده می شود:
ابر بیداری در غربت ما می بارد/ بال اگـر ذوق پریـدن دارد/ صبح اگـر میل دمیدن دارد/ باغ اگر سبزتر از سبز آمد/ برکت آب زلالی است / که از چشم ترت می بارد. .. ای که امکان بـهار و آبی/ بی اشارات دو چشم تو زمین می پوسد!/ تو چنانی که بهار/ از دم گـرم تـو بـرمی خیزد!(هراتی،1380: 138)
در شعر «بهار جاری» از «سیدحسن حسینی» شاعر با اشاره به هم نام بودن موعود آخرالزمان با پیـامبر(ص) گـفته است همان گونه که با بعثت پیامبر جهان شکوفا شد با ظهور تو هـم مـی شود:
بـا نام تو ای بهار جاری در جان/یک باغ گل محمدی باز شود
(حسینی،1385: 116)
در این شعر هـراتی غیبت موعود، نبود بهار و شکوفایی توصیف شده است:
در غیبت بهار، درخت از چه بـشکفد/باران که نیست، بـاغچه دلسـرد می شود
امکان هر ترانه تویی ای ملایمت/ورنه ترانه زمزمه درد می شود
(هراتی، 1380: 299)
«گرمارودی»، عصر بدون موعود را خارستان و زمان ظهور موعود راموعد شکفتن گل ها می داند:
بیا تا عمر خارستان سر آید/دوباره گـل ز هر بستان برآید
(موسوی گرمارودی،1386: 276)
شاعر دیگری، شکوفایی جهان را همچون بهار وجویباری ترسیم کرده که با آمدنش کویر حیات بشر و پاییز جهان خاکی را به حیات دیگری در می آورد:
از روی مهر با من خسته یـار شـو/پاییز کوچه های دلم را بهار شو
پایان التهاب، شروع نگاه توست/من یک کویر تشنگی ام جویبار شو
در دوزخی که معصیت بودن آفرید/آرامش بهشتی یک چشمه سار شو
(هراتی،1380: 307)
قیصر پا را فراتر نهاده مـنتظر آمـدن کسی است که از هر بهاری شکوفاتر و خرم تر است:
کسی که سبزتر است از هزار بار بهار/کسی شگفت،کسی آن چنان که می دانی
(امین پور،1388: 305)
اگر چه عمر تو در انتظار می گذرد/دل فقیر من! این روزگار می گذرد
بهار فرصت خوبی ست گل فشانی را/به میهمانی گل رو بهار می گذرد
(هراتی،1380: 313)
«غزل بهار» غزلی نغز از «علیرضا قزوه» است که درآن شکوفایی بهاری عصر ظهور را ترسیم می کند:
آه می کشم تو را با تمام انتظار/پر شکوفه کن مرا ای کرامت بهار
در رهت به انـتظار صـف بـه صف نشسته اند/کاروانی از شهید کـاروانی از بـهار
ای بـهار مهربان، در مسیر کاروان/گل بپاش وگل باش گل بکار وگل بکار
(قزوه،1384: 25)
احد ده بزرگی شهادت ها، ریخته شدن خون ها و انتظارها را صرفاً تـسهیل کننده فـرج و شـکوفایی انقلاب و کشور می داند لذا از زبان شهیدی چنین سروده اسـت:
بـهار نور عالمگرد برگرد/اباصالح! شهیدی صالحم من
گل سرخ رخم شد زرد برگرد/جان مادرت برگرد برگرد
(ده بزرگی،1388: 96)
تـفاوت مـعنی دار مـعتقدان به شکوفایی جهان و منتظران بهار با دیگران که دچار روزمـرگی سالیانه و دور باطل زندگی شده اند در شعر زیر با عنوان «در انتظار بهار حقیقی» از سلمان هراتی به خوبی هویداست. زیرا انـتظار مـوعود کـه انتظار شکوفایی جهان است به زندگی، هدف و به ادامه آن انگیزه لازم را مـی دهد:
بـگذار / گنجشک های خرد/ در آفتاب مه آلود/ بعد از ظهر زمستان/ به تعبیر بهار بنشینند/ و گل های گلخانه/ درحرارت ولرم والُر/ به پیـشواز بـهاری مـصنوعی بشکفند/ سلام بر آنان/ که در پنهان خویش/ بهاری برای شکفتن دارند (هـراتی،1380: 207)
نتیجه
ایـن آثار ضمن القای امید به آینده و نـوید دادن پیـروزی موعود، دعوت به مبارزه و ایستادگی در برابر ظلم و ستم، ستایش آزادی و آزادگی، ارج نهادن به سـرزمین مـألوف و شهیدان و جان باختگان وطن را در بطن خـود دارنـد. شاخصه اصـلی مـحتوایی ادبـیات مقاومت القای امید به آینده و پیـروزی مـوعود الهی است. از بررسی مولفه های مهدویت در شعر مقاومت نتایج زیر حاصل می شود:
- اعـتقاد بـه ظهور مهدی(عج) انتظار ظهور و منتظر دمـیدن صبح عدالت بودن در حـقیقت مـنتظر تحقق وعده الهی بودن از ضـروریات اعـتقادات شیعه و جزو درون مایه های اصلی شعر دفاع مقدس است.
- اعتقاد به انتظار برای مهدی(عج) در اشـعار دفاع مقدس بر مؤلفه انـتظار بـسیار تـأکید شده و رزمندگان حـضرت مهدی(عج) را به جان مادرشان و بـه خـون شهدا سوگند می دهند برای برطرف شدن موانع ظهورش دعا کند.
- عشق به مهدی(عج) شـاعر مـقاومت، چنان عاشق آن حضرت(ع) است کـه بـلا، سختی و زخـم عـشق امـام را به جان می خرد و آن را لطـف معشوق می شمارد.
- استغاثه به مهدی(عج) در اشعار دفاع مقدس مدد خواستن رزمندگان اسلام از حضرت مهدی(عج) بـازتاب وسـیعی دارد و علاوه بر آنها، فرزندان شهدا نـیز بـه حـضرتش اسـتغاثه مـی کنند.
- اعتقاد به وعـده دیـدار با مهدی(عج) دیدار با امام زمان(عج) برای ارادتمندان حضرتش میسر است و حکایات متواتری از دیدار دوستداران امـام بـا ایـشان منقول است. به همین جهت رزمندگان اسـلام کـه خـود را سـربازان امـام مـی دانستند هر لحظه منتظر ملاقات با ایشان بودند. این موضوع یکی از عناصر مضمون ساز شعر دفاع مقدس است.
- اعتقاد به صبح عدالت با مهدی(عج) شب در شعر معاصر مفهوم نـمادین ظلم و ستم دارد و طبیعتاً موعودگرایی در شعر مقاومت نیز انتظار صبح و روشنی کشیدن است. به همین جهت ظهور مهدی موعود( به صورت دمیدن صبح، طلوع روشنی، سحر، پایان شب و... به تصویر کـشیده شـده است.
- اعتقاد به شکوفایی جهان با مهدی(عج) با دمیدن بهار مهدویت تمام سختی ها و مشکلات از جهان بار بربسته آرمان شهر یا اتوپیایی که یک جهان انتظار در پی آن بود شکوفا می گردد. بهار در شـعر مـعاصر مضمون نمادین آغاز مجدد حیات، شکوفایی، رستن از خمودگی و آراستن با شکفتگی را با خود دارد. بهار، ظهور و شروع حکومت همراه با عدل آخرالزمان و پایان سـردی و افـسردگی تبعیض، گناه، ستم و ظلم اسـت.
*گزیده ای از مقاله «مهدویت، درون مایه اصلی شعر دفاع مقدس» نوشته محمدرضا یوسفی، دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه قـم
پایان پیام/9
نوشتن دیدگاه