به گزارش ایسنا، تقویم، هشتم مهرماه هر سال را به‌عنوان روز بزرگداشت مولانا معرفی می‌کند تا به این بهانه زمانی را به یادکرد این شاعر و تامل کردن درباره آثار او اختصاص دهیم. در سراسر جهان کتاب‌های زیادی درباره مولانا و آثار او نوشته و منتشر شده است. سروده‌های مولانا جلال‌الدین محمد بلخی هر سال بیش از سال قبل به گوش جهان می‌رسد تا از کلمن بارکس آمریکایی گرفته تا آنه‌ماری شیمل آلمانی و رینولد نیکلسون انگلیسی برای ترجمه آثار مولانا و شرح و تفسیر آن‌ها سر برآورند. مولانا، عشق و دیگر هیچ لی بریکتی، مدیر اجرایی خانه شاعران و حامی مالی کتابخانه ملی آمریکا که برنامه‌های بزرگداشت هشتصدمین سال تولد مولانا را در سال ۲۰۰۷ پی‌گیری می‌کرد، می‌گوید «آن‌چه سبب شده در طول زمان، مکان و فرهنگ‌های مختلف شعر مولانا به شعری زنده تبدیل شود، همان چیزی است که انسان امروزی دنبالش است؛ عشق». آثار مولوی به من قدرت داد آنه‌ماری شیمل، استاد برجسته عرفان اسلامی و مولوی‌پژوه آلمانی درباره مولانا نوشته است: «من معتقدم که آثار مولانا جلال‌الدین رومی می‌تواند ما را به راه رهایی رهنمون شده به سرچشمه‌های حقیقت هدایت کند. تاریخ حقیقت ساده‌ای را به ما می‌آموزد و آن این است که اگر به اصول معنوی و انسانی تکیه داشته باشیم، می‌توانیم از دشواری‌ها و مضایق آن بگذریم. وقتی در دانشگاه بودم، جنگ آغاز شده بود و در آن شرایط سخت، آثار مولوی به من قدرت داد تا بر یأسی که روح مرا آشفته کرده بود چیره شوم. مولانا جلال‌الدین رومی مردی است که حتی در شرایط بسیار سخت و تیره هرگز ناامید نمی‌شود و از درون مصیبت‌ها و فجایع، عناصر امید و خوش‌بینی را بیرون می‌کشد، دنیا را نکوهش می‌کند ولی از این مرز فراتر می‌رود و به راه رهایی اشاره می‌کند.» این بخشی از مقدمه کتاب «شکوه شمس»، نخستین اثر از آثار آنه‌ماری شیمل بانوی اندیشمند آلمانی است که به زبان فارسی منتشر شده. «شکوه شمس» که عموما با ترجمه حسن لاهوتی به دست مخاطبان فارسی‌زبان رسیده در چهار بخش:  زمینه تاریخی، خیال‌بندی مولوی، الهیات مولوی و نفوذ مولوی در شرق و غرب تدوین شده است. حسن لاهوتی در گفت‌وگویی با کتاب ماه ادبیات و فلسفه گفته است: «شیمل به هر علتی که از نظر روانی باید تجزیه و تحلیل کنیم، به جایی رسیده بود که دائم روزگارش را با مولوی و افکار مولوی می‌گذراند. اگر چه کسی بر زبان نیاورد ولی در کلماتش پیداست که عاشق مولوی بود. در همین انجمن حکمت و فلسفه در جمعی سخنرانی می‌کرد؛ در این سخنرانی گفت من عاشق مولانا هستم. این است که دیدگاه شیمل به مولوی دیدگاه عاشق به معشوق است. شیمل در کتاب «شکوه شمس» می‌خواست سیر اندیشه مولانا را نشان بدهد، منتها نوع کاری که شیمل می‌کند با کار بسیاری دیگر از محققان فرق دارد. یک قسمت از کتاب «شکوه شمس» جنبه تاریخی و بررسی تقویمی از زندگی مولانا و شمس دارد و سلاطینی که در آن عصر زندگی می‌کردند  و قسمت عمده کتاب راجع به صور خیالی‌ است که مولانا چه در «دیوان شمس» و چه در «مثنوی» حتی در «فیه ما فیه» به کار می‌گیرد. شیمل همه این مسائل را با جزئی‌نگری بررسی کرده است.» داروخانه «مثنوی» محمدجعفر مصفا در کتاب «با پیر بلخ» خود نوشته است: «مولوی تمام توان خود را به کار گرفته است تا بلکه به طریقی ما را بیدار کند و به حرکت وادارد. گاهی فریاد می‌زند؛ گاهی التماس می‌کند؛ گاهی دعا می‌کند؛ گاهی اندرز می‌دهد؛ گاهی حتی ناسزا می‌گوید تا شاید ما را از این خواب سنگین، از خواب مرگ بیدار کند و متوجه وخامت مساله‌ خانمانسوز «نفس» گرداند.» به طور کلی مصفا به بررسی گوشه‌ای از افکار بلند جلال‌الدین محمد بلخی می‌پردازد و با اشاره به ابیات و داستان‌های مثنوی، سعی در تبیین پایه‌های فکری مولانا دارد. او که معتقد است درمان تمامی دردها و دغدغه‌های ذهنی انسان در داروخانه «مثنوی» نهفته است، از ما می‌خواهد به پای سخنان وحی‌گونه مولانا بنشینیم و چاره یکایک اندوه‌های‌مان را در کلام او جست‌وجو کنیم. مولانا و زندگی امروز ما توفیق سبحانی، مولوی‌پژوه و نویسنده کتاب‌ «زندگی‌نامه مولانا جلال‌الدین بلخی» و چند اثر دیگر درباره این شاعر، در پاسخ به این‌که در میان این تعداد آثار درباره مولانا چه خلائی وجود دارد که نویسندگان می‌توانند به آن بپردازند می‌گوید: «باید به این توجه کرد که بین اشعار و مفاهیمی که مولانا دارد، کدام یک امروز به‌ درد وضع موجود ما می‌خورد و آن‌ها را در یک نوشته یا مقاله بیاورند. این‌که ما بخواهیم بخوانیم «بشنو از نی چون حکایت می‌کند» و به به بگوییم و ندانیم فایده آن در زندگی‌مان چیست و به چه دردمان می‌خورد، فایده‌ای ندارد.» او می‌افزاید: «هر ۲۶هزار بیت مولانا مثل دانه‌های مروارید، ارزشمند است و باید آن‌ها را حفظ کرد، اما این مرواریدها همه یک ارزش را ندارند؛ برای همین باید دانست آن‌چه به‌درد زندگی امروز و جامعه امروز ما می‌خورد چیست.» توفیق سبحانی درباره ترجمه کتاب «مولویه پس از مولانا» نیز می‌گوید: «ابتدا زندگی‌نامه مولانا را که توسط استاد فروزانفر نوشته شده‌ بود خواندم، اما وقتی به ترکیه رفتم و چاپ اول «مولویه پس از مولانا» را که به زبان ترکی و توسط عبدالباقی گولپینارلی نوشته شده بود با تلاش بسیار پیدا کردم و خواندم متوجه شدم آن‌چه در این کتاب وجود دارد در کتاب استاد فروزانفر نیست. روزهای سه‌شنبه، عبدالباقی به کتابخانه سلیمانیه ترکیه می‌آمد؛ پیش او رفتم تا بتوانم با استفاده از چاپ سوم این کتاب آن را به فارسی ترجمه کنم، اما عبدالباقی به دلیل یادداشت‌هایی که در این کتاب داشت آن را به من نداد، اما در نهایت از میان کهنه‌فروشی‌ها یک نسخه از آن را که هنوز دارم پیدا کردم و توانستم «مولویه بعد از مولانا» را به فارسی منتشر کنم.» مولانا در داستان اما به جز کتاب‌های پژوهشی و علمی، نوشتن از مولانا به  ادبیات داستانی هم راه یافته است.  این روزها نام کتاب «ملت عشق» بسیار شنیده می‌شود و علاوه بر قفسه‌های کتاب‌فروشی‌ها به دستفروشی‌های کنار خیابان هم راه یافته است. این کتاب پرفروش الیف شافاک هم یکی از کتاب‌هایی‌ است که درباره مولوی به تحریر درآمده. «ملت عشق» با دو روایت موازی پیش می‌رود؛ روایت معاصر آن مربوط به زنی متاهل، یهودی، خانه‌دار و غمگین به اسم الا است که در نورث همپتون ماساچوست زندگی می‌کند. الا برای یک انتشاراتی شروع به کار می‌کند و به تازگی کتابی به اسم «کفر شیرین» نوشته نویسنده‌ای به اسم عزیز زاها را به او داده‌اند تا بخواند. او از طریق همین کتاب با تصوف آشنا و زندگی‌اش دچار تحول می‌شود. «کفر شیرین» روایت دوم این رمان، داستانی مربوط به قرن سیزدهم است، که داستان درویش فارس اهل تصوفی به نام شمس تبریزی و رابطه الهام‌بخش او با رومی بزرگترین شاعر طریقت تصوف را روایت می‌کند و نهایتا رومی از طریق عشقش به شمس متحول می‌شود و همین عشق منشأ الهامی برای نوشتن «مثنوی» می‌شود. میرجلال‌الدین کزازی درباره «ملت عشق» گفته است: این کتاب از آن ‌روی برای من دلپذیر است که زمینه آن با فرهنگ و ادب ایران پیوند دارد. کتاب داستانی است بلند یا به سخن دیگر دو داستان است که در هم تنیده شده‌اند «مولانا، دیروز تا امروز، شرق تا غرب» از فرانکلین لوئیس، «قصه قصه‌ها» و «باغ سبز» از محمدعلی موحد، «سروش قونیه» از عبدالکریم سروش و سایر کتاب‌هایی که به قلم نویسندگان ایرانی یا خارجی به رشته تحریر درآمده‌ همگی تلاش‌هایی بوده‌اند برای شناخت و حفظ آثار مولانا و انتقال افکار او. محمدعلی موحد که سال گذشته تصحیح «مثنوی» مولانا را منتشر کرده است در سال ۲۰۰۷ در حاشیه برنامه بزرگداشت هشتصدمین سال تولد مولانا گفته است: «مولانا متاع قابل مصادره نیست. مولانا فراتر از این حرف هاست. او همان‌قدر که به ما ارتباط دارد، به همه جهان ارتباط دارد.» جهان شیفته مولاناست؛ مولانایی که شعرش فارسی‌ است، آرامگاهش در قونیه است و او را به بلخی‌ و رومی می‌شناسند.