1-در پی انتشار یک ویدئو با محتوای تیزر تبلیغاتی و بخشی از تمرین یک گروه نمایشی – که از سوی شورای نظارت و ارزشیابی رد شده بود - دو تن از فعالان تئاتر به صورت موقت بازداشت شدند. اینکه چرا باید برای یک گروه نمایشی چنین اتفاقی رخ دهد. آن هم نمایشی که قرار بود پس از ایام محرم و صفر در سالن دیگری روی صحنه رود، اکنون با مشکل قضایی پیدا شده احتمالاً پرونده‌اش بسته می‌شود. تئاتر «رویای شب تابستان» قربانی چه جریان یا اندیشه‌ای شده است؟ آیا این اتفاق باز هم تکرار می‌شود؟ آیا تنها گروه نمایشی مذکور، مقصر اصلی ماجراست؟ به نظر می‌رسد که  ریشه ماجرا را باید در دو مقوله خصوصی‌سازی و تئاتر تجاری جست‌وجو کرد.  تئاتر ایران سال‌هاست که در بخش غیرآزاد، درگیر موضوعی به نام فروش شده است. تئاتر که تا اواخر دهه هشتاد با حمایت مستقیم دولت روی صحنه می‌رفت و عوامل یک نمایش به واسطه اجرا از دولت دستمزد دریافت می‌کردند، ناگهان به سمت و سوی خصوصی‌سازی سوق داده شد. در دهه نود همه چیز برای خصوصی‌سازی مهیا شد تا دولت، سایه حمایت مالی خود را از سر تئاتر برچیند و همه چیز تنها به کمک‌های مالی مختصر خلاصه شود. تا جایی که در سال گذشته از 64میلیارد هزینه توسعه تئاتر، تنها اندکی بیش از میلیارد هزینه تولید تئاتر شده است که آن هم به بیش از 200 نمایش تعلق گرفته است. این در حالی است که در سال گذشته متوسط تولید یک نمایش بین 50 تا 100 میلیون در نوسان بوده است. بخش مهمی از این هزینه متعلق به سالن‌های خصوصی است که کف فروشی بین یک‌ونیم تا سه میلیون تومان برای هر شب از یک نمایش دریافت می‌کردند. به عبارتی برای یک اجرای 30 شبه، یک گروه بایستی بین 45 تا 90 میلیون تومان هزینه اجاره سالن می‌کرده است. این وضعیت زمانی سخت‌تر می‌شود که در همان سالن دو نمایش دیگر نیز روی صحنه می‌رود تا شرایط اجرا با چنین هزینه‌ای مشکل شود. با سخت شدن شرایط اجرا، مسائل اقتصادی به یک اصل بدل می‌شود و در همین نقطه است که مفهوم تهیه‌کننده در تئاتر مطرح می‌شود. افرادی که کارشان بستن قرارداد با سالن‌ها و کاستن شرایط مالی آنهاست. تهیه‌کنندگانی با نگاهی غیرهنری به ماجرا راه پیدا می‌کنند و هدف را فروش بیشتر می‌پندارند. پس تئاتر ایران به سوی تجاری شدن سوق پیدا می‌کند تا جایی که ملاک موفقیت در سالن‌های نمایشی میزان فروش است. سالن‌های خصوصی نیز کمتر تمایل به اعلام فروش اجراهای خود می‌کنند تا مبادا بدنامی نفروختن گریبانگیر آنان شود. گروه‌های تجربه‌گرا آرام آرام به گوشه‌های نامکشوف تئاتری سوق می‌یابند تا تئاتر جولانگاه زرق‌وبرق بازیگرانش شود. در چنین شرایطی،‌ گروه‌ها برای فروش بیشتر دست به هر ترفندی می‌زنند و کار به ساخت تیزرهای خلاق،‌ پوسترهای شگفت‌انگیز، محصولات جانبی و حتی خلق بازی‌های سرگرم‌کننده نیز کشیده می‌شود.حتی بعضا گروه‌ها را مجبور به طراحی پوستر می‌کند تا جایی که به گروه نمایشی اعلام می‌شود بدون داشتن پوستر، مجوز اجرا داده نمی‌شود! بنابراین به نظر می‌رسد که دولت شرایط را برای تجاری شدن نگاه تئاتر مهیا می‌کند؛ اما بسترهای اولیه این تجاری شدن را مهیا نمی‌کند. بستری که در تبلیغات رقم می‌خورد. 2.  فضای مجازی دستاویزی برای تبلیغات تئاتری‌هاست. جایی که می‌توان بدون هزینه‌ای تبلیغ کرد و البته بسترهای دیگر نیز به واسطه آن تبلیغات ویدئویی را بازنشر می‌دهند. اما نکته این‌جا است که تئاتری‌ها از هیچ ابزار تبلیغاتی در تلویزیون بهره‌ای نبردند. برنامه‌ای در تلویزیون ندارند. به عبارتی از دید تلویزیون چیزی به اسم تئاتر وجود ندارد؛ در یک سال گذشته تنها گزارش‌های تلویزیون درباره تخلفات بوده است؛ اما درباره یک نمایش خوب و مناسب برای خانواده‌ها چیزی گفته نمی‌شود. تالار هنر به عنوان سالن تخصصی کودک حتی جایی در برنامه کودک ندارد. از بازیگرانش به مجموع ساعت‌های اختصاص یافته به کودک، ساعتی تعلق نمی‌گیرد. آن هم برای نمایش‌هایی که به شدت به آثار تلویزیون شباهت دارند و اساساً مشکل ممیزی هم ندارند. پس یک بستر مرسوم تبلیغ عملاً حذف می‌شود و این در حالی است که مسائل فرهنگی چون تئاتر طبق مصوبات سازمان صدا و سیما مشمول حمایت است؛ اما واحد بازرگانی آن را لحاظ نمی‌کند. درآمد یک نمایش در بهترین حالت همان 50 تا 100 میلیون تومان است که بدون شک توانایی پرداخت هزینه‌های گزاف تبلیغات تلویزیون برای یک گروه تئاتر مهیا نیست. این نکته را نیز در نظر بگیریم که بخش عمده‌ای از تبلیغات تلویزیون محتوایی ضدفرهنگی همانند مصرف‌گرایی و تجمل‌پرستی دارد. دومین بستر تبلیغاتی تئاتر فضاهای شهری است که در اختیار برخی شرکت‌های تلبیغاتی و در شکل عظیم‌ترش، سازمان زیباسازی شهرداری است. پیشتر شرایط برای تئاتر در تبلیغ شهری آسان بود. می‌شد با مذاکره حداقل 5 استرابورد شهری رایگان تهیه کرد و مناطق محاط بر تئاتر شهر و ایرانشهر، نمایش را به عموم معرفی کرد؛ اما در سال 97 و اساساً پس از حضور مدیریت جدید در این سازمان شرایط برای تئاتری‌ها سخت‌تر شد. یک استرابورد با قیمت 1میلیون تومان در اختیار گروه‌ها قرار داده می‌شد. با چنین رویه‌ای تهران از تبلیغات تئاتر محروم شد و دیگر تصویری از یک تئاتر در شهر دیده نشد. پس همه چیز به همان فضای مجازی ختم می‌شود تا به هر نحوی گروه‌ها خود را به دیگران معرفی کنند و البته بفروشند. عدم‌فروش نمایش برابر با نوعی ورشکستگی بود. اگرچه ارقام نسبت به محتوای اقتصادی کشور کوچک است؛ اما برای جامعه تئاتر عظیم است. 3. تئاتر اکنون خود را در یک موقعیت عجیب می‌یابد. از یک سو تجاری شده است و در بازار تجارت باید خود را معرفی و عرضه کند و در سوی دیگر چیزی به اسم بستر عرضه و تبلیغ وجود ندارد. می‌ماند فضای مجازی رایگان که خیل عظیمی از مخاطبان در آن سرگردان‌اند. در چنین شرایط یک رقابت برای تولید تیزرهای نامتعارف شکل می‌گیرد. در جریان رویداد قضایی «رویای شب تابستان» نیز ملاک قضاوت یک تیزر است نه نمایش. به عبارتی پیرامتن اثر بر متن اثر چیره می‌شود. تئاتر در دام خود فروافتاده است. دامی که طعمه‌اش توسط دولت ریخته شده است. جالب آنکه در این مسیر دولت از عملکرد خود دفاع نمی‌کند. در جریان احضار یک هنرمند از مجوز داده شده به سختی می‌تواند دفاع کند؛ چرا که ساختاری برای چنین روزی تدارک ندیده است. ساختار قضایی تئاتر با توجه به تغییرات عمده تهی از رویکرد است. 4. اینستاگرام مهمترین عرصه تبلیغات تئاتر است. هر روز در گشت و گذارم در این شبکه اجتماعی بیش از هر چیزی تبلیغ تئاتر می‌بینم. پوستر، تیزر، استاپ‌موشن و موشن‌گرافیک‌هایی که در قالب Post و Story خودنمایی می‌کنند. شرایطی عجیب که برای من به مثابه یک موزه دیجیتالی است. می‌توان ذائقه روز گرافیست‌ها را بررسی کرد و دید چه سرمایه عجیبی برای تبلیغ تئاتر مشغول به فعالیت هستند. چیزی که در کشورهای دیگر وجود ندارد. اکنون فضا برای تئاتری‌ها سخت‌تر شده است. شورای نظارت به سالن‌دارها ابلاغ کرده است مسئولیت تیزرها با آنان است. با گشتی در اینستاگرام می‌توان یک مبلغ لوازم آرایشی را دید که با بیش از یک میلیون و 200 هزار دنبال کننده، تصویری از خود عرضه می‌کند که با تمام موازین قوه قضاییه در تناقض است. فرد مذکور در تالار وحدت برنامه اجرا می‌کند و آب از آب تکان نمی‌خورد. 5. نمی‌توان گفت ماجرا به کجا ختم می‌شود؛ اما دولت موظف است رابطه خود با قوه قضاییه را بهبود بخشد. در جریان پرونده «رویای شب تابستان» دولت سازوکار مناسبی اتخاذ نمی‌کند. خبری از معاونان حقوقی و پارلمانی وزیر نیست تا شرایط قانونی این اتفاق را ارزیابی کنند و قوانین مناسبی برای عدم‌تکرار ماجرا به تصویب رسانند. دولت شرایط را برای کاستن فضای تجاری تئاتر را مهیا نمی‌کند. از 64میلیارد بودجه ابلاغی تنها 23 میلیارد به بدنه تئاتر تزریق شده است. این به معنای کوتاه بودن دست جامعه تئاتر از تمای نخیل‌هایی است که می‌تواند او را یاری رساند.