عملیات نظامی که در صحنه میدانی جریان دارد ، یک چیز است و تصویری که از آن به نمایش در می آید چیز دیگر .در اینجاست که نقش و اهمیت رسانه و تبلیغات در شکل دهی به افکار عمومی مشخص می شود و با توجه به اینکه عموم مردم و افکار عمومی به صحنه تحولات نظامی و میدانی اشراف و اطلاعات کافی ندارند و تنها به واسطه رسانه ها از کم و کیف تحولات آگاه می شوند لذا چه بسا امکان دارد تصویری که از عملیات نظامی و یا هر رویداد دیگر ارائه می شود به کلی با واقعیت های میدانی متفاوت باشد .تصویری که رسانه ها و بخصوص خبرگزاری های غربی طی چند روز گذشته از جنگ غزه به تصویر کشیده اند از یک چنین ویژگی برخوردار است .شکاف بین واقعیت های میدانی و تصاویر ارائه شده از آن را می توان در جای جای این جنگ مشاهده کرد. قبل از همه باید به مقدمات و زمینه های جنگ غزه اشاره کرد  که در اصل به تشکیل دولت وفاق ملی بین فتح و حماس بر می گردد که از همان ابتدا با مخالفت رژیم صهیونیستی  مواجه شد و این رژیم از آن نگران بود که تشکیل این دولت با توجه به شناسایی آن از سوی  جامعه جهانی به مقدمه ای برای شناسایی دولت فلسطینی و اجرای طرح دو دولت تبدیل شود.از اینرو این رژیم از همان ابتدای اعلام تشکیل دولت وفاق ملی فتح و حماس ، برای مقابله با آن خیز برداشت و در این راستا برخورد با حماس را در دستور کار قرار داد و بعد از قتل مشکوک سه نوجوان شهرک نشین صهیونیست در الخلیل بر گستره اقدامات خود چه به شکل از سرگیری حملات هوایی به غزه و چه به صورت بازداشت های گسترده در کرانه باختری افزود.در این مدت که چندین روز ادامه داشت حماس نهایت خویشتن داری را از خود نشان داد اما بعد از اینکه شهرک نشینان صهیونیست در یک اقدام جنایتکارانه دیگر محمد ابوخضیر نوجوان 15 ساله فلسطینی را سحرگاه در مسیر نماز صبح در قدس ربوده و پس از شکنجه زنده زنده سوزاندند،حماس نیز با دیگر مردم معترض فلسطین در انتفاضه قدس مشارکت کرد و با پدافند موشکی خود به حملات هوایی رژیم صهیونیستی به غزه و اقدامات جنایتکارانه آن در کرانه باختری پاسخ داد.بر این اساس مشخص می شود که این رژیم صهیونیستی بود که به عمد  چه با اقدامات اعلامی خود علیه دولت وفاق ملی فلسطین و چه با تحریک و تهییج شهرک نشینان زمینه شکل گیری دور جدید درگیری ها  را در غزه و کرانه باختری فراهم کرد که این مسئله مسئولیت این درگیری ها را متوجه این رژیم و شهرک نشینان صهیونیست می کند.اما با اینحال در اخبار و گزارش های خبرگزاری ها و رسانه های غربی بر نقش این رژیم در آغاز درگیری ها سرپوش گذاشته می شود . بعد از آغاز جنگ غزه نیز جانبداری رسانه ها و خبرگزاری های غربی از مواضع رژیم صهیوینستی در قالب ها و پوشش های مختلف و با استفاده از انواع تاکتیک ها و تکنیک های رسانه ای و خبری ادامه یافته است . در این راستا در رسانه ها و خبرگزاری های غربی عموما بر گستره پدافند موشکی گروههای مقاومت سرپوش گذاشته می شود و به لحاظ ماهیت تروریستی جای این حملات با حملات هوایی عوض می شود . به عبارت روشنتر در رسانه ها و خبرگزاری های غربی به گونه ایی القاء می شود که حملات هوایی رژیم صهیونیستی به غزه به تلافی حملات موشکی گروههای مقاومت صورت می گیرد حال آنکه در واقعیت های صحنه کاملا برعکس بوده و پدافند موشکی گروههای مقاومت به تلافی حملات گسترده هوایی رژیم صهیونیستی آنهم بعد از چند روز سکوت و خویشتن داری آغاز شده است . در مقابل تصویری که رسانه های محلی و منطقه ای از تحولات ارائه می دهند حاکی از افزایش توانمندی پدافند موشکی گروههای مقاومت فلسطینی است؛ به گونه ایی که سراسر فلسطین اشغالی را زیر هدف قرار داده و با ایجاد جو وحشت آنها را راهی پناهگاهها کرده است .از این دید ناکار آمدی سامانه دفاع موشکی اهدایی امریکا به اسرائیل موسوم به گنبد آهنین به اثبات رسیده و در عین حال مشخص شده که پشت جبهه رژیم صهیونیستی  برغم تلاش های چند ساله گذشته در برگزاری رزمایش های دفاع شهری هنوز از آسیب پذیری بالایی برخوردار است و استمرار این حملات می تواند هزینه های اقتصادی و اجتماعی به دنبال داشته و توسل به جنگ زمینی در غزه می تواند عواقب پیش بینی نشده برای این رژیم در پی داشته باشد . از اینرو با مقایسه و تطبیق عملکرد  خبرگزاری های غربی ( به عنوان مادر و سرچشمه دیگر رسانه ها )با رسانه های محلی و منطقه ای  در قبال تحولات جنگ غزه می توان به این نتیجه دست یافت که این خبرگزاری ها با این تحولات به صورت کاملا گزینشی برخورد می کنند به گونه ایی که یا بی سرو صدا از کنار خیلی از تحولات مهم عبور می کنند و یا آن ها را به طور ضعیف و جزئی پوشش می دهند. بر این اساس خیلی از اخبار مهم را می توان در رسانه های محلی و منطقه ای( که به تحولات نزدیک هستند) مشاهده کرد اما در خبرگزاری ها از آنها هیچ خبری نیست .از جمله اینکه رسانه های محلی آمار قربانیان  و مصدومان حملات هوایی رژیم صهیونیستی را که اغلب غیر نظامی هستند یکجا منعکس می کنند و از این طریق می کوشند حساسیت و واکنش جامعه جهانی را به این حملات بر انگیزند.چنانکه شبکه الاقصی در گزارشی اعلام کرد :" آمار قربانیان حملات اسرائیل به غزه به 164 شهید و 1092 زخمی رسید".حال آنکه خبرگزاری های غربی بخصوص فرانس پرس همچنان از شیوه قطره چکانی استفاده می کنند و اولا آمار قربانیان را اغلب به صورت جداگانه و پراکنده منعکس واز جمع بستن آنها خودداری می کنند و دوم اینکه حداقل در تیتر اخبار و گزارش های خود به آمار مصدومان و مجروحان حملات اسرائیل که تعداد انها به بیش از 10 برابر آمار قربانیان می رسد ،خودداری می کنند . اما در خصوص اینکه چرا خبرگزاری های غربی از انعکاس تلفات غیر نظامی ناشی از حملات اسرائیل به غزه خودداری کرده و یا مانند فرانس پرس از شیوه قطره چکانی استفاده شده است ، باید گفت که این حملات با توجه به ماهیت " اشغالی "غزه و همچنین با توجه به هدف قرار گرفتن غیر نظامیان از مصادیق بارز جنایات جنگی محسوب می شود که قابل پیگرد قضایی در محاکم قضایی بین المللی است . همچنین در خبرگزاری های غربی بندرت می توان اخباری دال بر گستره توانمندی پدافند موشکی گروههای مقاومت (که از دستیابی آنها به موازنه نظامی جدید و شکل گیری معادله جدید اقدام در برابر اقدام حکایت دارد )و یا آماری درباره تلفات و خسارات  ناشی از این حملات بر صهیونیست ها پیدا کرد اما برعکس  اخبار این تحولات را به وفور می توان در رسانه های محلی و منطقه ای پیدا کرد . الاقصی: "208 صهیونیست در حملات نیروهای مقاومت زخمی شدند" "19 صهیونیست در تل آویو زخمی شدند" "یک صهیونیست در قدس کشته شد" " رسانه های اسرائیل از زخمی شدن 7 صهیونیست براثر اصابت موشک به نتیفوت خبر دادند" "سه موشک به تل آویو اصابت کرد" " آژیر خطر در تل آویو به صدا درآمد" "رسانه های صهیونیستی:تل آویو به شهر اشباح تبدیل شده است" "گردان های الاقصی: با جی80 تل آویو را هدف قرار می دهیم" الیوم : "رژیم صهیونیستی به زخمی شدن هشت اسرائیلی در نتیفوت اذعان کرد" "هزینه اولیه تهاجم رژیم صهیونیستی به نوار غزه حدود دو و نیم میلیارد دلار برآورد شده است" .پیش از این حزب الله لبنان به یک چنین قدرت و توانمندی دست یافته بود و اکنون گروههای مقاومت به آن دست یافته اند و این گروههای به سیاق رویکرد حزب الله در جنگ 33 روزه به هر میزانی که رژیم صهیونیستی به حملاتش شدت می بخشید آنها نیز میزان برد موشک هایشان را افزایش می دادند . با وجود اینکه یک چنین تحول نظامی عظیم در جریان پدافند موشکی گروههای مقاومت روی داد اما هیچ خبری از این تحول در رسانه های غربی منعکس نشد. همچنین بر گستره حملات و پدافند موشکی گروههای مقاومت نیز سرپوش گذاشته شد و برای درک اینکه این رسانه ها تا چه اندازه واقعیت های صحنه را از دید مخاطبان خود پنهان نگاه داشته اند فقط کافی است به طور گذرا به تیتر رسانه های محلی در خصوص واقعیت های میدانی قدرت پدافند موشکی گروههای مقاومت نگاهی انداخته شود . خبرگزاری سماء: "رسانه های اسرائیلی : شمالی ترین نقطه اسرائیل یعنی جولان در تیررس موشکهای حماس است: فلسطین الیوم: "بیش از چهار میلیون صهیونیست مجبور شده اند در پناهگاهها مخفی شوند" "ارتش صهیونیستی به شلیک شدن انواع موشکهای ضد هواپیما به سوی جنگنده‌های اسرائیلی اذعان کرد" "شماری از نظامیان صهیونیست براثر اصابت موشک زخمی شده‌اند" الجزیره: "  ارتش رژیم صهیونیستی اعلام کرد دو موشک در نزدیکی دیمونا فرود آمد" "  آژیر خطر در تل آویو، حیفا، منطقه کریات گات و عسقلان شمالی به صدا درآمد" الاقصی: " رژیم صهیونیستی به اصابت سه موشک به شهر دیمونا اعتراف کرد" "آژیر خطر در شهر هسته ای دیمونا به صدا درآمد" "پناهگاهها در اراضی اشغالی تا فاصله 160 کیلومتری نوار غزه گشوده شد" "حیفا هدف اصابت موشک آر 160 قرار گرفت" به نظر می رسد علت سانسور اخبار تلفات وحشت صهیونیست ها از پدافند موشکی گروههای مقاومت در خبرگزاری های غربی جلوگیری از تشدید مهاجرت معکوس صهیونیست ها از سرزمین های اشغالی است که معمولا در زمان تشدید درگیری ها افزایش می یابد . برخورد ضعیف با اعتراضات موجود در جهان علیه حملات هوایی اسرائیل به غزه و همچنین برخورد مشابه با تحرکاتی که در قالب سازمان و نهادهای بین المللی همچون جنبش عدم تعهد ؛ سازمان همکاری اسلامی و حتی شورای امنیت با این حملات صورت می گیرد از دیگر مصادیق برخورد گزینشی خبرگزاری های غربی با تحولات جنگ غزه محسوب می شوند و در مجموع با در کنار هم قرار دادن این مصادیق می توان به این نتیجه دست یافت که خبرگزاری ها ی غربی  اخبار واقعی که درباره  جنگ غزه پوشش و انعکاس نمی دهند به مراتب بیشتر از اخباری است که منعکس می کنند و در مجموع اتخاذ چنین رویکردی  تصویری ناقص و غیر واقع بینانه از تحولات به مخاطب ارائه می دهد . *احمد کاظم زاده احمد کاظم زاده ؛ تحلیل گر خاورمیانه و روابط بین الملل