هیچ‌گاه به ذهن هیچ تحلیلگری خطور هم نمی‌کرد که از نیروهای مذهبی، حتی از نوع سنتی آن تا نیروهای کمونیست در کنار یکدیگر قرار بگیرند و خواهان سرنگونی یک رژیم شوند. این امر اتفاق افتاد، فقط به یک علت روشن و آن نخوت و غرور بی‌اندازه شاه و اعمال شیوه استبدادی و اِعمال حکومت همراه با تحقیر دیگران بود. اوج قدرت شاه در متحدکردن همه مخالفان دیده شد که شاید از این نظر در جهان بی‌نظیر بود. ولی یک نکته از همان روز پیروزی انقلاب برجسته شد. همه دیدیم که بلافاصله پس از پیروزی انقلاب، نوعی واگرایی در نیروها رخ داد که به رودررویی و تقابل خشونت‌آمیز نیز کشیده شد. ابتدا در کردستان، سپس در گنبد و آذربایجان و سایر نقاط کشور و حتی تهران این تقابل دیده شد و صدها نفر از طرفین درگیری‌ها کشته شدند. این واقعیت ناشی از آن بود که وحدت منجر به انقلاب بیش از آنکه ناشی از به رسمیت شناختن نیروها از سوی یکدیگر باشد، متأثر از دشمنی مشترک آنها با شاه بود و یا به تعبیر درست‌تر ناشی از دشمنی شاه با همه، غیر از خودش بود که دیگران را به ناچار و برحسب اجبار در یک مقوله واحد طبقه‌بندی می‌کرد. از همین رو هنگامی که شاه و رژیم او حذف شد، آن وحدت به کثرت ولی متضاد تبدیل شد. در این میان برخی عجله کردند و دست به اسلحه بردند، با این خیال خام که می‌توانند از این طریق بر حکومت برآمده از انقلاب چیره شوند. این فرایند متشنج تا 13آبان 1358ادامه یافت، سپس و برای مدتی تفرق و درگیری به شکل چشمگیری کاهش یافت و همه نیروها علیه اقدام ایالات متحده همنوا و متحد شدند. با وجود این، به موازاتی که حکومت جدید به سوی شکل‌دادن ساختارهای قانونی حرکت می‌کرد تمایزات و افتراقات برجسته‌تر شد و در نهایت کشور از خرداد 1360تا چند سال بعد درگیر یک جنگ تمام‌عیار داخلی و تروریستی شد و فضای عمومی کشور را از حالت چندصدایی خارج کرد و طی همین مدتِ اندک، ده‌ها هزار نفر در درگیری‌های داخلی کشته شدند. تردیدی نداریم که در تشدید اوضاع برخی ندانم‌کاری‌های ناشی از فقدان تجربه‌وجود داشت ولی مسئولیت اصلی در این تقابل‌ها متوجه کسانی است که به اسلحه و اقدامات تروریستی دست بردند. چه دلیلی برای اثبات این ادعا بهتر از اینکه در 2دهه اخیر که منتقدان از اسلحه دوری جسته‌اند، مطلقا با رفتارهای گذشته با آنان مواجه نیستیم و همه کمابیش در حال فعالیت ولو محدود خود هستند. چه حکومت با آنان موافق باشد و چه مخالف، ولی در نهایت کشت و کشتار و حذف کامل یکدیگر به‌طور اصولی منتفی شده است. بنابراین سخن آقای رئیس‌جمهور در مراسم 22بهمن، کاملا درست است که گفتند برخی خودشان خواستند از قطار انقلاب پیاده شوند، برخی را هم از قطار پیاده کردیم که می‌توانستیم پیاده نکنیم و امروز باید همه را دوباره به سوار شدن قطار موفقیت و پیروزی دعوت کنیم. ولی واقعیت این است که بسیاری از تصمیمات اتخاذ شده در آن دوران، بیش از آنکه ناشی از گفت‌وگوی آزاد میان نیروها باشد، متأثر از فضای عمومی و جو رعب و وحشت ناشی از این درگیری‌ها بود. هنگامی که طی مدت کوتاهی ده‌ها نفر از مقامات عالی یک کشور ترور می‌شوند، به‌طور طبیعی جای چندانی برای گفت‌وگو و اتخاذ تصمیم آینده‌نگرانه باقی نمی‌ماند. آن زمان مسئله روز و ساعت بود و نه سال‌ها و دهه‌های بعد. هزینه‌ای که جامعه ایران برای این حجم از اختلافات و تنش‌ها پرداخت زیاد بود، هرچند تا حدی اجتناب‌ناپذیر می‌نمود، زیرا هنوز یاد نگرفته بودیم که ما باید همه به یکدیگر احترام بگذاریم و کثرت همراه با تنوع فکر و رفتار یکدیگر را به رسمیت بشناسیم. اکنون و پس از گذشت 40سال همه نیروها متوجه شده‌اند که نه‌تنها قادر بر حذف یکدیگر نیستند، بلکه حتی اگر هم یکدیگر را حذف کنند، این راه پایانی ندارد و باید باقیمانده موجود را دوباره تقسیم بر دو کرد و یک گروه جدید را حذف کرد و پایان این فرایند جز شکست و نابودی همه، چیز دیگری نیست. ما باید از فضای سنتی وحدت که هم‌شکلی و مشابه یکدیگر بودن است، عبور کنیم. جامعه جدید، جامعه تفاوت‌ها و تنوع‌هاست. در جامعه جدید هرچه جلو برویم، تفاوت بیشتر و بیشتر می‌شود ولی برخلاف گذشته، بقای جامعه امروز، وابسته به همین تفاوت‌هاست. در حقیقت ما با یکدیگر فرق داریم ولی کاملا به یکدیگر وابسته هستیم و یکدیگر را تکمیل می‌کنیم. حذف دیگری، به‌معنای حذف و تضعیف خودمان است. به‌نظر می‌رسد که امروز همه معتقد به این گزاره شده‌اند که یکدیگر را نمی‌توان حذف کرد، ولی به لحاظ روشی و روحی نیز آمادگی به رسمیت شناختن یکدیگر را ندارند؛ یکدیگری که تا دیروز نفی مطلق می‌شده است! وحدت در عین کثرت، نیاز امروز ماست، ولی این کثرت باید درباره روش‌های حل اختلاف وحدت داشته باشند. یکی از این روش‌ها و مهم‌ترین آنها قانون است، ولی در مسائل عام‌تر می‌توان به همه‌پرسی که در قانون اساسی آمده و آقای روحانی نیز به آن اشاره کردند نیز مراجعه کرد. ولی همه‌پرسی فقط در موضوعاتی است که پیشاپیش گفت‌وگوهای همه‌جانبه و آزادانه‌ای درباره آن صورت گرفته باشد.