به گزارش خبرنگار آموزش و پرورش خبرگزاری فارس، در واژه‌نامه تخصصی(ترمینولوژی) آموزش و پرورش در خصوص واژه غایب/Absentee آمده است: کارمندی که در محـل خدمـت حاضر نیست یا دانش‌آموزی که بنا به دلایلی در محیط آموزشی حضور ندارد. ناپیدا، ناپدید، دور از نظر، پنهان شدن، ناپدید شدن؛ ناپیدا گشتن، کسی که حاضر نیست و در جای دیگر است؛ مقابلِ حاضر. غیبت/ Absence؛Absenteeism؛Backbite: عدم حضور کارمند در سرکار خود یا غیر قابل دسترس بودن او به هنگام نیاز برای انجام دادن وظایف شغلی و دانش‌آموز در محل تحصیل در زمان آموزش.  دور شدن یا پنهان شدن شخص از اقامتگاه و نرسیدن خبر او به دوستان، آشنایان و بستگان، به هر علت که باشد، خواه به قصد مسافرت یا فرار یا صرف قصد اختفا و غیره، به حدى که موجب شک در حیات غایب شود و این را غیبت منقطعه می‌گویند و مقصود از غیبت در غایب مفقودالاثر همین معنى است. بدگویى شخصى در غیاب شخص دیگر؛ نفى صفت کمال، غیبت نیست. فلسفه این گناه حفظ صمیمیت افراد جامعه اسلامى است و هدف مزبور یکى از هدف‌هاى عالى انسانى است.  غیبت متّهم به معنى حاضر نشدن یکی از اصحاب دعوی در جلسه دادرسی یا عدم تعیین وکیل در دادگاه که یا از روی بی‌اطلاعی است یا با اطلاع و بی اعتنایی به دستور قانون که چنین متّهم غایبى را Contumax می‎نامند. غیبت امام دوازدهم(عج) که به اعتقاد ما روزی برای اجرای عدالت و برپایی قسط و عدل در جهان ظهور خواهد کرد. ناپیدا شدن، پنهان شدن از نظر.  غیبت غیرموجّه/ Absence Without Excuse؛ Unexcused Absence: حاضر نبودن کارمند در محل خدمت و دانش‌آموز در محل تحصیل، بی دلیل، بدون رعایت قوانین و مقرّرات مربوط و بدون اطلاع و کسب اجازه قبلی. غیبت غیرقانونی و بی دلیل. غیبت موجه/ Absence Without Excuse: حاضر نبودن کارمند در محل خدمت و دانش‌آموز در محل تحصیل، با رعایت قوانین و مقرّرات مربوط، با دلایل منطقی و با اطلاع و کسب اجازه قبلی از مسئول یا مسئولان ذی‌صلاح. غیبت قانونی و با دلیل. تعارض/ Opposition؛Conflict: وضعیتی اجتماعی که در آن، دو یا چند نفر آگاهانه و تعمداً می‌کوشند به گونه‌ای بازدارنده سبب ناکامی دیگری در رسیدن به علایق و اهدافش شوند یا درباره موضوع‌های اساسی مربوط به سازمان با هم توافق ندارند یا نسبت به یکدیگر قدری خصومت احساسی نشان می‌دهند. به عبارت دیگر، مخالف هم بودن و قرار گرفتن دو انگیزه در برابر هم که معلول دو انگیزه متضاد و متناقض است و فرد را دچار سردرگمی و پریشانی می‌کند دوسوگرایی، متعرض و مزاحم یکدیگر شدن، باهم اختلاف داشتن، مخالفت، نزاع، کشمکش، پرخاشگری و آشوب، ناسازگاری کردن، معارضه کردن یکی با دیگری، هرگاه یکی از دو دلیل حکمی را اثبات کند و دیگری نفی آن را به طوری که جمع بین مدلول آن دو دلیل ممکن نباشد، گویند بین آن دو دلیل، تعارض است و آن دو را نسبت به یکدیگر متعارض گویند؛ چنان‎که یکی از دو دلیل، وجوب و دیگری حرمت عملی خاص را بیان کند.    انتهای پیام/