کد خبر: 4943
منتشر شده در شنبه, 12 فروردين 1396 08:40
در گفتوگو با دكتر سيد محمدهادی ايازی، معاون اجتماعی وزير بهداشت، زير و بمهای اين موضوع بررسي شد و البته نقدهایی نيز بر عملكرد وزارت بهداشت در اين حوزهها وارد بود. به عملكرد وزارت بهداشت در دوره ۳.۵ ساله گذشته، نقدهای بسياری وارد شده است. میخواهیم بدانيم كه اگر وزیر بهداشت بوديد با اين طرح بزرگ...
در گفتوگو با دكتر سيد محمدهادی ايازی، معاون اجتماعی وزير بهداشت، زير و بمهای اين موضوع بررسي شد و البته نقدهایی نيز بر عملكرد وزارت بهداشت در اين حوزهها وارد بود.
به عملكرد وزارت بهداشت در دوره ۳.۵ ساله گذشته، نقدهای بسياری وارد شده است. میخواهیم بدانيم كه اگر وزیر بهداشت بوديد با اين طرح بزرگ چه میکردید؟ آيا ابتدا سراغ اجراي طرح بزرگی مثل طرح تحول سلامت با همین مختصات فعلی ميرفتيد يا اينكه انتخابتان انجام اقداماتی ديگر مثل ترميم زیرساختهای اجتماعی میشد؟
شما ابتدا که بیمار میشوید سراغ مُسکن میروید. طرح تحول هم یک مُسکن بود براي افرادي از قشر متوسط و يا پايين جامعه كه در هنگام مراجعه به بیمارستان و به خصوص در زمان جراحي دچار مشكل ميشدند، هزينههاي جراحي و بيمارستان بالا بود، اين افراد استطاعت مالي نداشتند ، در بیمارستان و اورژانس با مشکل مواجه ميشدند، امكان بستري نبود، تخت در بیمارستانها وجود نداشت، اگر هم وجود داشت هزینهها بالا بود و گاهي تا حدود 3برابر قيمت اصلي با مردم حساب ميشد. در آن شرايط به نظر شما چه کار باید انجام میدادند؟ به دليل هزينههاي بسيار بالايي كه مردم با آن دست به گريبان بودند طرح تحول سلامت در حكم يك مسکن وارد شد؛ یعنی واقعا راهی نبود و البته این حداقل کاری بود که ما باید انجام میدادیم.
يعنی در صورت موفقيت طرح تحول سراغ كارهای ديگری میرويد؟
بله، ما این مسکن را براي بیماران تجويز كردهايم اما با اين تفكر كه باید به دنبال درمان اساسی هم برویم. به هر حال نبايد اين موضوع را انكار كرد كه وقتی فردي به بیمارستان میرفت اگر هزینهای برای پرداخت نداشت، برای درمان پذيرفته نميشد. مدیریت بحرانی انجام شد تا مشكل از رویدوش مردم برداشته شود. ما این مشکل را حل کردهایم حالا درصدد هستیم آن سوی قضیه را هم حل کنیم؛ آن بخشی که طرح تحول سلامت است و البته به اعتقاد من بسيار هم به مردم کمک کرده و این رضایتمندی که میبينید در مردم ایجاد شده است. اینکه تعداد زيادی از نمایندهها برای رئیس جمهور نامه مینویسند، ناشی از همین موضوع است، چون یک رضایتمندی در مردم ایجاد شده و اگر به طرح تحول سلامت لطمهای وارد شود، یک نارضایتی مجدد به وجود میآید. از سوی ديگر وزارت بهداشت، همزمان با طرح تحول سلامت در حوزه بهداشت و مسائل آموزشی و پیشگیرانه هم قدم برداشته است؛ يعني در ساير حوزهها غفلت نشده است.
اين بحث درمان اساسی كه به آن اشاره كرديد، تعريف مشخصی دارد؟ يعنی قرار است طرح جداگانهای برای اجرا باشد كه مكمل طرح تحول است؟
تعريف ما از درمان اساسی، همین حوزه اجتماعی است با دامنهای از موضوعات اجتماعي، روشهاي پیشگیرانه و مسائل بهداشتی كه بايد با آن به مقابله ميپرداختيم. به هر حال بايد اين موضوع را قبول كرد كه کارهای ریشهای و بنیادی در حوزه سلامت در حال انجام است؛ اينكه نزديك به 2500 خانه بهداشت ساخته شده است آن هم با مشارکت مردم و سازمانهاي مردمنهاد اتفاق بسيار خوبي است؛ مثلا وقتی گفته شد درحاشیه شهرها نزديك به 11 میلیون جمعیت وجود دارد كه مراکز بهداشتی در دسترس آنها نيست؛ بنابراین به فكر افتاديم و در حاشیه شهرها، مراكز بهداشتی تجهيز و كامل شد. بالغ بر 5 هزار نیرو در این حوزه به کار گرفته شد و همچنين بالغ بر 850 روانشناس هم در بخش آسیبهای اجتماعی وارد شدند. در کلانشهرها این کار خدمت بزرگی است که به مردم ارائه میشود یا در بحث فرهنگسازی اقدامات بسیار گسترده برای تغییر فرهنگ مردم در حوزه سلامت اتفاق افتاد؛ از ساخت سریال گرفته تا فیلم سینمایی تا جشنواره فیلم سلامت.
طرح تحول به بحث مشاركتهای مردمی تقريبا بیتفاوت بوده است. آيا بهتر نيست برنامهای برای بهرهگيری از مشاركتهای مردمی نيز تدوين شود تا از ظرفیتهای اجتماعی برای بهبود سلامت تكتك افراد جامعه استفاده شود؟
در واقع نكتهای كه بنده به دنبال تحقق آن هستم، مسئله «سلامت جامعهمحور» بود؛ بدين معنا كه مردم اولا خودشان به فکر سلامتشان باشند، چون هیچکس نمیتواند نقشی را که خود در سلامتیاش دارد ایفا کند؛ حتی یک فرد عادي نيز اگر بداند با روزی یک ربع تا نیم ساعت ورزش اضافهوزنش كنترل ميشود، اين كار را انجام ميدهد، يا اينكه اگر از دخانيات، قند، نمک و چربی زیاد استفاده نکند سبک زندگیاش اصلاح ميشود و اين آموزشها يعني بهترین مقابله براي درمان. یعنی اقدامات پیشگیرانه انجام داده است و این مشارکت اولیه است. اما مشارکت دوم چیست؟ اینکه فرد به فکر سلامت اعضای خانوادهاش- چه سلامت جسمی و چه سلامت روان- باشد؛ یعنی بين اعضای خانواده همبستگي وجود داشته باشد، با هم در ارتباط باشند و با هم صحبت کنند؛ به طور مثال اگر پدر خانواده مقید باشد با بچههايش کوه برود، بدود، راه برود و ورزش کند به سلامت جسم و روان خود و خانوادهاش کمک كرده است.
ما در کشومان قریب به 5میلیون نفر افراد مبتلا به دیابت داريم و 5/5میلیون نفر هم در آستانه دیابت هستند و كار ما اين است كه در قالب سازمانهای مردمنهاد که در این حوزه فعالیت دارند کمک و فرهنگسازی کنیم و آموزش دهیم تا این 5/5 میلیون نفر در معرض خطر، سبک زندگی سالم انتخاب کنند و بيمار نشوند. درباره ساير بیماریهای دیگر هم وضع همينگونه است. ما با همكاريهايي كه با شبکه ملی سرطان کشور داشتهايم توانستهايم 63 سازمان مردمنهاد و خیریه را در این زمینه فعال كنيم. ميگويند 40درصد سرطانها قابل پیشگیری است. خب، چه کسانی باید در درجه اول پیشگیری کنند؟ خود افراد با اصلاح سبک زندگی در ميان خود و خانوادهشان. در واقع مفهوم مشارکت همین است که فرد از راه خانواده و بعد همشهریها این کارها را دنبال کند. ما 620 سازمان مردمنهاد در حوزه سلامت داریم که اینها ميتوانند موضوعات مختلف از دیابت گرفته تا سرطان، ایدز، هپاتیت، هموفیلي و بیماریهای متعددی را که وجود دارد آموزش دهند تا روشهاي پيشگيري انجام شود. امروزه سازمانهای مردمنهاد بسيار خوب ميتوانند فرهنگسازی کنند تا مردم با این بیماریها آشنا شوند. اینها واقعیتهایی است که در جامعه ما وجود دارد و مردم باید این واقعیتها را بدانند. وقتی بدانند، انگیزه کمک در آنها بیشتر خواهد شد و این در حالی است که بسیاری از مردم از این موضوعات و بیماریها اطلاعي ندارند. رویکرد سلامت جامعهمحور که میگوییم همین موضوعات است که به اینها بپردازیم. همچنين مشارکت در توسعه زیرساختهای نظام سلامت واقعیتی است كه وجود دارد و در حال برنامهريزی برای استفاده از آن هستيم.
خيريهها به عنوان يكي از سازمانهای مردمنهاد در حوزه سلامت نيز فعال هستند و حتی وزير بهداشت مشاوری در اين زمينه هم دارد. وضعيت تعامل وزارت بهداشت با خیریههای حوزه سلامت به چه شكل است؟
در سال گذشته قریب به 1000میلیارد تومان کمک خیرین و در 6 ماه نخست امسال هم حدود 780میلیارد تومان کمک مردم را داشتیم. این حضور و مشارکت گسترده مردم در توسعه زیرساختهای نظام سلامت، ناشی از فرهنگسازی خوبی است كه در اين زمينه شده است. در حال حاضر ما مشارکت مردم را در نقاط مختلف کشور داریم و مراکز درمانی بسیار خوبی توسط مردم ساخته شده كه در برخی موارد از طریق خود مردم هم اداره میشوند. در حوزه مسئولیت اجتماعی هم تلاش داريم كه واحدها و بنگاههای اقتصادی جدی وارد كار شوند. در حال حاضر بسیاری از شرکتهای خارجی که میخواهند با ایران طرف قرارداد شوند میگويند باید به شرکت مادر تخصصی خودمان بگوییم که چه کارهايي انجام دادهایم؛ لذا یک اقدام در حوزه مسئولیت اجتماعی بگویید که ما انجام دهیم؛ مثلا درمانگاه، مدرسه و يا بیمارستان بسازيم و انجام کارهایی از این دست. وقتی خارجیها با ایرانیها یا کشورهای دیگر كارهايي انجام میدهند قاعدتا دستگاههای اقتصادی داخل کشور نيز بايد این کارها را انجام دهند.
فوریترين مشكلی كه میتوان با اينگونه مشاركتها آن را رفع كرد، چه چيزی است؟
ما در كشور برای درمان مردم با کمبود تخت روبهرو هستيم. سرانه ما در حال حاضر 1.6 به ازاي 1000نفر است؛ در حالیکه در کشور ترکیه 2.7 و در برخی کشورها تا 13 تخت دارند؛ یعنی 8 تا 9 برابر و در برخی شهرهای کشور رقم ما بسیار پایینتر است. نتیجهاش این میشود که بیمار به بيمارستان مراجعه میکند و ما نمیتوانیم بستریاش کنیم ؛البته برای رفع اين كمبود واقعا تلاش كردهايم و این همان رویکرد سلامت جامعهمحور است که معتقديم مقدم است بر هر اموري. اما مردم هم باید یاد بگیرند به فکر خودشان باشند؛ اینجاست که مفهوم هزار روز طلایی معنا پیدا میکند. یعنی از دورهای که نطفهِ در رحم مادر شکل میگیرد تا پایان هزار روز كه مهمترین دوران رشد یک انسان است و دوراني خاص و طلايي محسوب ميشود. این دوران بايد به آگاهي خانوادهها برسد؛ به طور مثال مادر و پدر و اعضای خانواده بايد بدانند كه تغذیه خوب چه اندازه ميتواند در سلامت جسماني كودك مفيد باشد يا اينكه به مادر استرس وارد نشود و هزاران موضوع ديگر كه ميتواند براي زندگي جنين موثر باشد. اینها همه رویکرد اجتماعی در حوزه سلامت ميشود كه ما در این دوره مدیریتی لحاظ کرديم و به سبب همین رویکرد به عنوان معاونت اجتماعی یک ساختاری ایجاد کرديم که در گذشته وجود نداشت. این معاونت میتواند به رویکرد سلامت جامعهمحور بپردازد ، مشارکت مردم را فراهم کند و با مشارکت مردم است كه کارها پیش مي رود.
پس احتمالا نفس ايجاد معاونت اجتماعی در وزارت بهداشت نيز با همين بحثها مرتبط بوده؟
بله، براساس اعلام سازمان جهانی بهداشت، وزارتخانههای بهداشت کشورها حداکثر میتوانند 25 درصد سلامت مردم را مدیریت کنند؛ چرا که 75درصد سلامت مردم به عوامل اجتماعی مربوط است؛ بنابراین معاونت اجتماعی در وزارت بهداشت، حلقه مفقودهای محسوب میشد که در راستای اولویتبخشی دولت یازدهم به سلامت مردم، این معاونت در وزارت بهداشت ایجاد شد. به هر حال همه ميدانيم كه فرهنگسازی و افزایش سواد سلامت مردم بسیار حائز اهمیت است، در حالی که متاسفانه تاکنون متولی واحد و ساختاری اساسی در این زمینه وجود نداشته و معاونت اجتماعی در وزارت بهداشت ابتكار تازهای محسوب میشود.
در حال حاضر این معاونت در وزارت بهداشت ایجاد شده و شامل 3 اداره کل، یعنی اداره کل سازمانهای مردمنهاد، اداره کل خیرین و خیریههای سلامت و اداره کل مولفههای اجتماعی موثر بر سلامت است. همچنین یک ستاد و دبیرخانه شورای عالی سلامت و امنیت غذایی نیز در ساختار معاونت اجتماعی وزارت بهداشت وجود دارد كه اقدامات بسيار قابل توجهي را تا به حال انجام داده است. تلاش برای کاهش لایههای اجتماعی و عوامل آسیبرسان به سلامت مردم، به ویژه در مناطق محروم، از طریق مداخله در مراقبتهاي بهداشتی، جهت کاهش پیامدهای نابرابر بیماری و جلوگیری از بدتر شدن شرایط اقتصادی و اجتماعی اقشار محرومی که بیمار میشوند، از مهمترین رسالتهای معاونت اجتماعی در وزارت بهداشت است.
چه اندازه مشاركتها ميتواند وزارت بهداشت را در رسيدن به برنامههاي خود ياري دهد؟
یک مسئلهای که وجود دارد اين است كه حداکثر 25 درصد از سلامت مردم در اختیار مدیریت سلامت است اما اگر تهران هوایش آلوده است در ایجاد این آلودگی ما به عنوان وزارت بهداشت سهمی نداریم. اما براي درمان بيماران اين موضوع، نميتوانيم بيتفاوت باشيم. علل زيادی براي آلودگی ذكر شده؛ مثلا میگويند خودروها تاثیر داشته چون 300هزار خودروي کاربراتوری هستند یا بالغ بر 2میلیون موتورسیکلت مقصر اصلیاند و دليلش هم اين است كه ناوگان حملونقل عمومی ما کامل نشده و مردم ناچار هستند از خودروهای شخصی استفاده کنند.
برخی هم آلودگی را به مسائل محيطی گره میزنند و مثلا میگويند كه در زمستان اینورژن و وارونگی دما وجود دارد و هوا ساکن میشود كه در همه اینها وزارت بهداشت هیچ نقشی ندارد اما به طور مستقيم با كسانی كه مشکلات ریوی یا قلبی و عروقی پیدا میکنند و به بیمارستان مراجعه میکنند، مواجه است و ما ناچاریم که ارائه خدمت کنیم؛ مثلا سال گذشته در اهواز به واسطه آلودگی ناشی از غبار هوا و مسائلی که ایجاد شد 17هزار نفر به مراکز درمانی مراجعه کردند و ما به عنوان مدیریت نظام سلامت مگر میتوانستیم بگوییم جا نداریم؟ هر کس میآمد بايد خدمت ارائه ميكرديم اما در این آلودگی نقش نداشتیم. يا در حوادث ترافیکی كه در سال 16 هزار 500 نفر فوت میکنند ما به عنوان مدیریت نظام سلامت در آن حادثهها نقشی نداريم اما مگرمیتوانیم به کسی كه تصادف كرده و به بیمارستان مراجعه ميكند خدمت ارائه نکنیم ! حتما باید این کار را انجام دهیم. ما در 75 درصد نظام سلامت نقشی نداریم و مديريت آن در اختیار دستگاههای دیگر است؛ از کود ، سم و آلودگی كه در حوزه جهاد کشاورزی است تا حوادثي که در وزارت راه وشهرسازی و شهرداریها اتفاق میافتد یا آلودگی هوا كه در اختیار دستگاههای ديگر است.
اما ما میگوییم عوامل اجتماعی و موضوعات اجتماعی موثر بر سلامت هستند و دستگاههایی که در این حوزهها مسئولیت دارند باید کاري کنند؛ مثلا وزارت ورزش و جوانان بايد بتواند کاری كند كه مردم تحرک بیشتری داشته باشند؛ مثل کاری که در شهرداری تهران انجام شد و ما میبینیم که در اغلب بوستانها فضاهای ورزشی وجود دارد و بستر مناسبی در بوستانها و فضاهای ورزشی برای تحرک بيشتر مردم به وجود آمده است. این نوع اقدامات اگر صورت بگیرد عمده ای از مشکلات حل میشود.
سازوكاری هم برای وادار كردن دستگاههای ديگر به اينگونه مشاركتها در حوزه سلامت داريد؟
اولا ما تفاهمنامههايي با ساير دستگاههای دولتی به امضا رساندهايم كه در چارچوب این تفاهنامهها دستگاهها را مکلف میکنیم که براي سلامتی مردم با ما همراه شوند. ثانيا برنامهای کلی داریم در چارچوب سندی كه در شورای عالی سلامت و امنیت غذا وجود دارد. رئيس اين شورا شخص رئیسجمهور است و 8عضو کابینه هم عضو شورای عالی سلامت و امنیت غذا هستند كه جلسات بسيار موفقيتآميز و خروجيهاي بسيار قابل توجهي هم داشته است. این شورا اسناد بسیاری را به تصویب رسانده كه یکی از این اسناد بحث پیشگیری از بیماریهای غیرواگیر است؛ دبیرخانه اين شورا در معاونت اجتماعی قرار دارد ، هر چهارشنبه از دستگاههای مختلف دعوت میکنیم ، از نقطه نظراتشان مطلع میشويم و موارد مطرح شده را در شورای عالی سلامت نيز مطرح میکنیم.
بنابراين یکی از کارهای بسیار جدی شما در زمینه مشارکت بینبخشی است؟
دقيقا. یکی از کارهایی که ما انجام میدهیم مشارکت بینبخشی است؛ يعني در چاچوب تفاهمنامههاست و دستگاهها را وادار میکنیم. بین دستگاههای مختلفي كه در حوزهها مسئولیت دارند، تفاهمنامه امضا شده و ميشود؛ مثلا با وزارت جهاد کشاورزی در مسئله غذا،سموم ، کود و بحث امنیت غذا به طور کلی تفاهمنامه داریم. با وزارت راه و شهرسازي در توسعه شهرها و ساخت اماکن بهداشتی و درمانی و همچنين حوادث ترافیکی و مناسب سازی شهری توافقی داريم. با آموزش و پرورش در بحث بوفه مدارس و طرحي به نام سفیران مدرسه توافقي شده كه قرار است، معلم بهداشت را دوباره در مدارس فعال كنيم. با وزارت ورزش و جوانان هم در موضوع تحرک مردم و سازمانهاي مردمنهاد فعاليتهایی قرار است آغاز شود. با وزارت صنعت، بحثي جدی در تولیدات صنعتی و رابطه آن با سلامت مردم داریم، به نحوي كه هم به تولید ضربه نخورد و هم واردات کالاهای آسیبرسان محدود شود. با سازمان اوقاف و خیریه در بحث اماکن وقفی و خیریه گفتوگو داشتهايم تا از ظرفیت خیریهها استفاده کنیم. با شهرداری تهران چند تفاهمنامه براي توسعه همراهسراها در مجاورت بیمارستانهای اطراف تهران داشتیم که در بیمارستان مفید و امام خمینی انجام شده است که امیدواریم بقیه بیمارستانها نيز پاي كار بيايند.
در حوزه فرهنگسازی چه مواردی مدنظر قرار گرفته است؟
در توسعه سلامت جامعه، ما یک رویکرد دیگر داریم كه بحث فرهنگسازی در حوزه سلامت است. قبل از تأسيس معاونت اجتماعي، معاونت فرهنگی در وزارت بهداشت وجود داشت، اما عمدتا بحثهای دانشجویی را دنبال میکرد. اما ما اعتقاد داريم، توسعه سلامت علاوه بر برنامهريزی صحيح، مشاركت مردمی و همكاری بينبخشی، نيازمند مسئله فرهنگسازی نيز هست؛ به طور مثال سریال تلويزيوني «پریا» كه با مشاركت وزارت بهداشت ساخته شد، توانست نقش مهمی در معرفی HIV به خانوادهها ايفا كند. ما خط قرمزهای بسياری در زمينه ايدز داشتیم، خیلی از حرفهایی که نمیشد به طور مستقيم زد و محدودیت داشتيم، در دیالوگهای اين سريال گفته شد و نتیجه قریب به 40 شب پخش سريال پريا، این بود كه نزديك 8 برابر مراجعه ما به مراکز ایدز زياد شدند و 4 برابر مراجعه به آزمایشگاههای ما برای تست ایدز افزایش پیدا کرد كه این خیلی موفقیت خوبي است.
درباره فرهنگسازی در زمینه پزشک خانواده هم برنامهای دارید تا مردم بدانند ابتدا باید به پزشک عمومی و یا پزشک خانواده مراجعه کنند نه پزشک متخصص؟
این موضوع هم از جمله موضوعاتی است که باید به آن توجه شود. قبول دارم اتفاقا ممکن است برخی از این موضوعات در سریال پرستاران گفته شود و باید بگوییم. اینکه ما بیمار میشویم وبايد فورا سراغ پزشک متخصص برویم، تبديل به رفتار شده است. ضمن اینکه باید الزاماتی هم ایجاد شود که الزاماتش هم مشکلاتی است که در استانهای فارس و مازندران رخ داده اما تردید نکنید که وزارت بهداشت اهتمام جدی دارد که این کار انجام شود. پزشک خانواده و نظام ارجاع از جمه موضوعاتی است که مورد توجه است و از سیستم بهداشتی خواستهاند که با جدیت این کار دنبال شود.
نوشتن دیدگاه