کد خبر: 18108
منتشر شده در چهارشنبه, 08 شهریور 1396 15:01
وای از این آگهیها، وای . دستت میلرزد، نبض روی شقیقهها میتپد، زبانت بند میآید از این همه حادثه، از این حجم پرده دری زیر پوست شهری که رویش قدم میزنی، توی هوایش نفس میکشی و به آن دل بستهای. باز هم پای یک اپلیکیشن موبایلی در میان است، یکی از همانها که سارقان و جاعلان و کلاشان در پستوهای آن...
وای از این آگهیها، وای . دستت میلرزد، نبض روی شقیقهها میتپد، زبانت بند میآید از این همه حادثه، از این حجم پرده دری زیر پوست شهری که رویش قدم میزنی، توی هوایش نفس میکشی و به آن دل بستهای. باز هم پای یک اپلیکیشن موبایلی در میان است، یکی از همانها که سارقان و جاعلان و کلاشان در پستوهای آن پنهان میشوند و جرم روی جرم میگذارند. صفحاتش را که بالا و پایین کنی، روی بخش مربوط به خدمات اجتماعیاش که کلیک کنی، آگهیهای تر و تازهای که چند ساعت و چند دقیقه پیش در آن بارگذاری شده را که خوب نگاه کنی، "اسکان رایگان بانوان" را میبینی که هزار و یک تفسیر میشود از آن کرد و هزار و یک داستان در آن نهفته است .
اولش که خوش بین باشی، اگر محتاج سرپناه باشی و مغلوب وحشت ماندن در خیابان، ذوق میکنی از اسکان رایگان؛ اما باریک بین که باشی، چندان هم بی پول و گرفتار نباشی و اصلاً بی سرپناه نمانده باشی آن وقت دودل میشوی و گمانه میزنی؛ اما اگر خبرنگار باشی، اگر سرت درد کند برای افشای دردهای نهفته، آن وقت تلفن دست میگیری و چند لحظهای از آبرویت دست میشویی و با صاحبان آگهیهای اسکان رایگان بانوان هم کلام میشوی، مثل ما که در لباس مشتری، حرفهایی شنیدیم که از زور زشتی، خنده دار بود.
2 تماس، 2 دعوتپرده اول: آگهی دهنده مرد جوانی بود که بعداً فهمیدیم 29 ساله است و اهل ... پسری که تنها در آپارتمانی 70 متری در میدان منیریه زندگی میکند. هشت صبح از خانه میرود و هفت شب بعد از باشگاه به خانه برمی گردد. او دنبال دختری حدود 30 سال، مجرد و بی فرزند میگشت که شبانه روز در خانهاش باشد، پخت و پز کند، بشوید و بروبد و شب هم بعد از آن که او آمد و شام خورده شد، گوشهای از آپارتمان کوچکش بخوابد.بیشتر که پا پی او شدیم گفت حتی اگر ما فقط شبها به خانهاش بیاییم و امورات را رتق و فتق کنیم کافی است، دودلی ما را هم که شنید گفت میتوانیم در ملاقاتی حضوری حریمی شخصی برای خود تعریف کنیم، یک جور مرزبندی نامرئی در آپارتمانی نقلی ویک خوابه.پرده دوم: مرد 33 ساله مطلقه، صاحب آگهی بود که صدایش البته پیرتر نشان میداد و ترجیحش اسکان رایگان دختری 25 ساله در آپارتمانش بود. ما خودمان را به خنگی زدیم و شدیم دختری 25 ساله و خوش بر و رو که چشم و گوشش بسته است و نمیداند اسکان رایگان یعنی چه و چه چیز را باید در ازای چه چیز بگیرد.او اما جان کلام را این طور خلاصه کرد: «فرض کن خانهای را اجاره میکنی ولی پولی بابتش نمیدهی و در عوض کارهای خانه را جسارتا مثل یک خدمتکار انجام میدهی، من هم در خانهام و با هم زندگی میکنیم».اما 2 غریبه، 2 نامحرم، زیر یک سقف! این را ما که دختری خجالتی بودیم گفتیم و او که مردی استخوان ترکانده بود گفت: «ما مگر فرزند پیغمبریم که زیر یک سقف کاری نکنیم؟». اوآب پاکی را روی دستمان میریزد که «شاید در روزهای اول اتفاقی نیافتد اما اتفاق بالاخره میافتد.»پرده سوم: چند شماره موبایل دیگر را میگیریم و جواب نمیدهند، آنها خواستهاند متقاضیان، اطلاعات شخصی و عکسهایی از خود را در تلگرام برایشان ارسال کنند و اگر آنها پسندیدند با آنها تماس بگیرند. صاحبان آگهیهای اسکان رایگان بانوان دلشان برای هیچ بانوی بی سرپناهی نسوخته، آنها هزار و یک شرط و شروط میگذارند تا از میان زنانی که طبعشان با چنین کارهایی سازگار است، بهترین را انتخاب کنند. به قول خودشان جوانترین، تنهاترین و زیباترینشان را تا به خودشان خوش بگذرد و لذت ببرند، کارشان هم پیش برود و با کمترین هزینه بیشترین بهره را ببرند.
ازدواج سفید یعنی همینهنوز ته ماندههای شرم مانع است تا آگهیدهندگانِ اسکان رایگان بانوان، به تماسگیرندگان، رک و پوست کنده بگویند که همخوابه و هم خانهای میخواهند که تعهدی در قبالش نداشته باشند. آنها سقفی در اختیار زنان میگذارند و خوراکی به آنها میدهند تا به وقتش این زنان برای آنها خدمتکار باشند و بهوقتش رفیق و به موقعش همسری تمام عیار، آنهم در ازای هیچ، در ازای چپیدن زیر یک سقف که با مردی غریبه و ناشناس ممکن است هر اتفاقی در آن رخ دهد؛ تهدید عِرض و آبرویی که حتماً و احتمالاً تهدید جانی حتی.این همان ازدواج سفید است ولی با شکل و شمایلی جدید، به همان اندازه بدقواره و بدشکل، اما شاید بد شکلتر از آن چون زوجهایی که سفید ازدواج میکنند،رک و راست از همباشی با یکدیگر حرف میزنند و با توافق قبلی زیر یک سقف میروند در حالی که در اسکان رایگان، همان چهره زشت زیر لفافهای اندکی آبرومند مخفی میشود.ازدواج سفید، سفید نیست بلکه سرتا پایش سیاه است، اصلاً همان همباشی سیاهی است که بعد از سر زبان افتادن ازدواج سفید، عدهای پیشنهادش دادند تا جایگزین این واژه ناموزون باشد.اسکان رایگان بانوان در خانه مردان رنگارنگ در حال رشد است، لااقل ازدیاد آگهیهای مربوط به آن در یک اپلیکیشن موبایلی آن را ثابت میکند که مثل چنگهای یک خرچنگ، بیخ گلوی بنیان خانواده و ازدواج راچسبیده است.اسکان رایگان بانوان، تیری است که چند هدف را همزمان و یکجا می زند؛ این اسکان هم رفاقت میشود، هم ازدواج، آن هم بدون تعهد، بدون مسوولیت، بدون وجدان، بدون اخلاق، بدون نفقه و بی مهریه.وای از این آگهیها، وای.منبع:صبح نو
نوشتن دیدگاه