کد خبر: 4707
منتشر شده در شنبه, 12 فروردين 1396 07:08
سايتي كه نتواند كانال خود را در تلگرام داشته باشد محكوم به ريزش مخاطب است. تا پايان سال تعداد كانالهاي عمومي تلگرام از مرز 300هزار كانال فراتر خواهد رفت. گفتن عدد 300هزار شايد به زبان راحت باشد اما تعمق در آن نشان از رقابت 300هزار رسانه متنوع دارد؛ رسانههايي كه در مجموع 460 ميليون عضو دارند و...
سايتي كه نتواند كانال خود را در تلگرام داشته باشد محكوم به ريزش مخاطب است. تا پايان سال تعداد كانالهاي عمومي تلگرام از مرز 300هزار كانال فراتر خواهد رفت. گفتن عدد 300هزار شايد به زبان راحت باشد اما تعمق در آن نشان از رقابت 300هزار رسانه متنوع دارد؛ رسانههايي كه در مجموع 460 ميليون عضو دارند و اين يعني هر كاربر تلگرام (از ميان حدود 26ميليون كاربر) بهطور متوسط در 7. 17كانال عضو است.
يك آمار فوري
از ميان نزديك به 2ميليون مطلبي كه روزانه در اين كانالها منتشر ميشود (و روزبهروز در حال افزايش است) در ماههاي اخير در مجموع 8. 1ميليارد بازديد در روز صورت ميگيرد و اين يعني هر كاربر تلگرام حدود 70مطلب در روز مطالعه ميكند. مطالبي كه درصد بالايي از آنها داراي محتواي خبري و سرگرمي و در ردههاي بعد حاوي اطلاعات عمومي و دانستنيهاي علمي هستند.
جالب اينجاست كه جمع بازديد، هفتههاي زيادي است كه روي همين متوسط 8. 1ميليارد باقيمانده و تغيير چنداني نكرده است. اين يعني اينكه فرصت كاربر ايراني براي وقتگذاشتن در شبكههاي اجتماعي به حد اشباع رسيده است. اينجاست كه رقابت براي بالابردن كيفيت محتوا در ميان كانالها بالا خواهد گرفت؛ حركتي كه از هفتهها قبل در ميان كانالهاي پرمخاطب آغاز شده است و تا ماههاي آينده ادامه خواهد داشت.
در مورد كيفيت محتواي مطالب منتشره در تلگرام حرفهاي گفته و ناگفته بسياري وجود دارد. هماكنون نزديك به 80درصد مطالب كانالها كپي مطالب كانالهاي ديگر است. كانالهاي بسيار كمي هستند كه براي توليد محتواي كانال خود زحمت ميكشند. حتي بيشتر كانالهايي كه محتوايي تازه دارند و در نگاه اول بهنظر ميرسد براي توليد آن زحمت كشيده شده، وابسته به سايتهاي گمنام خارجي هستند و تنها زحمت الصاق لوگوي كانال خود روي تصوير يا ويدئو را كشيدهاند و اگر خيلي هنر كرده باشند زيرنويس فارسي اضافه كردهاند.
نگران چه باشيم؟!
خوشبختانه توليد مطالبغيراخلاقي بهدليل نظارت پليس سايبري در كانالها روزبهروز در حال كاهش است اما آمار آن همچنان قابل اعتناست. آمار توليد مطالب با مضامين مستهجن در كانالهاي عمومي در ماههاي مختلف حدود6درصد كل مطالب بوده است كه از نظر بازديد 7تا 5. 7درصد كل بازديدها را تشكيل ميداده است. حجم قابل اعتنايي از اين دست مطالب علاوه بر كانالها در سوپرگروههاي تلگرام نيز منتشر ميشود (كه البته مخاطبان كمتري دارند).
به هر حال علاوه بر انتشار مطالب غيراخلاقي، دغدغههاي ديگري هم وجود دارد؛ مثلا اينكه از ميان مطالب كپيشده، تنها 10درصد به منبع توليد مطلب ارجاع دادهاند و مابقي آنها مصداق واضح تقلب ادبي و نقض مالكيت معنوي هستند و اين يعني نوع ديگري از سقوط اخلاق؛ سقوطاخلاقي كه بدبختانه توجه چنداني به آن نميشود.
به انتشار مطالب غيراخلاقي، كامنتهايي از ناسزا و فحشهاي ركيك را كه در گروههاي تلگرامي و جاهاي ديگري مثل اينستاگرام و حتي توييتر منتشر ميشود اضافه كنيد؛ كامنتهايي كه گاه ابعاد بينالمللي پيدا كرده و به يك چالش براي كشور تبديل ميشوند.
چند معضل ديگر
سقوط اخلاقي ديگري كه هنوز فهم آن در كشور ما دچار مشكل است و ما آماري از اين بابت نداريم نقض حريمخصوصي است. مطالبي راجع به آدمهاي مختلف كه حي و حاضر در كنار ما زندگي ميكنند منتشر ميشود و گاه كلخانواده و اطرافيان آنها را به چالش ميكشد. مدتي قبل فيلمي از يك دانشآموز اصفهاني كه با لهجه شيرين خود پاسخهايي ساده و بيآلايش به معلمش ميدهد منتشر شد و حتي صداوسيماي اصفهان اين دانشآموز را به استوديوي خود دعوت و با ايشان مصاحبه كرد اما هيچكس نپرسيد اين معلم چرا از اين دانشآموز فيلم گرفته و چرا اين فيلم را در فضاي مجازي منتشر كرده است؟ در مقابل با انگيزهاي كه اين معلم از پخش گسترده فيلمش بهدست آورده احتمالا در آينده شاهد فيلمسازيهاي ديگر او و ديگران خواهيم بود.
معضل اخلاقي ديگر، شايعات، مطالب خلاف واقع و غيرعلمي و نقلقولهاي نادرستي است كه از بزرگان و مفاخر كشور منتشر ميشود. كساني كه اين مطالب را بازنشر ميكنند از تأثير اجتماعي كه اين عملشان ايجاد ميكند ديدي ندارند. بسيار پيشآمده به شخصي كه شايعهاي را در فضاي مجازي منتشر كرده تذكر ميدهيم و اذعان ميكنيم كه اين عمل اشتباه است اما در مقابل، اين استدلال را - حتي از استادان دانشگاه - ميشنويم كه«من خودم اين مطلب را ننوشتهام. بلكه دوستانم براي من ارسال كردهاند و من هم براي شما ارسال كردهام» و اين يعني ما اصولساده اخلاق رسانهاي را نيز ياد نگرفتهايم.
چه بايد بكنيم؟!
ما براي كاهش اين آسيبها نيازمند دو نهضت هستيم؛ نهضت توليد محتواي مفيد و نهضت آموزش سوادرسانهاي. اين دو نهضت در يك موضوع مهم اشتراك دارند: مسئوليتپذيري اجتماعي. مسئوليتپذيري در توليد و اشتراك محتوا و مسئوليتپذيري در مصرف محتوا. تا زماني كه ما به سرانجام عمل توليد، بازنشر و مصرف محتوا فكر نكنيم آسيبهاي اين فضا مرتفع نخواهد شد. اين مسئوليتپذيري نياز به آموزش دارد و يك نوع مهارت است كه بايد در عمل بهدست آيد. با كتاب و جزوه نميتوان آن را آموزش داد و انتظار داشت دانشآموز و دانشجو با مطالعه چند صفحه جزوه آن را فرا بگيرد و عمل نمايد؛ نياز به تمرين و ممارست دارد و يك فرايند تدريجي است.
حلقه مفقوده مسئوليتپذيري هم احراز هويت است. زماني كه هويت توليدكننده محتوا مشخص باشد، بهدليل فشار اجتماعي به ناچار به سمت مسئوليتپذيري خواهد رفت. هر جا هويت توليدكننده محتوا مشخص نباشد «فرهنگ بزن در رويي» غالب خواهد شد. كافي است نگاه مختصري به شبكههاي اجتماعي موبايلي بيندازيد تا متوجه شويد در شبكههايي كه هويت واقعي افراد در آنها مشخص نيست سوءاستفاده بيشتري نيز به چشم ميخورد. شما حجم فساد موجود در واتساپ را با تلگرام، لاين و بيتاك مقايسه كنيد. حجم فساد در واتساپ كه شماره موبايل افراد را نشان ميدهد بسيار كمتر از بقيه است. كافي است شماره تلفن فرد پيامدهنده مشخص باشد تا حجم فساد، كاهش چشمگيري پيدا كند؛ همانند زماني كه Caller ID به تلفنها اضافه شد و باعث شد مزاحمتهاي تلفني تقريبا برچيده شود. هماكنون سيمكارتهاي بدونهويت زيادي وجود دارد كه باعث سوءاستفادههاي زيادي چه در فضاي مجازي و چه در فضاي واقعي شده است. هماكنون فعاليت وسيعي براي احراز هويت واقعي دارندگان سيمكارت و سوزاندن سيمكارتهاي بدون هويت توسط اپراتورها و وزارت ارتباطات در حال انجام است.
احراز هويت به چه دردي ميخورد؟!
احراز هويت كانالهاي تلگرامي پرمخاطب نيز بر همين اساس استوار است. كانالي كه هويت نامشخصي دارد در مقابل انتشار محتوا مسئوليتپذير نخواهد بود و هر مطلبي را، چه شايعه و چه ناقض حريمخصوصي شهروندان، بدون توجه به تبعات آن در اين فضا منتشر خواهد كرد. در مقابل حقوق مادي و معنوي محتواي توليدشده نيز قابل پيگيري نخواهد بود. درصورت عدمرعايت حقوق مادي و معنوي توليدكنندگان محتوا، اقتصادمحتوا كه ميتواند هم قسمتي از مشكل اشتغال نيروهاي متخصص و نخبه ما را بهخصوص در علوم انساني حل كند و هم آسيبهاي فرهنگي فضاي مجازي را كاهش دهد بهتبع آن شكل نخواهد گرفت.
نوشتن دیدگاه